والله زمانه را به هم میریزیم
سرمان هم برود باز محال است جهان / توی تاریخ ببینند حرم ات فتح شده
عید است تمام شهر شادند ولی / نوکر نگران حرم ارباب است
قسمت شود به نیت شش ماه ات حسین / تنها به قصد حنجرشان ماشه می کشیم
از برای حرم ات این دل من آشوب است / نکند سنگ به پیشانی گنبد بزنند …
به گمانم در باغ «به فدای تو شدن» باز شده ست / جان زهرا نکند نام مرا خط بزنی اربابم
شیعه آماده جنگ است که دیدن دارد / چند روزی است سرم میل بریدن دارد
کفتار ها به گرد حرم زوزه می کشند / باشد زمان غرش شیران حیدری …
ما از سبوی شاه دین مجنون و مستیم / برگـــرد تا ســـــــربند یــــا زهرا نبستیم
تحت فرمان ابالفضلیم و ارتش می شویم/ با مدد از مادرش کابوس داعش می شویم
وقتش شده پس از به سرو سینه ها زدن/ سینه سپر کنیم و برای تو سر دهیم
فتاده در سر ما عجیب میل زیارت/ عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
جنگ در اطراف زینب داشت بالا می گرفت/ گوش دشمن را کشید عباس آوردش عراق
گر پای گذارند به صحن زینب / والله زمانه را به هم میریزیم