عمومیت توبه
عمومیت توبه[223]
«توبه» مخصوص به گناه یا گناهان خاصی نیست، و شخص و اشخاص معینی را شامل نمی شود، و زمان محدودی ندارد، و سن و سال و عصر و زمان خاصی در آن مطرح نیست.
بنابراین، توبه از تمام گناهان است و نسبت به همه اشخاص و در هر زمان و هر مکان می باشد، همان گونه که اگر شرایط در آن جمع باشد بقبول درگاه الهی خواهد بود.
تنها استثنایی که در قبول توبه وجود دارد و در قرآن مجید به آن اشاره شده این است که اگر انسان زمانی به سراغ توبه رود که در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدمات انتقال او از دنیا فراهم شده است و یا عذاب الهی فرا رسد (مانند توبه فرعون هنگامی که عذاب الهی فرا رسید و در میان امواج نیل در حال غرق شدن بود) پذیرفته نمی شود، و در آن زمان درهای توبه بسته خواهد شد، زیرا اگر کسی در آن حال توبه کند، توبه او اضطراری است نه اختیاری و توام با میل و رغبت؛ قرآن می گوید:
«و لیست التوبة للذین یعملون السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الآن و لا الذین یموتون و هم کفار اولئک اعتدنا لهم عذابا الیما؛ توبه کسانی که کارهای بدی انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد می گوید: الآن توبه کردم، پذیرفته نیست و نه توبه کسانی که در حال کفر از دنیا می روند ( و در عالم برزخ توبه می کنند) اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم شده است! » (10)
در داستان فرعون می خوانیم: هنگامی که فرعون و لشکریانش وارد مسیر خشکی داخل دریا شدند و ناگهان آبها فرو ریختند و فرعون در حال غرق شدن بود گفت: «امنت انه لااله الا الذی امنت به بنواسرائیل و انا من المسلمین؛ من ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند نیست، و من از مسلمین هستم! » (11)
ولی بلافاصله جواب شنید: «آلئن و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین؛ الان ایمان می آوری؟! در حالی که قبلا عصیان کردی و از مفسدان بودی (توبه ات در این حال پذیرفته
[224]
نیست) ! » (12)
درباره بعضی از قوام گذشته نیز می خوانیم: «فلما راوا باسنا قالوا آمنا بالله وحده و کفرنا بما کنا به مشرکین؛ هنگامی که عذاب (شدید) ما را دیدند گفتند هم اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به معبودهایی که همتای او می شمردیم کافر شدیم! »
قرآن آن در پاسخ آنها می گوید: «فلم یک ینفعهم ایمانهم لما راوا باسنا سنة الله التی قد خلت فی عباده و خسر هنالک الکافرون؛ اما هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمانشان برای آنها سودی نداشت، این سنت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده و آنجا کافران زیانکار شدند. » (13)
و به همین دلیل، در مورد حدود اسلامی هنگامی که شخص مجرم بعد از دستگیر شدن و گرفتاری در چنگال عدالت و کیفر و مجازات، توبه کند، توبه اش پذیرفته نیست؛ چرا که این گونه توبه ها معمولا جنبه اضطراری دارد، و هیچ گونه دلالتی بر تغییر موضوع مجرم ندارد.
بنابراین توبه تنها در یک مورد پذیرفته نیست و آن جائی است که مساله از شکل اختیاری بودن بیرون رود و شکل اضطراری و اجباری بخود بگیرد.
بعضی چنین پنداشته اند که توبه در سه مورد دیگر نیز پذیرفته نیست:
اول در مورد شرک و بت پرستی زیرا قرآن مجید می فرماید: «ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء؛ خداوند (هرگز) شرک را نمی بخشد و پایین تر از آن را برای هر کس بخواهد و شایسته بداند می بخشد! » (14)
ولی این سخن صحیح نیست؛ زیرا در این آیه گفتگو از توبه نیست، بلکه سخن از «عفو بدون توبه» است، به یقین تمام کسانی که در آغاز اسلام از شرک توبه کردند و مسلمان شدند توبه آنها پذیرفته شد، و همچنین تمام مشرکانی که امروز نیز توبه کنند و رو به اسلام آورند به اتفاق همه علمای اسلام توبه آنها پذیرفته می شود، ولی اگر مشرک توبه نکند و با حال شرک از دنیا برود مشمول غفران و عفو الهی نخواهد شد، در حالی که
[225]
اگر با ایمان و توحید از دنیا بروند، ولی مرتکب گناهانی شده باشند، ممکن است مشمول عفو الهی بشوند، و مفهوم آیه فوق همین است.
کوتاه سخن این که، عفو الهی شامل مشرکان نخواهد نشد ولی شامل مؤمنان می شود، اما توبه سبب آمرزش همه گناهان حتی شرک خواهد شد.
دوم و سوم این که، توبه باید در فاصله کمی بعد از گناه باشد نه فاصله های دور، و نیز باید از گناهانی باشد که از روی جهالت انجام گرفته است نه از روی عناد و لجاجت، به دلیل این که هر دو مطلب در آیه 17 سوره نساء آمده است:
«انما التوبة علی الله للذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما؛ توبه تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند سپس بزودی توبه می کنند، خداوند توبه چنین اشخاص را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است. »
ولی این نکته قابل توجه است که بسیاری از مفسران این آیه را بر توبه کامل حمل کرده اند زیرا مسلم است که اگر افرادی از روی عناد و لجاج مرتکب گناهانی شوند سپس از مرکب لجاجت و غرور پایین آیند و رو به درگاه خدا آورند، توبه آنان پذیرفته می شود، و در تاریخ اسلام نمونه های فراوانی برای این گونه افراد است که نخست در صف دشمنان لجوج و عنود بودند و سپس باز گشتند و از دوستان مخلص شدند.
همچنین مسلم است که اگر انسان سالیان دراز گناه کند و بعد پشیمان شود و حقیقتا توبه و جبران کند، توبه او پذیرفته خواهد شد.
در حدیث معروفی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم که فرمود: هر کس یکسال قبل از مرگش توبه کند خدا توبه او را می پذیرد، سپس فرمود یک سال زیاد است، کسی که یک ماه قبل از مرگش توبه کند خدا توبه او را می پذیرد سپس افزود یک ماه نیز زیاد است، کسی که یک جمعه (یک هفته) قبل از مرگش توبه کند توبه او مورد قبول خداوند واقع می شود، باز افزود یک جمعه زیاد است کسی که یک روز قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه اش را پذیرا می شود، باز فرمود یک روز نیز زیاد است! کسی که یک ساعت قبل از مرگش توبه کند خداوند توبه او را می پذیرد، سپس افزود یک ساعت هم زیاد
[226]
است! کسی که قبل از آن که جانش به گلو رسد (در آخرین لحظه حیات و در حال اختیار) توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد! » (15)
البته منظور این است که توبه با تمام شرایطش انجام گردد؛ مثلا، اگر حقوق افرادی ضایع شده در همان لحظه به افراد مطمئن توصیه کند که حقوق آنها را بپردازند و سپس توبه کند.
آیات فراوانی از قرآن نیز دلیل بر عمومیت توبه و شمول آن نسبت به جمیع گناهان است؛ از جمله:
1- در آیه 53 سوره زمر می خوانیم: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم؛ بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. »
2- در آیه 39 سوره مائده می خوانیم: «فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم؛ اما آن کسی که پس از ستم کردن توبه کند و جبران نماید خداوند توبه او را می پذیرد، خداوند آمرزنده و مهربان است. »
درست است که این آیه بعد از این بیان حد سارق آمده است ولی دارای مفهوم عام و گسترده ای که شامل همه گناهان می شود.
3- در آیه 54 سوره انعام آمده: «انه من عمل منکم سوء بجهالة ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم ؛ هرکس از شما کار بدی از روی نادانی کند سپس توبه و اصلاح نماید، مشمول رحمت خدا می شود، چرا که خداوند غفور و رحیم است. »
در این آیه هرگونه عمل سوء که تمام گناهان را فرا می گیرد، قابل توبه و باز گشت ذکر شده است.
4- در آیه 135 سوره آل عمران چنین آمده است: «والذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکرواالله فاستغفروا لذنوبهم ومن یغفر الذنوب الا الله و لم یصروا علی
[227]
ما فعلوا و هم یعلمون؛ و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می افتند، و بر گناه اصرار نمی ورزند با این که می دانند. »
در این جا نیز با توجه به این که ظلم و ستم، هرگونه گناهی را شامل می شود، چرا که بعضی از گناهان ستم بر دیگران است و بعضی ظلم به خویشتن، و در این آیه نسبت به همه آنهاوعده پذیرش توبه داده شده است، عمومیت توبه نسبت به تمام گناهان اثبات می شود.
5- در آیه دیگری (آیه 31 سوره نور) همه مؤمنان را مخاطب قرار داده می فرماید: «وتوبوا الی الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون؛ ای مؤمنان همگی به سوی خدا باز گردید تا رستگار شوید. »
واژه جمیعا دلیل بر این است که هر گناهکاری دعوت به توبه شده است، و اگر توبه دارای مشمول و عموم نباشد، چنین دعوتی صحیح نیست.
این نکته قابل دقت است که در آیات بالا در بعضی از موارد روی مساله اسراف تکیه شده و در مورد دیگر ظلم، و در مورد دیگر عمل سوء، و وعده آمرزش همه این عناوین بطور گسترده، در صورت توبه داده شده است؛ بنابراین، هر عمل سوء و هر ظلم و ستم و هر اسرافی بر خویشتن از انسان سر بزند و توبه کند، خداوند توبه او را می پذیرد.
در این باره روایات زیادی در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده که درهای توبه تا آخرین لحظات عمر، مادام که انسان مرگ را با چشم خود نبیند باز است.
این روایات را می توانید در کتابهای: بحارالانوار(16)و اصول کافی(17)و درالمنثور(18)و کنزالعمال(19)و تفسیر فخر رازی(20)و تفسیر قرطبی (21)و تفسیر روح البیان(22)و تفسیر روح المعانی(23)و کتب دیگر مطالعه فرمایید، و شاید بتوان گفت این حدیث از احادیث متواتر است.
10- سوره نساء، آیه 18.11- سوره یونس، آیه 90.12- سوره یونس، آیه 91.13- سوره غافر، آیات 84 و 85.14- سوره نساء، آیه 48.15- مستدرک الوسائل، جلد 12، صفحه 145 (باب صحة التوبه فی آخر العمر، حدیث 5) .16- بحارالانوار، جلد6، صفحه 19، و جلد 2، صفحه 440.17- اصول کافی، جلد2، صحفه 440.18- الدر المنثور، جلد2، صفحه 131.19- کنز العمال، حدیث 10187 و 10264.20- تفسیر فخر رازی، جلد10، صفحه 7 ذیل آیه فوق.21- تفسیر قرطبی، جلد3، صفحه 1662 ذیل آیه فوق.22- تفسیر روح البیان، جلد 2، صفحه 178، ذیل آیه فوق.23- روح المعانی، جلد 4، صفحه 233.