آیا آرزوی مرگ داشتن معصیت است؟
آیا آرزوی مرگ داشتن معصیت است؟
با توجه به اینکه بسیاری از روایات، ما را از آرزوی مرگ نهی کرده اند پس چرا از حضرت زهرا عبارت «اللهم عجل وفاتی سریعا» نقل شده است؟ و آیا آرزوی مرگ داشتن معصیت است؟ اگر معصیت است پس چرا حضرت زهرا مرگ خود را از خداوند طلب کردند؟
اولا طلب مرگ نمودن از خداوند می تواند دلایل گوناگون داشته باشد.
اگر به دلیل برخورد با مشکلات زندگی و ضعف نفس باشد کاری قبیح و ناپسند است. اما اگر منشأ آن، ایمان قوی باشد نه تنها قبیح نیست بلکه ممدوح نیز می باشد.
امیر المومنین علیه السلام می فرمایند:
«هرگز آرزوى مرگ مکن، مگر آنگاه که صد در صد به رضایت الهى مطمئن باشى.»(1)
پس اگر کسی بداند خدا از او راضی است، آرزوی مرگ، مورد نهی نیست. به عبارت دیگر حضرت علی علیه السلام از آرزوی مرگ نهی فرمودند، به این دلیل که مبادا کسی قبض روح شود، در حالی که خدای متعال از او ناراضی باشد پس اگر مرگ مسبب جلب رضایت الهی و یا حتی سبب افزوده نشدن خشم و غضب او شود، آرزوی آن نه تنها مانعی ندارد بلکه مطلوب نیز می باشد.
دعایی از امام سجاد علیه السلام است که مـی فـرمایـنـد:
«فان کان عمری مرتعا للشیطان فاقبضنی الیک»(2)
اگـر میخواهد عـمـر مـن ، مـرتع و چـراگاهى بـراى شیطـان باشد جانم را بگیر.
واقعا چه کسی است که خدای متعال مطلقا از وی راضی باشد؟! جز حضرت زهرا سلام الله علیها و امثال این بانوی معظمه که رضای خدا، رضای ایشان و غضب خدا، غضب ایشان است.
بنابراین در این دعا (الهم عجل وفاتی سریعا)، حضرت زهرا چیزی جز لقاء خداوند متعال طلب نفرمودند. جایی که زندگی دنیا فقط موجب تأخیر در ملاقات او با حضرت حق است، آرزوی مرگ از خداوند آرزوی تسریع در رسیدن به لقاء الله است.
ثانیا؛ طبق روایات حضرت زهرا بعد از رحلت پدر بزرگوارشان، بی گناه و از روی ظلم مضروب و مجروح و به شدت بیمار و در آستانه مرگ قرار گرفتند و با چنین اوصافی طلب مرگ نمودن در واقع طلب شهادت است که چنین درخواستی از خداوند نه تنها قبیح نیست بلکه نوعی سعادت است. شهادت در راه خدا بالاترین درجه کمال انسانی است، آرزوی شهادت و مرگ در راه خدا آرزوی بالاترین درجه کمالاتی است که انسان پس از سال ها عبادت و بندگی خالصانه و انجام اعمال صالح ممکن است به آن برسد و ممکن است به آن نرسد، اما شهادت یک کمال تضمین شده است. پیغمبر (ص) فرمود:
«برای هر صاحب عمل نیکی، فوق عملش، برّ و نیکی هست، مگر شهادت که دیگر مافوق این برّ و نیک، برّی نیست.»(3)
بنابراین، آرزوی شهادت (مرگ در راه خدا) یک آرزوی مطلوب و شوق به این نوع مرگ مطلوب و درعین حال معقول است چرا که پیامبر اکرم در آستانه رحلتشان به حضرت زهرا اینگونه بشارت دادند که؛
«…تو اولین کسی از خاندانم هستی که که به من ملحق خواهی شد.»
ممکن است اشکال شود که شهادت با وفات از نظر معنایی متفاوت است چراکه وفات در مورد مرگ طبیعی است اما پاسخ آن این است که در لسان روایات لفظ وفات اعم از شهادت و مرگ طبیعی است فلذا شهادت را هم شامل میشود.
ثالثا؛ طلب مرگ آن هم در فاصله زمانی کوتاه بعد از رحلت پیامبر به خاطر شرایط سخت سیاسی زمان بود که حکایت از عظمت مصیبت و نوعی اعلام انزجار از وضعیت موجود داشت. چه شده که پاره تن رسول خدا اینگونه به وضع موجود معترض است که آرزوی مرگ را بجا می بیند. ایشان انحراف و دوری از منویات پیامبر اکرم را آنقدر شدید می بینند که در کلامشان به صراحت پیداست آنجایی که به خاطر اعتراض بر غصب فدک، خطبه می خوانند می فرمایند؛
«ای کاش در این لحظه مرده بودم…»(4)
ممکن است گفته شود اینگونه دعا کردن را میتوان نشانه کم صبر بودن و ضعف دانست اما در پاسخ باید گفت که چنین دعایی از امام کاظم نیز نقل شده است چگونه میشود این عبارات را حمل بر کم صبری کرد در حالی که آنها در بالاترین مراتب رضا بودند. شخصیتی مثل امام حسین در سخت ترین شرایط به خداوند عرض می کند:
«الهی رضا برضائک و صبرا علی بلائک»
در ضمن خداوند اینگونه دعا را مذمت نکرده و حتی نصی از قرآن نیز در داستان حضرت مریم مشاهده می کنیم؛ «یالیتنی مت قبل هذا و کنت نسیا منسیا»(5)
بدیهی است که دعای حضرت به خاطر شوق وصال رسول خدا و طلب جمال پروردگار بوده است.
© برگرفته شده از http://sedighe.ir