لحظه هاي آخر
((لحظه هاي آخر))
?بار سفر را بسته اي ، اي ماه پر فيض خدا—?
?دلها پر از اندوه و غم ، عزم سفر داري چرا—?
?ياد خوش ايام تو ، ياد نماز و قيام—?
?از دل نخواهد شد برون ، اي ماه تقوا و صيام—?
?ياد سحرگاه و غروب ، ياد نماز نيمه شب—?
?آن بيقراري هاي ما ، در ماه شعبان و رجب—?
?تا تو بياي سوي ما ، مهمان دلهامان شوي—?
?اما چه زود اينها گذشت ، حالا تو داري ميروي—?
?افسوس و صد افسوس ازين ، ماهي كه رفت اي دوستان—?
?افسوس از اين شبهاي قدر ، افسوس از اين عمر گران—?
?حيران و دل خونم خدا ، اين لحظه هاي آخرش—?
?حيران چو طفلي بينوا ، در جستجوي مادرش—
?قدرش ندانستيم و رفت ، اين ماه قران و نماز—?
?درهاي دوزخ بسته بود ، درهاي جنت باز باز—
?يا رب خدايا درگذر ، از اين همه وزر و گناه—?
?از جرم و از تقصير ما ، اين واپسين ايام ماه—?
?ما را ز درگاهت نران ، تنهاي تنها ميشويم—?
?با كوله باري از گناه ، بدبخت و رسوا مي شويم–?
?ما را ز درگاهت نران ، شايد وداع آخر است—?
?اين شيشه تا سال دگر ، شايد كه افتاد و شكست-…???
طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق ❤️