تفاوت عفاف و تقوی
تفاوت عفاف و تقوی
با تأمل در منابع اسلامی درمی یابیم که عفاف همان صفت درونی ملکه نفسانی است که منشأ تقوای درونی می شود، یعنی تقوای بیرونی، تجلی عفاف درونی است و عفاف به منزله یک قوه بازدارنده از افراط است که وقتی به صورت ملکه ای در درون درآمد، حاکمیتش در بیرون ظاهر می شود، از این رو، امام علی(ع) فرمود: «بالعفاف تزکوا الاعمال»(35)؛ اعمال ظاهری را بواسطه عفاف باطنی پاکیزه و تصفیه کنید.
همچنین در روایت دیگر از آن حضرت آمده است که فرمود: «ثمرة العفاف الصیانه»(36) صیانت و تقوی، حاصل عفت است. بر همین اساس علی(ع) در صفات متقین می فرماید: «المتقون انفسهم عفیفه و حاجاتهم خفیفه، خیراتهم مأموله و شرورهم مأمونه»؛ نشان پرهیزگاران آن است که نفسهایشان عفیف است و خواهششان کم و خفیف، و نیکی و خیرشان مورد امید و انتظار مردم است و از بدیهایشان همه در امانند.
در حکمت 474 نهج البلاغه می فرماید: «ما المجاهد فی سبیل اللّه باعظم اجرا ممن قدر فعفّ. لکاد العفیف أن یکون ملکا من الملائکه»؛ اجر شهیدی که در راه خدا مجاهده می کند، بالاتر از اجر و ثواب کار انسانی نیست که سنجیده و بر اساس اندازه و حساب عفاف می ورزد، انسان عفیف نزدیک است که در زمره ملکی از ملائکه درآید. طبق این بیان، عفاف همان مجاهده درونی برای غلبه ارزشهاست.
بنابراین، تلاش درونی انسان برای حاکمیت خوبیها و محسنات در سیطره وجودش عفت است و چون تقویت عفت موجب پاکی و نزهت است. هر مقدار که انسان عفیف باشد به عالم قدس و ملائک نزدیک تر است، از این رو، انسان عفیف در جایگاه ملائکه است. بنابراین عفت موجب عبور انسان از عالم ملک به عالم ملکوت می گردد. چنانکه در مورد انسانهای شایسته ای چون حضرت ابراهیم(ع) قرآن کریم می فرماید: «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض»(37) ابراهیم به بطن عالم ملکوت راه یافته بود، به گونه ای که متن عالم ماده و حقایق آن را می دید. در واقع خداوند بواسطه صفت عفاف، قدرت عبور از عالم ملک را به عالم ملکوت در درون انسان به ودیعت نهاده، و او می تواند با باروری و شکوفا سازی این شاخصه اوج بگیرد و فراتر از آن چه تصور انسانهاست، پرواز کند.