• تماس  

سخن چینی

23 شهریور 1395 توسط زينب اسماعيلي

امام صادق علیه‌السلام فرمودند:
اِنَّ مِن اَكبَرِ السِّحرِ النَّميمَةَ يُفَرَّقُ بِها بِينَ المُتَحابَّينِ وَ يُجلَبُ العَداوَةُ عَلَى المُـتَصافِيَينِ وَ يُسفَكُ بِها الدِّماءُ وَ يُهدَمُ بِها الدُّورُ وَ يُكشَفُ بِها السُّتورُ وَ النَّمّامُ اَشَرُّ مَن وَطى‏ءَ عَلَى الرضِ بِقَدَمٍ؛[1]
از بزرگترين جادو، سخن‌چينى است؛ زيرا با سخن‌چينى، ميان دوستان جدايى می‌افتد، دوستان يكدل با هم دشمن می‌شوند، به‌واسطه آن خون‏ها ريخته می‌شود، خانه‌ها ويران می‌گردد و پرده‌ها دريده می‌شود. سخن‌چين، بدترين كسى است كه روى زمين راه می‌رود.

امام علی علیه‌السلام نیز می‌فرمایند: بر تو باد که از سخن‌چینی دوری نمائی که آن کینه‌ها را در دل می‌کارد و شخص را از خدا و خلق دور می‌نماید[2]

امام صادق علیه‌السلام فرمودند:  «و إنّ مِن أکبرِ السحرِ النمیمه یُفَرقُ بها بینَ المتحابینَ و یُجلبُ العداوهُ علی المُتَصافیینِ و یُسفَکُ بها الدماءُ و یُهدَمُ بها الدُورُ و یُکشَفُ بها الستورُ و النمامُ شرُّ مَن و طَئَ الأرضَ[3]

امام صادق علیه‌السلام پس از بیان اقسام سحر می‌فرماید: «جز این نیست که بزرگترین اقسام سحر، نمامی است که به‌واسطه آن بین دوستان جدایی می‌اندازد و دشمنی را بجای صفا در بین کسانی که با یکدیگر یک‌رنگ بودند قرار می‌دهد و به سبب سخن‌چینی خون‌ها ریخته می‌شود و خانه‌ها خراب می‌شوند و پرده‌ها کشف می‌شود و نمام بدترین کسانی است که روی زمین راه می‌رود.[3]

گاهی حسادت به دیگری در مقام یا مال یا شخصیت او، سبب می‌شود که فرد بدخواه او گردد و در صدد برمی‌آید که هر طوری شده لطمه و ضربه‌ای به او وارد کند و خوار و ذلیلش نماید.  به دنبال این اندیشه می‌کوشد با خبرچینی و نقل گفتار و رفتار ناپسندی که او در حق دیگران گفته یا انجام داده وی را، ‌خوار و بدنام گرداند و بالاخره منشأ بعضی از موارد سخن‌چینی حسد و رشک بردن است .

سخن‌چینی علاوه بر اینکه منفور درگاه الهی است در نظر مردم هم منفور است؛ چرا که همه‌ افراد جامعه، صلح و صفا و اتحاد را دوست دارند و از اختلاف، آتش‌افروزی و تفرقه، متنفر و منزجر هستند. حضرت علی علیه السلام فرمودند: هرکس کارش سخن‌چینی باشد خویشش با وی بجنگد و بیگانه دشمنش گردد[4]

سخن‌چيني از اموري است كه فرد به سبب آن دست به ايجاد دشمني و اختلاف مي‌زند. پيامبر اكرم صلی‌الله عليه و آله و سلم فرمودند:  آيا مي‌خواهيد از شرور‌ترين افراد به شما خبر دهم؟  افراد حاضر پاسخ دادند:  آري، اي رسول خدا! آن حضرت فرمود: آنهايي كه بسيار سخن‌چيني مي‌كنند، در ميان دوستان اختلاف و جدايي مي‌اندازند و براي اشخاص بي‌گناه و پاک، در جست‌و‌جوي عيب و اشكال تراشي هستند[5]

ميـان دو‌كس جـنگ چـون آتش است/ سخـن‌چـين بدبخـت هيزم‌‌كش است
كننـد اين و ‌آن خـوش دگـر بـاره‌ي دل/ و مي اندر ميـان، كور بخـت و ‌خـجل
مـيــان دو تــن، آتـش افــروخــتـن/ نه عقل است و خود، در ميان سوختن[6]

امام علي عليه‌السلام سخن‌چيني را اخلاق افراد منافق و شيوه‌ي كساني شمرده كه از دايره‌ي دين‌داري خارج شده‌اند.[7]

از رسول خدا صلّی‌اللّه علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمودند: إِنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِیمَةِ وَ الْغِیبَةِ و َالْکَذِبِ[8] عذاب قبر به خاطر سخن چینی و غیبت و دروغ است.

 نظر دهید »

همسر شهید علی تجلایی

23 شهریور 1395 توسط زينب اسماعيلي

‌قبل از مراسم عقد علی آقا نگاهی به من کرد و گفت : شنیدم که عروس هر چه از خدا بخواهد اجابتش حتمی است . گفتم چه آرزویی داری ؟؟

در حالی که چشمان مهربان را به زمین دوخته بود گفت : اگر علاقه ای به من دارید و به خوشبختی من می اندیشید لطف کنید از خدا برایم آرزوی شهادت را بخواهید .

از این جمله تنم لرزید چنین آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود ، سعی می کردم طفره برم اما علی آقا قسم داد در این روز این دعا را در حقش بکنم ناچار قبول کردم .

هنگام جاری شدن خطبه عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم . و بلا فاصله با چشمانی پر از اشک نگاهم را به علی دوختم . آثار خوشحالی در چهره اش آشکار بود . مراسم ازدواج ما در حضور آیت الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد .

نمی دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت الله مدنی همه به فیض شهادت نائل شدند .


همسر شهید علی تجلایی

 نظر دهید »

منظور از ولایت خدا، ولایت پیامبر(صلي الله عليه و آله) و ولایت ائمه معصومین (علیهم السلام) چیست؟

23 شهریور 1395 توسط زينب اسماعيلي

منظور از ولایت خدا، ولایت پیامبر(صلي الله عليه و آله) و ولایت ائمه معصومین (علیهم السلام) چیست؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید یادآور شویم که معمولاً همه ی واژه های یک زبان عیناً به زبان دیگر قابل ترجمه نیست. کسانی که با زبان شناسی و زبان های مختلف آشنا هستند و یا دستی در ترجمه دارند به این مطلب واقفند. برای مثال، گاه در ترجمه یک لغت از زبانی به زبان دیگر نمی توان یک کلمه که به طور دقیق آن واژه را به زبان دیگر برگرداند پیدا کرد و باید از دو یا چند کلمه کمک گرفت. یکی از واژه هایی که در برگردان از فارسی به عربی چنین مشکلی دارد واژه «ولایت» است.
ولایت را گاه به دوستی ترجمه می کنند. اگر این معنا را بگیریم، اهل ولایت کسانی هستند که اهل بیت (علیهم السلام) را دوست می دارند. گاهی نیز «ولایت» را به «اطاعت» معنا می کنند. طبق این معنا، اهل ولایت یعنی کسانی که از اهل البیت (علیهم السلام) اطاعت می کنند. گاه نیز این کلمه را به «نصرت»، «سرپرستی» و … معنا می کنند.
قرآن کریم در موارد متعددی این کلمه را به کار برده است؛ مثلاً می فرماید: ولی شما تنها خدا و پیامبر او است و کسانی که ایمان آورده اند، همان کسانی که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند … که بر اساس دلایل معتبر در نزد شیعه و سنی، مصداق این «ولیّ» حضرت امیر (علیه السلام) و پس از آن ائمه معصومین (علیهم السلام) هستند.
اکنون این پرسش مطرح است که «ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام)» و «ولایت ائمه علیهم السلام» به چه معنایی است؟
اگر ولایت را در این قبیل آیات به معنای «دوست داشتن» بگیریم، در عالم اسلام افرادی که از این ولایت محروم باشند بسیار کم هستند؛ حتی می توان گفت امروزه دیگر اثری از چنین افراد و گروه هایی وجود ندارد و نسل آنان منقرض شده است. در زمان های گذشته عده ای به عنوان «ناصبی یا خارجی» با اهل بیت (علیهم السلام)سر آشتی نداشتند و با آنان دشمنی می ورزیدند. به هر حال، در مورد چنین کسانی باید در اصل ایمانشان نسبت به خدا و پیامبر(ص) شک کرد. با توجه به توصیه ها و سفارشاتی که پیامبر(ص) درباره اهل بیت (علیهم السلام) فرموده است، به طور طبیعی همه ی افرادی که به پیامبر(ص) ایمان دارند، بایستی اهل البیت (علیهم السلام) را نیز دوست داشته باشند.
و لذا امروزه به سختی می توان مسلمانی را یافت که در ظاهر ولایت به معنای دوستی اهل البیت (علیهم السلام) را نداشته باشد. مسلمان های زیادی در نقاط مختلف کشورها وجود دارد که به اهل البیت علاقه ی زیادی دارند. برخی از این مسلمانان که از اهل تسنن هستند، در مقام محبت و اظهار دوستی حتی از ما شیعیان پیشی می گیرند. حضرت آیه الله مصباح می فرمایند که یک بار به اتفاق متولی آستانه حضرت معصومه (علیها السلام) به کشور مالزی سفر کرده بودیم، در یکی از این روزها صبحانه را مهمان یک روحانی سنی مذهب از اهل مصر بودیم. در مجلس ما مهمان دیگری از اهل مصر نیز حضور داشت. همان مصری قصیده ای در مدح اهل البیت (علیهم السلام) خواند که بنده و متولی آستانه حضرت معصومه (علیها السلام)، هر دو به گریه افتادیم.
آری، یک سنّی مذهب در یک کشور غریب، در مدح حضرت علی(علیه السلام) و اهل البیت شعری آن چنان زیبا و عالی می سراید که انسان را تحت تأثیر قرار می دهد! در همین سفر به یکی از شیوخ اهل سنت که اهل مصر بود و از طرف «رابطه العالم الاسلامی» وابسته به عربستان در محلی به کار فرهنگی و تبلیغی مشغول بود، گفتم: گویا شما به اهل بیت علاقه داشته و آنان را دوست می دارید؛ در پاسخ گفت: چه می گویی؟ صحبت از دوستی می کنی! نحن مفتونون باهل البیت؛ ما شیفته و شیدای اهل ابیت(علیهم السلام)هستیم! بنابراین اگر «ولایت» به معنای «دوستی» باشد به زحمت می توان کسی را یافت که ادعای اسلام داشته باشد و در عین حال اهل البیت پیغمبر را ولو ظاهراً دوست نداشته باشد.(2)
البته در صدر اسلام منافقانی یافت می شدند که در ظاهر به پیامبر(ص) اظهار علاقه می کردند، ولی در واقع به پیامبر اسلام(ص) ایمان نداشتند و به همین دلیل نیز رابطه آنان با اهل البیت پیامبر خوب نبود.
به هر حال مسأله ولایت، امری بالاتر و فراتر از دوست داشتن اهل البیت(علیهم السلام)مطرح است و مقصود از ولایت اهل البیت(علیهم السلام)تنها اظهار محبت و دوست داشتن آن ها نیست، بلکه مقصد و مقصود همان ولایت به معنای حاکمیت و رهبری جميع مخلوقات و امت اسلام است.

 نظر دهید »

مسخره کردن در اسلام

23 شهریور 1395 توسط زينب اسماعيلي

مسخره کردن در اسلام
مسخره کردن نیز یکی از گناهان کبیره است و جزء حق الناس محسوب می شود ، زیرا مسخره کننده ، مستقیما” فرد دیگری را که محترماست و باید حقوق وی رعایت میشده

 را مورد تمسخر قرار داده است و ابتدا به حقی از جانب خداوند متعال مربوط نمی گردد.در نتیجه کسب رضایت و جلب حلالّیت وی لازم است. امام صادق علیه السّلام میفرمایند :هیچ انسانی رو در رو به مؤمنی طعن نزندو او را مسخره نکند ، جز اینکه به بدترین مرگ ها هلاک شود و پس از مرگ درخواست بازگشت به خیر کند ، یعنی تمنّا کند او را  به دنیا بازگرداند. تا جبران  ملافات نماید . 

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند،

دوزخیان با همه ی شکنجه و عذابی که دارند،از آزار چهار طایفه در رنجند و عذاب می برند . اینان را از حمیم جهنّم می چشانند و فریادشان به واویلا و واثبورا بلند است …. یکی از آن چهار طایفه چرک و خون از دهانش جاری است .جهنمیان می پرسند که این دور  از رحمت، حال و وضعش چیست؟وچه کرده که به این عذاب دچار شده که ما با همه ی گرفتاریهای خود از آن در زحمتیم ؟

 گویند :این دور از رحمت ، کارش مسخرگی و ادای این و آن در آوردن بود و می نگریست هر کلام زشتی که می دیدید ، ادای آن را  در می آورد .

 نظر دهید »

هف چیز بدون هفت چیز دیگر مسخره امیز است

23 شهریور 1395 توسط زينب اسماعيلي

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 233
  • 234
  • 235
  • ...
  • 236
  • ...
  • 237
  • 238
  • 239
  • ...
  • 240
  • ...
  • 241
  • 242
  • 243
  • ...
  • 386
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس