حسرت کربلا
09 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي
حسرت کربلا
شب جمعه و خاطرات اربعین
این دلم امشب عجیب افتاده یاده اربعین
دوستان در تب و تاب سفرند
این منم جا مانده از دیدار روز اربعین
این منم با خاطرات سینه ام
این منم در ارزوی اربعین
کاش باشد روزیم این اربعین
این سفر، امسال ،با اقا در مسیر
سال پیش اقا اگرچه روزی چشمان من دیدارت نبود
لیک میدانم که در هرلحظه پیشم بوده ای
در تمام گام هایم تو کنارم بوده ای
شوق من از اربعین گرچه زیارت بوده است
لیک اقایم شمایی من به یک منظور دیگر آمدم
آمدم تا با تو همراهی کنم
تا که چشمانم به نور صورتت بینا کنم
تا مشامم را به بوی تو سیرابش کنم
ترس من آقا نبودن با شماست
این دلم در آرزوی دیدنت در کربلاست