قرآن بهترین بنده خدا را معرفی می کند !!
قرآن بهترین بنده خدا را معرفی می کند !!
رحمت امام,جهاد امام,عبادت,عابدترین,بیم دهنده,دریای علم,از جان گذشته,بهترین
“علی"؛ نامی که از کودکی انس عجیب و شیرینی با آن داشتیم. اوج عظمت در عین مظلومیت؛ نهایت قدرت در عین رأفت. نامی شهیر و سرشناس، اما ناشناخته و غریب. تعجبی نیست که نتوان او را شناخت؛ علتش را شاعر خوب وطنم بخوبی سروده است:
” از تو در شگفت هم نمی توانم بود
که دیدن بزرگیت را، چشم کوچک من بسنده نیست؛
مور، چه می داند که بر دیواره ی اهرام می گذرد
یا بر خشتی خام… و من، آن کوچکترین مور، که بلندای تو را در چشم نمی تواند داشت”
اما از آن جا که به قدر تشنگی باید چشید، پس به سراغ قرآن می رویم. نعمتی که با امام متقین امیرالمومنین علیه السلام توازن دارد. یکی صامت و دیگری ناطق.
اگر قرآن نام حضرت را آشکار و مستقیم نبرده است، اما کجای قرآن است که نشانی از او نباشد؟ و کدام گوشه از دریای وجود اوست که رنگ قرآن نداشته باشد؟
مقتدرِ مهربان
قرآن توصیفی از همراهان نبی مکرم اسلام(صلی الله و علیه و آله) دارد و چه کسی نزدیک تر و همراه تر از نفسِ پیامبر، امیرالمومنین(علیه السلام)، توصیف آنانی که در معیت رسول رحمت اند، چنین است: “مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ" محمد رسول خدا است و کسانى که با او هستند در برابر کفار خشن و در میان خودشان رحیم و مهربانند. شدت و حدت شمشیرش را کفار بدر و خندق چشیده اند و لطافت و نرمی وجودش را کودکان یتیم. (فتح، 29)
عابدترین
از اشک هایی که خاک سجده گاهش را گِل می کرد و از تیری که نماز، تنها موقع بیرون آوردنش بود، حتماً شنیده اید. این هم وصف اوست چون همراه ترین همراهان پیامبر(صلی الله و علیه و آله)، او بود.
“رَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ" پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبینى، آنها همواره فضل خدا و رضاى او را مىطلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. (همان)
در کافى به سند خود از” عبد الرحیم قصیر” از ابى جعفر(علیه السلام) روایت کرده که در ذیل آیه "إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ” فرموده: رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) فرمود: من منذرم، و هادى على است
جهاد، شاگرد اوست
ایمان و جهاد علوی، با هیچ کار مثبت و ارزشمند دیگری نزد خدا قابل مقایسه نیست. این حقیقتی است که قرآن، کمی هم با عتاب بیان می کند. “أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَوُونَ عِندَ اللّهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ" آیا سیراب ساختن حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام را همانند [کار] کسى پنداشتهاید که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و در راه خدا جهاد مى کند؟ [نه، این دو] نزد خدا یکسان نیستند، و خدا بیدادگران را هدایت نخواهد کرد. (توبه، 19)
شأن نزول این آیه را تفاسیر شیعی و سنی، در فضیلت امیر مومنان امام علی(علیه السلام) دانسته اند؛ آنجا که کلید دار کعبه و سقای حاجیان به افتخارات خود می بالیدند و آیه نازل شد که هیچ یک با افتخارات علی مرتضی(علیه السلام) قابل مقایسه نیستند.
راه نما
حتی در برابر آن هایی که برایش شاخ و شانه کشیده بودند تا حکومت نوپایش را زمین بزنند، آنقدر می ایستاد و چراغ هدایت را بالا می گرفت، تا یکی یکی چشمان خواب ربوده شان بیدار شود و کار به جنگ و پیکار نکشد. آن گونه که قرآن می گوید، حضرت امیر دل ها، برای همه راهنماست:
إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ تو تنها بیم دهندهاى، و براى هر گروهى هدایت کنندهاى است. (رعد، 7)
در کافى به سند خود از” عبد الرحیم قصیر” از ابى جعفر(علیه السلام) روایت کرده که در ذیل آیه” إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ” فرموده: رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) فرمود: من منذرم، و هادى على است.
دریای علم
رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) فرمود: یا على خدا مرا دستور داده که تو را نزدیک کنم، و تعلیمت دهم تا تو فرا بگیرى، پس از آن این آیه نازل شد: ” لِنَجْعَلَهَا لَکُمْ تَذْکِرَةً وَتَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ" تا آن را براى شما [مایه] تذکّرى گردانیم و گوش هاى شنوا آن را نگاه دارد. (الحاقّة، 12)
قرآن توصیفی از همراهان نبی مکرم اسلام(صلی الله و علیه و آله) دارد و چه کسی نزدیک تر و همراه تر از نفسِ پیامبر، امیرالمومنین(علیه السلام)، توصیف آنانی که در معیت رسول رحمت اند، چنین است: “مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ" محمد رسول خدا است و کسانى که با او هستند در برابر کفار خشن و در میان خودشان رحیم و مهربانند. شدت و حدت شمشیرش را کفار بدر و خندق چشیده اند و لطافت و نرمی وجودش را کودکان یتیم
بهترین
ابن عساکر از جابر بن عبداللَّه روایت کرده که گفت: نزد رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) بودیم که امام على(علیه السلام) از راه رسید، رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) فرمود: به آن خدایى که جانم به دست او است، این مرد و پیروانش (شیعیانش) تنها و تنها رستگاران در قیامتند، آن گاه این آیه نازل شد: ” إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ" (اما) کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترین مخلوقات (خدا) هستند. (بینه، 7)
از وقتى که این آیه نازل شد اصحاب رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) هر وقت على را مى دیدند که دارد مى آید مىگفتند: “خَیْرُ الْبَرِیَّةِ” آمد.
از جان گذشته
معامله ی جان، حتی گفتنش هم آسان نیست. اما امام و پیشوا اسوه ای است که می آموزد همه چیز برای خدا، دادنی است. امیرالمومنین علی(علیه السلام) شاید در خطرناک ترین شب زندگی، آسوده خوابید چون داشت با خدا معامله ی جان می کرد.
“وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَوُوفٌ بِالْعِبَادِ" و چون به او گفته شود: «از خدا پروا کن» نخوت، وى را به گناه کشاند. پس جهنم براى او بس است، و چه بد بسترى است. (بقره، 207)
از على بن الحسین علیهماالسلام روایت آمده که در ذیل جمله:"وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ …"، فرموده: این جمله درباره حضرت على علیه السلام نازل شده، که در شب هجرت در بستر رسول خدا صلی الله و علیه و آله خوابید.
و باز…
کدام زبان از عهده ی توصیف شما برآمده که قلم ناتوان ما برآید یا امیرالمومنین؟