موانع شناخت حق
موانع شناخت حق
الف - پیروی از هوای نفس و آرزوهای طولانی
هواپرستی معمولا همچون پرده ای به روی عقل انسان کشیده می شود و حقیقت را در نظر او دگرگون می نماید و جز مقصود خود را نمی بیند و به غیر آن نمی اندیشد و بدین روی، از حق باز می ماند. آرزوهای دور و دراز آن چنان انسان را مشغول به خود می کند که هرچه غیر از آن است فراموش می گردد: «پیروی از هوا و هوس انسان را از حق باز می دارد و آرزوهای طولانی آخرت را به دست فراموشی می سپارد. » (53) چنین کسی هر چند حق را می بیند و می شناسد، اما از حق دور می ماند: «و آن دو (حکمین) حق را ترک کردند، در حالی که خوب آن را می دیدند، اما جور و ستم با هوس های آنان سازگار بود. لذا، با آن هم راه شدند. » (54) ناله و فریاد حضرت علی علیه السلام در شکایت از قوم خود به همین دلیل است که از حق دور شده اند: «آن گونه که باطل را می شناسید، در پی شناخت حق بر نیامده اید و آن چنان که از حق دور شده و در نابودی حق می کوشید، برای از بین بردن باطل قدم برنمی دارید. » (55) آری، اگر کسی به جای سخنان الهی و دستورات خدا، خواسته های خود را معیار قرار دهد و بر اساس آن عمل کند، مسلما به حق نمی رسد و به باطل سوق پیدا می کند.
ب - اهمیت ندادن به جهاد
هر چند عمل نکردن به هر یک از دستورات الهی به همان نسبت، انسان را از حق دور می کند و مشکلات و گرفتاری هایی ایجاد می کند، اما در این میان، ترک جهاد با دشمنان خدا، که حریم اسلام و مسلمانان را مورد تجاوز قرار داده اند، بارزترین مانع وصول به حق - و به عبارتی نشانه باطل - است: «و آن ها به سبب نرفتن به جهاد و اهمیت ندادن به آن، از راه حق دور گشته و به نکبت و بیچارگی گرفتار و از عدل و انصاف محروم شدند. » (56) حضرت علی علیه السلام در وصف برخی از کسانی که از هم راهی با او در نبرد خودداری کردند، چنین می فرماید: «آنان حق را تنها گذاشتند و باطل را یاری نکردند. » (57)
ج - کنجکاوی بی جا، نزاع و جدل
گاهی انسان دچار وسوسه های شیطانی می شود و به کنجکاوی بی جا و جدل کشیده می شود و در آشکارترین امور و حتی در یقین های اساسی، شک و تردید می کند. او در این حالت، از حق فاصله گرفته است: «هر کس کنجکاوی بی جا نماید، در راه حق قدم نگذاشته است. و هر که از روی جهالت، نزاع و جدل پیشه کند، کوری او از حق پیوسته ادامه می یابد. » (58)
د - فراموش کردن قیامت
منشا بسیاری از گناهان، فراموشی روز جزاست. اگر انسان همیشه به یاد یامت باشد و پیوسته متذکر شود که باید جواب گوی همه اعمال خود باشد، مسلما به وادی باطل نمی افتد: «به خدا سوگند، یاد مرگ مرا از بازی و شوخی باز می دارد. اما فراموش کردن قیامت، او (عمروعاص) را از گفتن حق منع می کند. » (59)
ه- آمیخته شدن حق و باطل; بدترین مانع
حضرت امیرعلیه السلام در مورد خوارج فرمودند: «آنان سخن حقی را مستمسک قرار داده، از آن اراده باطل می کنند. » (60) این حالت، دیگران را به اشتباه می اندازد و تشخیص حق از باطل در این حالت بسیار سخت است; زیرا حق با باطل آمیخته شده است. آن حضرت در خطبه 50 به طور مفصل و عالمانه، به این موضوع اشاره کرده اند: «آغاز پیدایش فتنه ها، همان پیروی از هوس های آلوده و احکام و قوانین مجعول و اختراعی است; احکامی که با کتاب خدا مخالفت دارد و جمعی بر خلاف حق و دین حق، به حمایت از آن برمی خیزند. اگر باطل از حق کاملا جدا می شد، راه حق برای جوینده آن پوشیده نمی ماند واگر حق در میان باطل پنهان نمی شد، دشمنان نمی توانستند از آن بدگویی کنند، اما قسمتی از حق و بخشی از باطل را می گیرند و به هم می آمیزند. این جاست که شیطان بر دوستان خود چیره می شود و تنها آنان که مورد رحمت خدا بوده اند، نجات می یابند. » (61) آری، چنان حق و باطل آمیخته می شود که می فرماید: «آگاه باشید، به زودی پس از من زمانی فرا خواهد رسید که چیزی پنهان تر از حق و آشکارتر از باطل نخواهد بود. » (62)
بدترین فساد در یک جامعه، پیدایش امور شبهه ناک (آمیختگی حق و باطل) است که موجب گسترش فساد و فتنه می شود و در نتیجه، سخت ترین مانع حق نیز می شود; زیرا قدرت تشخیص حق را از باطل از انسان سلب می کند: «به زودی همه امور بر این امت مشتبه می شود و فتنه و فساد در میان آنان گسترش می یابد تا آن جا که حق را از باطل تشخیص نمی دهند و به سختی در فتنه ها فرو می روند. » (63)
ز - تجاوز از حق
از دیگر موانع حق گرایی تجاوز از حق است که انسان را در تنگنا قرار می دهد: «آن که از حق تجاوز کند، در تنگنا قرار می گیرد. » (64) آنان که از حق دوری می کنند و با تجاوز از حق پراکنده می شوند، بدترین ضربات را، هم به خودوهم به اهل حق واردمی کنند. عمیق ترین رنج های علی علیه السلام در زمان خود، از بیعت کنندگان خود همین بود که اهل حق در عین حق بودن، پراکنده بودند و اهل باطل در عین علم به باطل بودن خود، اتحاد داشتند; می فرمود: «شما بر حق خود اتحاد ندارید، در حالی که دشمنان شما بر باطل خود اتفاق دارند و این مایه خون دل خوردن و اندوه و تاسف است. به خدا سوگند، اجتماع و اتحاد اهل باطل بر باطلشان و جدایی و اختلاف شما در کارحقتان دل انسان رامی میراند و اندوه و غم را پیش می آورد. » (65) مسلم است که نتیجه مساعدت نکردن اهل حق در اظهار و پای داری حق، موجب تسلط اشرار و بدکاران می شود: «ای مردم، اگر یکدیگر را از یاری کردن و مساعدت حق باز نمی داشتید و در به ذلت کشاندن باطل سستی نمی کردید، هرگز دشمنانتان - که از سنخ شما نیستند - طمع نمی کردند و بر شما مسلط نمی شدند. » (66)
5- سرانجام اهل باطل و اهل حق
الف - سرانجام اهل باطل
رهروان حق و باطل، هر دو سرانجام، دوران کوتاه عمر دنیایی خود را سپری کرده، با مرگ به دیار باقی می شتابند: رهروان باطل، عمری را در راه باطل گذرانده و علی رغم همه هدایت ها، رسالت ها و دعوت های انبیای الهی علیهم السلام، از راه حق سرپیچی کرده، گذرگاهشان تنگ شده و به بی راهه می افتند. اینان چون با حق به جنگ برخاسته اند، حق آنان را بر خاک می افکند: «هر کس به جنگ با حق برخیزد، حق او را بر خاک می افکند. » (67) همچنین می فرماید: «آگاه باشید، هر کس از حق بهره نگیرد و استفاده نکند، باطل به او ضرر خواهد زد و هر کس با هدایت به راه راست کشانده نشود، ضلالت و گم راهی او را هلاک خواهد کرد. » (68)
این سخن علی علیه السلام به عنوان یک سنت قطعی الهی شامل کسانی نیز می شود که نه فقط خود گمراهند، بلکه دیگران را نیز از حق باز می دارند. اینان مبغوض خدایند و دوری از رحمت و هلاکت و تباهی برای چنین کسانی از جانب خدا حتمی است: «همانا پیشینیان شما به این جهت هلاک و تباه شدند که مردم را از کار حق باز داشتند و به باطل کشاندند و مردم نیز از آنان باطل را گرفته، آن ها را پیروی کردند. » (69)
اهل باطل - یعنی آنان که به حق پشت می کنند - نه فقط مشمول نفرین و غضب الهی هستند، بلکه مورد نفرین بندگان صالح و شایسته خدا همچون علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام نیز قرار می گیرند: «پروردگارا، اگر این ها حق را رد کردند، جماعتشان را هزیمت کن و اتحادشان را به پراکندگی مبدل ساز و بر اثر خطاهایشان، آنان را هلاک کن. » (70) مسلم است که در پایان کار و آخرت، سرانجام نهایی کارشان جز آتش دوزخ چیز دیگری نخواهد بود: «هر کس در راه باطل بمیرد، به سوی آتش می رود. » (71)
ب - سرانجام اهل حق
راهیان حق، که با سخن و عمل رهرو حق بوده و کسب رضای خدا کرده اند، در میان محبوب ترین بندگان خدا قرار می گیرند: «به راستی، محبوب ترین بندگان خدا نزد پروردگار کسی است که حق را بیان و به آن عمل می کند. » (72) این بندگان حق جو در مسیر حق از هرگونه جان فشانی دریغ نکرده و با پای داری وصف ناپذیر و دوست داشتنی، در راه حق جان می سپارند. اینان از نظر علی علیه السلام شهیدند، هر چند در بستر جان دهند: «به راستی، هر یک از شما در بستر خویش بمیرد، در حالی که حق پروردگار و حق رسول خدا و حق خاندان پاک و اهل بیت او را به طور شایسته شناخته باشد، شهید از دنیا رفته و اجر و پاداش او بر خداست. » (73) مسلما سرانجام این گروه از بندگان صالح خدا بهشت برین در جوار حق خواهد بود: «هر که در راه حق جان دهد، رهسپار بهشت می شود. » (74) «پروردگارا اگر ما را بر دشمن (کافر بیرونی، هوای نفس درون) پیروز ساختی، ما را از هرگونه نافرمانی و سرکشی دور دار و بر راه حق پایدارمان نگه دار. »