پیشوای ششم در یک نگاه
پیشوای ششم در یک نگاه
امام صادق (ع)، امام ششم شیعیان است، نام پدر بزرگوارش امام باقر (ع) و نام مادرش فاطمه (ام فروه)، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد. صادق، مصدّق، کاشف الحقایق، فاضل، طاهر، قائم، منجی و صابر از القاب آن حضرت، و عبدالله، ابو اسماعیل و ابو موسی از کنیه های وی است.
امام صادق (ع) در روز هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری در روز جمعه یا دوشنبه (بنابر اختلاف) در شهر مدینه به دنیا آمد و در سن 65 سالگی پس از 34 سال خلافت، به دست منصور دوانیقی به شهادت رسید. در تاریخ شهادت آن حضرت اختلاف است. بعضی 25 شوّال سال 148 هجری و بعضی دیگر 25 رجب آن سال را ذکر کرده اند، که معروف و مشهور 25 شوّال است.
امام صادق (ع) شاگردان بسیاری داشت که هر یک از اعاظم علمای اسلام و دانشمندان بزرگ دوره خود به شمار می روند.
نام گذاری امام ششم به صادق
ابی خالد می گوید: از امام چهارم (ع) سؤال کردم امام بعد از شما کیست؟ فرمود: فرزندم محمد که شکافنده علوم است، پس از او جعفر که نام او نزد اهل آسمان، صادق است. عرض کردم: با این که همه شما ائمه صادق هستید چرا فقط نام او صادق است؟ فرمود: پدرم از پدرش خبر داد که رسول خدا (ص) فرمود: «هرگاه فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب تولد یافت، نام او را صادق بگذارید، برای این که پنجمین نفر از فرزندان او کسی است که نام وی جعفر است و به دلیل گستاخی و بی شرمی و نترسیدن از خدا و دروغ به پروردگار، ادعای امامت می کند و به همین دلیل نزد خدا به جعفر کذّاب مشهور می باشد.(1)
مکارم اخلاقی امام صادق (ع)
امام صادق (ع) در کلیه صفات حسنه و سجایای اخلاقی مانند نیاکان خود سرآمد روزگار و منحصر به فرد بوده است. وی همیشه در یکی از این سه حال بود: یا روزه دار بود، یا قائم به نماز و یا مشغول ذکر خدا بود، و در هر حال در برابر عظمت خداوند دلی خاشع داشت.
مالک بن انس می گوید: «او مظهر تقوا و پارسایی و مجسّمه زهد و پرهیزکاری و دریای علم و حکمت و دارای نفوذ کلام و قدرت بیان بود که همه را مجذوب کلام خود می ساخت. هم چنین درحلم و حُسن خلق و تحمل و بردباری در برابر ناملایمات و مصایب روزگار چون کوهی آهنین، استوار و پا برجا بود.»(2)
امام صادق (ع) در احسان و انفاق و اجابت تقاضای نیازمندان مانند اجداد خود رفتار می کرد. صدقات سرّی را در تاریکی شب به خانه مستمندان می برد و به صورت ناشناس به آنان غذا و پوشاک می داد، بدون این که خود را معرفی کند.
عاطفه و گذشت امام (ع) به حدی بود که اوهام بشری گنجایش تصور چنان بزرگواری را ندارد. مردی خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد: پسر عمّ شما هر چه دلش خواست به شما ناسزا گفت. حضرت به جای این که خشمگین شود به کنیز خود فرمود: آب وضو حاضر کن، آن گاه وضو گرفته و مشغول نماز شد. راوی می گوید: من پیش خود فکر کردم آن حضرت پس از خواندن نماز، شخص ناسزاگو را نفرین خواهد نمود، لکن پس از خواندن نماز، عرض کرد: پروردگارا! این، حق من بود بخشیدم، ولی جود و کرم تو از من بیشتر است، تو هم او را ببخش و به کردارش کیفر مفرما.(3)
ابو ایوب روایت می کند: «هنگامی که امام باقر (ع) و امام صادق (ع) مشغول نماز می شدند، رنگ چهره آنها گاهی سرخ و گاهی زرد می شد، به گونه ای که گویا شخصی را می نگرند و با او محرمانه سخن می گویند.»(4)
معاویة بن وهب می گوید: همراه امام صادق (ع) بودم، آن حضرت سوار بر مرکب بود، در مسیر راه پیاده شد و سجده طولانی انجام داد. پس از سجده، از علت آن پرسیدم، فرمود: «به یاد نعمتی افتادم، از این رو سجده (شکر) به جا آوردم.»(5)
مذهب امامیه به این علت به نام امام صادق (ع) جعفری نامیده شده که علوم بسیاری از او منتشر گشته است، به اندازه ای که اکثر احادیث موجود در کتاب های شیعه از روایات امام صادق (ع) می باشد، بلکه روایات او منحصر به روایات شیعه نیست و بزرگانی از معاصر اهل سنّت نیز از او حدیث شنیده و روایت کرده اند.
از این گذشته، اصولاً انتساب شیعه امامیه به آن حضرت و نام گذاری آنان به نام جعفری، در عصر خود امام صورت گرفته است. ایشان در ضمن وصیت هایش به اصحاب خود چنین فرمود: «هر کدام از شما تقوا و پرهیزگاری پیشه کنید و متدیّن و راست گو و درست کار و خوش اخلاق و نیکو رفتار باشید، مردم می گویند او جعفری است و من خوش حال می شوم؛ اما اگر چنین نباشید، ننگ و عارتان متوجه من است و مردم می گویند: این گونه است تربیت جعفر!.»(6)
اخلاق امام صادق (ع)
نمی توان زندگی امام صادق (ع) را در مقاله ای نوشت و از ابعاد شخصیتی برجسته ایشان نام برد، ولی از اخلاق و رفتار و سلوک اسلامی و الهی اش چیزی به قلم نیاورد، چرا که ائمه اطهار (علیهم السلام) پیرو سنّت جدشان پیامبر اکرم (ص) قبل از این که با علم امامت مردم را هدایت کنند، با اخلاق و رفتار و عمل به آموزه های اسلامی، بشر را هدایت می نمودند؛ آن گونه که خود آن حضرت به پیروانش می فرمودند: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم؛(7) مردم را به غیر زبانتان (با عملتان) دعوت کنید.»
به یک نمونه از مکارم اخلاقی امام صادق (ع) توجه نمایید:
حلم و بردباری
از حَفص بن ابی عایشه روایت شده که فرمود: روزی امام صادق (ع) خدمتکار خود را دنبال کاری فرستاد، ولی چون دیر کرد خود آن حضرت در پی آن کار رفت. غلام را دید که در گوشه ای خفته، بر بالین او نشست و مشغول باد زدن به او شد. وقتی غلام بیدار شد، امام (ع) به او فقط این جمله را فرمود: «سزاوار نیست که هم روز بخوابی و هم شب، شب برای خودت ولی روز برای ما.»(8)
مقام علمی امام صادق (ع)
اگر زندگی بعضی از امامان معصوم (ع) از جنبه هایی مثل: شجاعت، شهادت طلبی، اخلاق، عبادت و… نزد افکار عمومی جهانیان به خصوص شیعیان و نیز اهل تسنّن، اشتهار و برجستگی بیشتری داشته است زندگی امام جعفر صادق (ع) از جنبه علمی و مقام فقهی، آن چنان درخشندگی و برجستگی دارد که بسیاری از دانشمندان و نویسندگان غیر شیعه نیز به آن اعتراف دارند.
درباره عظمت علمی امام صادق (ع) همین بس که دانشمندان تشیّع و تسنّن جایگاه علمی او را قبول داشتند و در برابر آن سر تعظیم فرود می آوردند و برتری علمی او را می ستودند.(9)
ابوحنیفه - پیشوای حنفی های اهل سنّت - می گوید: من فقیه تر از جعفر بن محمد، ندیده ام. روزی طبق دستور منصور، چهل مسئله مهم فقهی آماده کردم تا در جلسه ای با حضور خلیفه از آن حضرت سؤال کنم. پس از طرح سؤالات، امام (ع) یکایک آنها و موارد اختلاف را آن چنان کامل پاسخ داد که همگان اعتراف کردند آن حضرت دانشمندترین و آگاه ترین مردم به موارد اختلاف آرا می باشد.(10)
مالک بن انس - یکی از چهار پیشوای اهل سنّت - می گوید: «هرگز چشمی مانند جعفر بن محمد را ندیده، و گوشی نظیر او را نشینده، و بر قلب انسانی برتر از جعفر بن محمد، از نظر دانش و عبادت و پرهیزگاری، خطور نکرده است.»(11)
عصر امام صادق (ع) و ظهور مذاهب گوناگون
ایام امامت حضرت صادق (ع) روزگار بسیار عجیبی بود. در دوران 23 سال نبوت پیامبر اکرم (ص) قرآن نازل شد و آن حضرت با تلاش فراوان و با یاری امام علی (ع) و یاران با وفای ایشان توانستند اسلام را توسعه و نشر بدهند. پس از رحلت پیامبر (ص) خلافت را غصب کردند و امامت را از امام اول شیعیان به ظاهر گرفتند و او را خانه نشین کردند. بعد از امام علی (ع)، امام حسن (ع) امامت مردم را بر عهده گرفت و این دوران هم زمان بود با خلافت غاصبانه امویان. بعد از آن حضرت، امام حسین (ع) به امامت جامعه اسلامی رسید، اما افسوس که مردم حقیقت را نمی دیدند، شکم هایشان از مال حرام پر شده بود و باطل را جای گزین حق کرده بودند. تا جایی که فقط شهادت امام حسین (ع) و یاران با وفایش می توانست تلنگری بر این مردم غفلت زده و خیانت کار باشد. پس از آن، امام سجاد (ع) حکومت اسلامی را به دست گرفت، اما او هم نتوانست با ظلم و ستم خاندان آل امیّه مبارزه کند و به ناچار مبارزه با ستم کاران را در قالب دعا و راز و نیاز به درگاه الهی پی گرفت. اما فرزند او امام باقر (ع) برای نشر و ترویج اسلام توانست حرکت جدیدی را آغاز کند، زیرا در دوران او بنی امیّه و بنی عباس بر سر خلافت به جنگ و نزاع برخاسته و سرگرم هم بودند و امام باقر (ع) از این فرصت تاریخی استفاده کرد و روح تازه ای به کالبد مردم دمید. همین شیوه در زمان امام صادق (ع) هم ادامه داشت، اما در زمان او انواع افکار و عقاید و شبهات جدید ظهور پیدا کرد؛ چنان که در حدیث نبوی هم تأیید شده است.
بارزترین فرقه ها در عصر امام صادق (ع) چهار فرقه بودند:
1 - مرجئه: از فرقه اهل تسنّن بودند و اعتقاد داشتند که امام علی (ع) از درجه اولی به درجه رابعه نزول یافته و چهارمین خلیفه است.(12)
2 - معتزله: این طبقه در عصر امام صادق (ع) پدید آمد و عمر بن عبید و واصل بن عطاء، در حوزه حسن بصری عزلت گرفتند و ملقّب به معتزله شدند.
3 - خوارج: این فرقه از حکمیتِ صفّین پدید آمدند. برخی از آنها غلوّ کردند، بعضی به طرف معاویه رفتند و گروهی از هر دو برگشتند. همین فرقه بودند که امیرالمؤمنین (ع) را شهید کردند.
4 - شیعه: شیعه از زمان پیامبر (ص) به وجود آمد و برخی از صحابه را شیعه می گفتند؛ مثل: سلمان، مقداد، ابوذر و… .(13)
امام صادق و گسترش علم
علم و دانش، علت مبقیه زندگی، بقای نفسانی و روحانیت آدمی است. با علم، سعادت فردی و اجتماعی تأمین می گردد و رشد عقلی و رفاه اجتماعی حاصل می شود. عالم، دستی به عوالم نشئه طبیعت و محیط ماورا دارد و حیوان از این مقام آدمیت خبر ندارد. دیده، دوربین عالم و دانشمند است که از اعماق زمین و اوج آسمان دیدن می کند.
برای افراد انسان هیچ چیزی بیشتر از علم و دانش، الزامی نیست. با دانش می توان به اسرار وجود راه یافت و بر تمام موجودات عالم و عناصر وجود و موالید عالم طبع، احاطه داشت.
بقا و جاودانی برای انسان فقط به وسیله علم و دانش میسّر می شود و فاقد علم از همه مزایای زندگی، محروم است. در قرآن و حدیث بیش از هر چیز به علم آموختن توجه شده است. اسلام، ادب و آداب آموزش و پرورش را بهتر از هر ملت و قومی بیان کرده است.
این علم و دانش مخصوص علم دین است و از دین جدا نیست، چرا که علم دین را هم باید از مکتب ربوبی به وسیله نبی و اوصیایش فرا گرفت.
در دوران امامت حضرت علی (ع) و فرزندانش تا امام محمد باقر (ع) فرصتی برای نشر علم ایجاد نشد، اما در زمان امام پنجم (ع) زمینه ای فراهم گردید تا افکار عمومی را به قلم و دانش جلب کند. پس از وی امام صادق (ع) از مقتضیات زمان و مکان استفاده کرده، مکتب جعفری را بنیان نهاد و حقایق علمی را به مردم آموخت.
مدرسه علمیه و دانشگاه جعفریه که در نیمه قرن دوم تأسیس شد، سیزده قرن است ادامه دارد و حوزه علمیه آن به صدها شهر منشعب شده است.
اهمیت مکتب جعفری در این بود که شاگردان خود را اول تربیت می کرد و آن گاه تعلیم می نمود و همه را چنین آموخت که علم را برای عمل بخوانند و دانش را برای خدمت و حفظ شرافتِ نفس فرا گیرند. امام صادق (ع) فرمودند: «هر کس علم را به غیر از این هدف فرا گیرد، از آن دور می شود.»
امام صادق (ع) و تأسیس مذهب جعفری
عصر امام صادق (ع)، یکی از طوفانی ترین دوره های تاریخ اسلام است. از طرفی، جامعه اسلامی دست خوش اغتشاش ها و انقلاب های پیاپی از جانب گروه های مختلف بود و از طرف دیگر، عصر برخورد مکتب ها و ایدئولوژی ها و تضاد افکار فلسفی و کلامیِ مختلف بود که از برخورد امت اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نیز روابط مراکز اسلامی با دنیای خارج، به وجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانی برای فهمیدن و پژوهش پدید آورده بود.
زمان امام صادق (ع)، زمان تزلزل حکومت بنی امیّه و فزونی قدرت بنی عباس بود و این دو گروه مدتی در حال کشمکش و مبارزه با یک دیگر بودند. بنی امیّه در این مدت، گرفتار مشکلات سیاسی فراوانی بودند، لذا فرصت فشار و سخت گیری بر شیعیان نداشتند. عباسیان نیز چون از دست یابی به قدرت در پوشش شعار طرفداری از خاندان پیامبر و گرفتن انتقام خون آنان عمل می کردند، فشاری از طرف آنان مطرح نبود.
از این رو این دوران، دوران آرامش و آزادی نسبی امام صادق (ع) و شیعیان بود. لذا آن حضرت از این فرصت استفاده کرده و تلاش فرهنگی وسیعی را آغاز کرد. درگیری شدید بین بنی عباس و بنی امیّه، آنان را آن چنان به خود مشغول کرده بود که فرصتی طلایی برای امام صادق (ع) و یارانش به دست آمد. آن حضرت با استفاده از این فرصت، به بازسازی و نوسازی فرهنگ ناب اسلام پرداخت و شیفتگان مکتب حق، از نقاط مختلف به سوی مدینه سرازیر شدند و گرد شمع وجود امام صادق (ع) تجمع کردند.
امام در چنین دورانی به فکر نجات افکار توده مسلمان از الحاد و بدبینی افتاد. به همین دلیل از انحراف اصول و معارف اسلامی از مسیر راستین خود و نیز توجیهات غلط و وارونه دستورات دین که به وسیله خلفای وقت صورت می گرفت، جلوگیری می کرد. امام صادق (ع) در ظلمت بحران ها و آشوب ها، دنیای شیعه را به فروغ تعالیم خویش روشنی بخشید و حقیقت اسلام را از آلایش انحرافات و گزند فریب کاران حفظ نمود. او آن قدر فقه و دانش اهل بیت را گسترش داد و زمینه ترویج احکام و بسط کلام شیعی را فراهم ساخت که مذهب شیعه به نام او با عنوان «مذهب جعفری» شهرت یافت. آن اندازه که دانشمندان و راویان از دانش امام بهره برده و از ایشان حرف و حدیث نقل کرده اند، از هیچ یک از دیگر ائمه نقل نکرده اند. لیکن طولی نکشید که بنی عباس پس از تحکیم پایه های حکومت و نفوذ خود، همان شیوه ستم گری بنی امیّه را در پیش گرفتند و حتی از آنان هم گوی سبقت را ربودند.
امام صادق (ع) که همواره مبارزی نستوه و خستگی ناپذیر در میدان فکر و عمل بود، کاری که امام حسین (ع) به صورت قیام خونین انجام داد، وی در لباس تدریس و تأسیس مکتب پی گرفت و جهادی راستین کرد.
روشن است که در طول تاریخ بشر، همانند مدرسه امام صادق، مدرسه ای نمی توان یافت که بتواند نسل های متوالی را تحت تأثیر خود قرار دهد و اصول و افکار خویش را بر آنها حاکم سازد و مردمی متمدّن و فرهیخته با کیان و موجودیّتی یگانه، بنیان نهد. دست آوردهای این مدرسه فقط محدود به معاصرانش نیست که در آن به تحصیل و آموختن علم پرداختند، بلکه دست آوردهای آن در اندیشه هایی است که در جامعه ایجاد کرده و در مردان پرورش یافته ای است که سیمای تاریخ و سیمای مسلمانان را دگرگون ساختند و تمدّنی را پدید آوردند که تا قرن های طولانی پایدار و پا بر جا بوده و هست.
بزرگانی از اهل سنّت همچون: مالک بن انس، ابوحنیفه، سفیان ثوری، ابن جریح، روح بن قاسم و…، از جمله ریزه خواران دانش بی کران امام صادق (ع) بودند. ابوحنیفه که دو سال شاگرد امام بود، این دوره را پایه علوم و دانش خود معرفی کرده و می گوید: اگر آن دو سال نبود «نعمان» از بین رفته بود. مورّخ مشهور، ابو نعیم اصفهانی در این باره گفته است: شماری از تابعان از امام صادق (ع) روایت نقل کرده اند؛ از جمله: یحیی بن سعید انصاری، ایوب سجستانی، ابان بن تغلب، ابو عمرو بن علاء و یزید بن عبدالله بن هاد. هم چنین پیشوایان برجسته نیز از او نقل حدیث کرده اند؛ کسانی همچون: مالک بن انس، شعبة بن الحجّاج، سفیان ثوری، ابن جریح، عبدالله بن عمر، روح بن قاسم، سفیان بن عیینه، سلیمان بن بلال، اسماعیل بن جعفر، حاتم بن اسماعیل، عبدالعزیز بن مختار، وهب بن خالد و ابراهیم بن طهمان. مسلم بن حجّاج در صحیح خود به احادیث نقل شده از آن حضرت (ع) احتجاج کرده است.(14)
در دوره امامت امام صادق (ع) مسلمانان بیش از پیش به علم و دانش روی آوردند و در بیشتر شهرهای قلمرو اسلام، به ویژه در مدینه، مکه، کوفه، بصره و… مجالس درس و مناظره های علمی دایر گردید. در این زمان با استفاده از فرصت به دست آمده، امام صادق (ع) توانست نهضت علمی و فرهنگی پدرش امام باقر (ع) را ادامه داده، علوم و معارف اهل بیت را بیان کرده و در همه جا منتشر کند.
برخورد وی با گروه های مختلف مردم سبب شد که آوازه شهرتش در دانش و بینش دینی، علم و تقوا، سخاوت و کرم و… در تمام قلمرو اسلام طنین انداز شود و مردم از هر سو برای استفاده از دانش بی کران وی رو سوی او کنند. در این دوره، علوم و فلسفه ایرانی، هندی و یونانی به حوزه اسلامی راه یافت و بازار ترجمه علوم گوناگون از زبان های مختلف به زبان عربی، گرم و پر رونق گردید.
هم چنین مکتب های کلامی و فرقه های مذهبی و فقهی در این عصر پایه گذاری شد. امام صادق (ع) با تمام جریان های فکری و عقیدتی آن روز برخورد کرده، موضوع اسلام و تشیّع را در برابر آنها روشن ساخته و برتری بینش اسلام تشیّعی را ثابت کرده است. محمد بن مسلم، از آن حضرت 16000 حدیث در علوم گوناگون روایت کرده است.