اخرین خورشید خالق
سلام مهدی جان
سلام ای آخرین خورشید خالق …. تجلی بخش اسرار و حقایق
دلم غرق است در دلواپسی ها …. دلم تنگ است از این بی کسی ها
ای آقا نسل جوان بیداد کردند …. به دنیا فتنه ها ایجاد کردند
اصول زندگی بیخود شده است …. حجاب بی حجابی مد شده است
ببین آرایش تند زنان را …. سوار بر دوچرخه دختران را
ببین دشواری ایمان و دین را …. ببین معصیت اهل زمین را
خوب ها هم بد شده اند …. که مردان سخت بی غیرت شده اند
تو که بر هر غم و دردی طبیبی …. تو ای آقای من خیلی غریبی
عروسی ها پر از فسق و فجور است …. فضای معصیت ها جور جور است
بگویم بازهم زین دلخوری ها …. که هستم در شگفت از چادری ها
شما دیگر چرا اینطور هستید …. شماهم قلب مهدی را شکستید
هم آرایش و هم چادر جفا نیست …. زنِ اینگونه قدری بی وفا نیست؟
شما اینطور هستید اهل ایمان …. چه شد پس پاسخ خون شهیدان
رنگ دلهامان سیاه است …. حضور اندر خیابان هم گناه است
تمام زندگیمان عیب و نقص است …. طبیعی بهرمان اهنگ و رقص است
نمانده بهر من صبر و تحمل …. ازین دنیای اسراف و تجمل
به هرجا ماهواره پشت بام است …. غذاهامان حرام اندر حرام است
به ظاهر ما همه، یار تو هستیم …. همه در فکر دیدار تو هستیم
همه گوییم که جانم فدایت …. و شاید کنیم گاهی دعایت
ولیکن در عمل کی مرد راهیم …. که دائم در خطا و در گناهیم
گناه و معصیت از حد برون است …. دل مولای ما از شیعه خون است
چراغ قلبها گردیده خاموش …. تو در دلهای ما گشتی فراموش
نیا مولا نیا مولا، که جانت در امان نیست …. زمین آماده صاحب زمان نیست
نیا که شیعیان پیمان شکستند …. و گویی عهد با شیطان ببستند
نیا تا شیعیان قَدرَت بدانند …. تو را در ظاهر و باطن بخواهند
خداوندا، خدایا جان مهدی، بگردان ما ز سربازان مهدی