شخصیت امام جواد علیه السلام از دیدگاه دانشمندان
شخصیت امام جواد علیه السلام از دیدگاه دانشمندان
سخنان و مناظرات امام جواد علیه السلام و حلّ مشکلات بزرگ علمی و فقهی توسط آن حضرت، تحسین و اعجاب دانشمندان و پژوهشگران اسلامی 7 اعم از شیعه و سنی، را برانگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمی و امام وا داشته بود. به عنوان نمونه سِبط ابن جوزی درباره مقام بلند امام چنین گفته است: «او در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود».(17) ابن حجر هیتمی درباره ایشان می نویسد: «مأمون او را به دامادی انتخاب کرد؛ زیرا با وجود کمی سن، از نظر علم و آگاهی و حلم، بر همه دانشمندان برتری داشت».(18) شیخ مفید و فتّال نیشابوری که از بزرگان شیعه هستند از آن حضرت چنین یاد می کنند: «مأمون شیفته او شد؛ زیرا می دید که با وجود کمیِ سال از نظر علم و حکمت و ادب و کمالِ عقلی، به چنان رتبه والایی رسیده که هیچ یک از بزرگان علمی آن روزگار بدان پایه نرسیده اند.(19)»(20).
ازدواج تحمیلی
مأمون، خلیفه مکّار عباسی، با اهدافی کاملاً سیاسی و نیرنگ کارانه و برای رهایی از تنگناها وضعیت دشواری که در پی شهادت امام رضا علیه السلام پدید آورده بود، دختر خود، ام الفضل، را به همسری امام جواد علیه السلام در آورد. اما از آن جا که امام اهداف و مقاصد واقعی مأمون را از این گونه عوام فریبی ها می دانست و نیز می دانست که مأمون همان کسی است که مرتکب جنایت های بزرگی شده پدرش امام رضا علیه السلام را به شهادت رسانده. به نظر می رسد که موافقت امام با این ازدواج عمدتا بر اثر فشاری بوده که مأمون از پیش بر امام وارد کرده بود است هم چنین می توان تصور کرد که نزدیکی امام به دربار می توانست مانع ترور آن حضرت از سوی خلفای عبّاسی و عامل پیش گیری از سرکوبی سران تشیّع و یاران برجسته امام توسط عوامل خلیفه باشد.(21)
شکوفه های اعجاز
امام جواد علیه السلام از مدینه آمده و اینک در شهر کوفه، مدرم به استقبالش آمده بودند. در هنگام نماز واپسین، برای آن حضرت کوزه ای آن آوردند با در کنار درخت خشکیده خرمایی وضو بگیرند و نماز را به جماعت اقامه کنند. بعد از نماز، مردمان به هنگام خروج از مسجد، آن درخت خشک شده خرما را سرسبز و پر میوه دیدند و از خرمای آن خوردند و از لذیذی و شیرینی آن خرما شگفت زده شدند.(22)
شهادت امام
مرگ مأمون به سال 218 ق بود و پس از او برادرش معتصم عباسی جای او را گرفت. در سال 220 ق معتصم امام جواد علیه السلام را از شهر مدینه به تغداد آورد تا از نزدیک مراقب ایشان باشد. دسیسه چینی بعضی از درباریان باعث شد تا معتصم که خود نیز مایه ابراز هر نوع دشمنی با امام را در نهاد خو داشت در صدد قتل امام برآید. معتصم با دستیاری جعفر (پسرمأمون) و فریب ام الفضل، خواهر جعفر و همسر امام، مقصود پلید خویش را عملی ساخت. او با مسموم کردن غذا یا آب آشامیدنیِ حضرت، آن مولای بزرگوار را شهید کرد و جهانی را از فیض وجود آن خورشید عالم تاب محروم ساخت. این واقعه شوم، در ماه ذیقعده 220 هجری اتفاق افتاد. امام جواد در هنگام شهادت بیش از 25 سال و چند ماه نداشت.(23)
کاظمین 7 تربت پاک
پیکر پاک امام جواد علیه السلام را در میان اندوه پیروان و عزادارانش در کنار قبر نیای گرامی اش، امام موسی بن جعفر علیه السلام در گورستان قریشِ تغداد به خاک سپردند.(24) این محل که مزار پاک شهدای علوی و سادات بود، پس از انتقال بدن پاک امام موسی جعفر از زندان بغداد، کاظمیه خوانده شد و پس از شهادت حضرت جواد علیه السلام و دفن ایشان در این محل، آن را کاظمین نامیدند.(25) این شهر از دیر باز فرودگاه فرشتگان الهی، زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت، پناهگاه درماندگان و ستم دیدگان و مأمن و مأوای مردمانی بوده است که حاجات خویش را از پرتو وجود آن در امام گرامی می جسته اند. روح و ریحان الهی نثار روان بلندشان باد.
درود
درود و صلوات خداوند بر جوادالائمه علیه السلام ، آن هنگام که با میلاد نورانی اش، جلوه زیبای مبارک ترین مولود را رقم زد و آن هنگامی که با قامت زیبای امامت خویش قیامتی از شکوه و جلال و عظمت الهی را متجلی ساخت و آن زمان که غروب غمگنانه و افتخار آفرین خویش تجلی بخش آیات جهاد و شهادت شد.
در زلال سخنان امام
ثروت واقعی
گاه انسان هایی در اوج نیاز، به مقام بی نیازی از دیگران می رسند و گاه از آن سوی مردمانی که غرق در ثروت و نعمتند، هم چنان دست طلب و چشم طمع به مال دنیا دارند. اینان کاسه های گدایی خویش را به نزد صاحبان جاه و جلال دنیا می برند و غافلند که آنان خود نیازمند و زوال پذیرند؛ چراکه به گفته سعدی:
درویش و غنی بنده این خاک درند
آنان که غنی ترند محتاج ترند
تنها امیدگاه حقیقی که هرگز رنگ فنا و زوال نپذیرند، بارگاه قدس خداوندی است و هر که به این سرچشمه غنی اعتماد کند نه تنها محتاج این و آن نخواهد بود که حتی محبوب خلق و خدا می شود. این همان معنای سخن امام جواد علیه السلام است که می فرمایند: «فردی که تنها تکیه گاهش پروردگار باشد به غنای واقعی می رسد و دیگران نیازمند او می شوند و آن کس که تقوا پیشه خود سازد، محبوب مردمان می شود». (26)
شرافت واقعی
بعضی از مردم مال و منال، و گروهی نسب و نژاد را شرافت می دانند. پاره ای از مردم به جمال، برخی به ریاست و سرانجام عده ای نیز به گذشته های دور خویش می بالند. اما در منطق امام جواد علیه السلام شرافت واقعی و اصالت از آنِ دانشی است که زینت بخش فرد می گردد و بزرگواری و عظمت تنها با کسب فضایل روحی و معنوی حاصل می شود. آن امام همام در این باره می فرمایند: «شریف واقعی فردی است که با شرافت دانش آراسته گردد و سیادت و بزرگواری حقیقی از آن کسی است که راه تقوا و خداشناسی پیش گیرد(27)».(28)
یاری ستمگر
ظلم و ستم کردن به حقوق دیگران از گناهان بزرگی است که انسان را به پرتگاه نیستی و هلاکت می کشاند. براساس آموزه های شکوهمند اسلام، در گسترش ابعاد ظلم، تنها شخص ستمگر مسئول نیست؛ بلکه هر که به گونه ای او را در ستم کردن یاری کرده باشد همکار، یاور و شریک گناه اوست. امام جواد علیه السلام در این باره می فرمایند: «آن که ستم می کند و آن که یاری او را برعهده دارد و آن که بر ستم او خشنود است، همگی در گناه شریک و در استحقاق کیفر یکسانند».(29)
کم گویی
سخن هر فرد معیار عقل و میزان درک و فهم اوست. با سخن گفتنْ زوایای ضمیر انسان روشن می شود، پس چه بهتر که انسان با گزیده گویی و کم گویی و دقت و تأمل در سخنان خویش تن و روان خود را از لغزش ها و آسیب ها مصون بدارد؛ زیرا زبان است که رازهای آدمی را فاش ساخته، سرّ نهان او را آشکار می سازد. امام جواد در بیان اهمیت مراقبت از زبان و گفتار چنین می فرمایند: «[شخصیت[ آدمی در زیر زبان خود پنهان است(30)».(31)