• تماس  

یک گام با امام/شکیبایی

17 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

سالک راه معرفت و قرب به حضرت حق جل و علا با دشواری‏های بسیاری روبه‏رو خواهد شد. او راه پر پیچ و خم و طاقت‏فرسایی در پیش دارد. او راه حریت و آزادسازی نفس خویش از اسارت تن و از اسارت شیطان درون و برون در پیش گرفته است. حریت هم پیشه اوست و هم توشه او. حر چنان که حضرت صادق(ع) فرمود در همه حال «حرّ» است. و چون حرّ است باید صبور باشد و صبر یکی از دستاوردهای حرّیت است. پس سالک بی‏صبر به جایی نمی‏رسد؛ همچنان که سلوک بی‏حرّیت معنا ندارد. سالک در پی رهایی خود از قید اسارت است. این است که پیر عارف ما از پس بیدار باش برای برخاستن از خواب غفلت و دعوت به آزادسازی خود، صبر و تحمل را یکی از ثمرات آزادزیستی و آزادسازی می‏داند.

«هان ای نفس خسیس و ای دل غافل! از خواب برخیز و در مقابل این دشمنی که سال‏ها است تو را افسار کرده، و در قید اسیری درآورده و به هر طرف می‏خواهد، می‏کشاند، و به هر عمل زشتی و خلق ناهنجاری دعوت می‏کند و اداره می‏نماید، قیام کن، و این قیود را بشکن و زنجیرها را پاره کن و آزادی‏خواه باش و ذلت و خواری را برکنار گذار و طوق عبودیت حق به جل جلاله را به گردن نه که از هر بندگی و عبودیتی رهی و به سلطنت مطلقه الهیه در دو عالم نائل شوی …

طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت

به در آی تا ببینی طیران آدمیت

و با پیش داشتن مقدمه در باب آزادی نفس است که امام خمینی، مقام صبر را دستاورد آن می‏شمارد و خاطر نشان می‏کند «از نتایج بزرگ و ثمرات عظیمه این حریت و خروج از عبودیت نفس، صبر در بلیات و نوائب است.»

ام صبر مقام سالکانی است که در نیمه راهند؛ چه صبر بر بلیات و چه صبر بر ترک گناه و انجام طاعت:

«زیرا مادامی که نفس، مصیبات و بلیات را مکروه شمارد، و آن را [ یعنی نفس را] جزع باطنی از آنها باشد، مقام معرفتش ناقص است. چنانچه مقام رضای به قضا و خشنودی از توجه بلیات، مقام شامخ‏تری است، گرچه آن را نیز از مقامات متوسطین محسوب نماییم. و همین طور صبر در معاصی و بر طاعت نیز از نقصان معرفت به اسرار عبادات و صور معاصی و طاعات است. زیرا که اگر کسی حقیقت عبادت را بفهمد و به صور برزخیه بهینه آن ایمان داشته باشد، و همین طور به صور برزخیه موحشه معاصی مؤمن باشد، صبر در این مقامات برای او معنی ندارد. بلکه مطلب منعکس می‏شود.»

حضرت امام، کار عالم عارف سید بن‏طاوس را شاهد می‏گیرد که روز نخست به تکلیف رسیدن خود را جشن می‏گرفته است. چنین انسانی دیگر عبادت و ترک گناه را با دشواری نهفته در درون نمی‏نگرد که بخواهد برآن بردبار کند:

«از جناب عبدصالح عارف به وظایف عبودیت، صاحب مقامات و کرامات علی بن‏طاوس - قدس‏اللّه‏ نفسه منقول است که روز اول تکلیف خود را جشن می‏گرفته و سور و سرور می‏کرده و عید محسوب می‏کرده، برای آنکه خدای تبارک و تعالی او را در آن روز مفتخر فرموده به اذن در فصل طاعات.

آیا برای این روح لطیف باید فعل طاعات را صبر در مکروهات کامنه [ = نهفته] در باطن به شمار آورد؟ ماها کجا هستیم و این بندگان فرمانبر حق کجا؟ ما باز گمان می‏کنیم حق تعالی تحمیل به ما فرموده و تکالیف را زحمت و کلفت می‏دانیم. اگر یکی از ما هم زحمت کشد، و در اول وقت فریضه را به جا آورد، می‏گوید که انسان باید این کار را بکند، زودتر خود را راحت کنیم! همه بدبختی‏های ما از جهل و نادانی است و نقصان و فقدان ایمان است.»

دیدید که صبر از نتایج بزرگ حریت است. اما صبر خود نتایج فراوان دارد که از جمله آنها اصلاح و سر به راه شدن نفس و دستیابی به ملکه‏ای نورانی برای سلوک به مقامات معنوی بالاتر است:

«بدان که از برای صبر، نتایج بسیار است که از جمله آنها ارتیاض و تربیت نفس است. اگر انسان مدتی در پیش‏آمدهای ناگوار و بلیات روزگار و در مشقت عبادات و مناسک و تلخی ترک لذات نفسانیه به واسطه فرمان حضرت ولیّ‏النعم، صبر کند، و تحمل مشاق را گرچه سخت و ناگوار باشد، بنماید، کم کم نفس عادت می‏کند و مرتاض می‏شود و از چموشی بیرون می‏آید و سختی تحمل مشاق برآن آسان می‏شود، و از برای نفس ملکه راسخه نوریه پیدا می‏شود که به واسطه آن از مقام صبر ترقی می‏کند و به مقامات عالیه دیگر نائل می‏شود. بلکه صبر در معاصی، منشأ تقوای نفس شود، و صبر در طاعات، منشأ انس به حق گردد، و صبر در بلیات، منشأ رضا به قضای الهی شود. و اینها را مقامات بزرگ اهل ایمان، بلکه اهل عرفان است.»

انسان غیر صابر آرامش ندارد و زبانش از شکایت فارغ نیست و کردارش از ناهنجاری به دور نمی‏باشد. «انسان غیر صابر و بی‏شکیبا، زبانش به شکایت پیش هر کس و ناکس باز شود. و این علاوه بر رسوایی پیش مردم و معروفیت به سست عنصری و کم‏ثباتی و افتادن از نظر خلق، پیش ملائکة‏اللّه‏ و در درگاه قدس ربوبیت از ارزش می‏افتد.» این است که پیر سالک ما همچنان می‏نویسد:

«بنده‏یی که نتواند یک مصیبت که از حق و محبوب مطلق به او می‏رسد، تحمل کند، و انسانی که از ولی نعمت خود که هزاران هزار نعمت دیده، و همیشه مستغرق نعمت‏های او است، یک بلیه دید زبان به شکایت پیش خلق گشود، چه ایمانی دارد؟؟ و چه تسلیمی در مقام مقدس حق دارد؟ پس درست است که گفته شود کسی که صبر ندارد، ایمان ندارد. اگر تو به جناب ربوبی ایمان داشته باشی و مجاری امور را به ید قدرت کامله او بدانی، و کسی را متصرف در امور ندانی، البته از پیش‏آمدهای روزگار و از بلیات وارده، شکایت پیش غیر حق تعالی نکنی. بلکه آنها را به جان و دل بخری و شکر نعم حق کنی.»

حضرت امام، این استاد بزرگ اخلاق و عرفان، در تحلیل این جمله شریف از حضرت سجاد(ع) که «لا ایمان لمن لا صبر له» باز خاطر نشان می‏کنند که بی‏تابی آدمی و زبان گشودن به شکایت خالق در پیش خلق، کار آدمی را کم کم به جایی می‏کشاند که تخم بغض و دشمنی با حق تعالی در دل او کاشته می‏شود و چه بسا، اساسا صورت درونی او، صورت بغض به خدای تعالی می‏گردد و با حال دشمنی با خداوند از دنیا برود:

«آن اضطراب‏های باطنی و آن شکایت‏های زبانی و آن حرکات زشت غیر معتاد اعضا، همه شهادت دهند که ما از اهل ایمان نیستیم. تا نعمت در کار است، صورتا شکری می‏کنیم و آن نیز مغزی ندارد، بلکه برای طمع ازدیاد است. وقتی که یک معصیبت پیش آمد کرد، یا یک درد و مرضی رو آورد، شکایت‏ها از حق تبارک و تعالی پیش خلق می‏بریم و زبان اعتراض و کنایه‏گویی را باز کرده، پیش کس و ناکس شکوه‏ها می‏کنیم. کم کم این شکایت‏ها و جزع و فزع‏ها در نفس، تخم بغض به حق و قضای الهی می‏کارد، و آن را به تدریج سبز می‏شود و قوت می‏گیرد تا آنکه ملکه می‏شود. بلکه خدای نخواسته، صورت باطن ذات، صورت بغض به قضای حق و دشمنی ذات مقدس شود. آن وقت عنان از کف گسیخته شود و مهار اختیار از چنگ رها شود و انسان به هیچ وجه نتواند ضبط حال و خیال نماید، و ظاهر و باطن، رنگ دشمنی حق تعالی گیرد، و با یک پارچه بغض و عداوت مالک النعم از این عالم منتقل گردد و به شقاوت ابدی و ظلمت همیشگی دچار شود.»

این است که پیر عارف‏مان باز بر سر این مهم، به پند دادن‏ها می‏نشیند:

«پس ای عزیز! مطلب بس مهم و راه خیلی خطرناک است. از جان و دل بکوش و در پیش‏آمدهای دنیا، صبر و بردباری را پیشه خود کن، و در مقابل بلیات و مصیبات، مردانه قیام کن و به نفس بفهمان که جزع و بی‏تابی، علاوه بر آنکه خود ننگی بزرگ است، برای رفع بلیات و مصیبات فایده‏ای ندارد. و شکایت از قضای الهی و اراده نافذه حق، پیش مخلوق ضعیف بی‏قدرت و قوه، مفید فایده نخواهد بود.»

منبع: «چهل حدیث، حدیث 16، ص225 221»

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس