کوی «رضا»
28 شهریور 1395 توسط زينب اسماعيلي
من خاک بوس درگه جانانم روشن زمهر اوست، دل و جانم آب بقا به خضر ببخشایند من در کنار چشمه حیوانم هم جرعه نوش باده توحیدم هم خوشه چین خرمن عرفانم تا یافتم به کوی «رضا» مامن آسوده از حوادث دورانم تا برده ام به حکم رضا فرمان هستند مهر و ماه به فرمانم تا مهر هشتم است مرا سرور هفت اخترند بر سرپیانم منت خدای را که به حکم عشق از عاکفان کعبه ایمانم عمری غبار مقدم زوارت شد توتیای دیده گریانم عمری زسوز سینه و صدق دل برآستان قدس تو دربانم هنگام رستخیز مرا دریاب کز جرم بیشمار،هراسانم شمس الشموس هستی و از احسان پرتو فکن به کلبه احزانم ضامن شدی تو آهوی صحرا را تضمین نمای، بخشش عصیانم در بامداد حشر، تو را جویم دربارگاه قدس، تو را خوانم