• تماس  

نتایج تقوای الهی چیست؟

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

نتایج تقوای الهی چیست؟

 

کسانی را که تقوا(ترس از خدا) نصیب کرده اند خیر دنیا و آخرت داده اند و تقوا تنها ملاک برتری است. 

 

انسان با تقوا بدون پشتیبان نمی ماند و خداوند او را از راهی که گمان نمی کند روزی می دهد و خداوند کارهایش را آسان و گناهانش را می زداید.

کسی که لباس تقوا به تن کرد نفس اماره نمی تواند به او زیانی برساند و زبان او از ناروا گفتن. چشم او از ناروا دیدن. گوش او از ناروا شنیدن و فکر و ذهن او از ناروا گمان کردن به دور می ماند.

کسانی که خدا ترس و پرهیزکارند خداوند به آنها قدرت تشخیص حق از باطل و تمییز دادن راه سعادت از راه شقاوت را عنایت می کند. و کسانی که از خدا می ترسند به دستورات الهی عمل می کنند و از منهیاتش با جدیت تمام می پرهیزند.

* ای کسانی که ایمان آورده اید. اگر از خدا پروا کنید برای شما نیروی جدا کننده (تشخیص دهنده حق از باطل) قرار می دهد و گناهان(صغیره) شما را می زداید و (گناهان کبیره) شما را می آمرزد و خدا دارای فضل و احسان بزرگ است. (سوره انفال آیه ۲۹)

* ای مردم بی تردید ما همه شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را قبیله های بزرگ و کوچک قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. مسلما گرامی ترین شما در نزد خدا با تقواترین شماست. همانا خداوند بسیار دانا و آگاه است. (سوره حجرات آیه ۱۳)

* … و کسی که از خدا پروا کند برای او راه خروجی (از مشکلات) قرار می دهد و او را از راهی که گمان نمی برد روزی می دهد… (سوره طلاق آیه ۲و۳)

* … و از خدا پروا نمایید و بدانید که خدا با پرهیزکاران است. (سوره بقره آیه ۱۹۴)

* … و هر که از خدا پروا کند خدا بر او در کارهایش آسانی قرار می دهد. (سوره طلاق آیه ۴)

* … و هر که از خدا پروا کند خدا گناهان او را می زداید و پاداش او را بزرگ می دارد. (سوره طلاق آیه ۵)

* … پس از خدا پروا کنید ای صاحبان خرد که ایمان آورده اید… (سوره طلاق آیه ۱۰)

* ای فرزندان آدم. به یقین بر شما لباسی که عورت های شما را بپوشاند و لباسی که زینت و زیور شما باشد نازل کردیم و البته لباس تقوا بهتر است. اینها از آیات و نشانه های خداوند (برای مردم) است باشد که متذکر شوید. (سوره اعراف آیه ۲۶)

 نظر دهید »

آثاردنیوی و اخروی سخن‌چینی:

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

آثار دنیوی سخن‌چینی:
از آنجائی که نمانی و سخن‌چینی یکی از بیماری‌های خطرناک اخلاقی بوده و از زشت‌ترین اعمال به شمار می‌رود، مفاسد و زیان‌های خانمان‌سوز و مهلکی بدنبال دارد، آثار و مفاسد شوم این صفت رذیله را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:
1- آثار دنیوی
2- آثار اخروی
حال به برخی از آثار دنیوی این معصیت کبیره اشاره می‌شود:
1- آلودگی گناه: یکی از پیامدهای غیر قابل انکار سخن‌چینی آلوده شدن به گناهان بزرگ مانند دروغ، غیبت، تهمت، خیانت، فساد، مکروه… می‌باشد.
2- دوری از رحمت الهی: برای این صفت رذیله، ‌وعده‌های عذاب بسیاری داده شده است. پس مسلماً چنین شخصی از رحمت بیکران الهی به دور است.
3- منفوریت نزد خدا و خلق: سخن‌چینی علاوه بر اینکه مغفور درگاه الهی است در نظر مردم هم منفور است؛ چرا که همه‌ افراد جامعه، صلح و صفا و اتحاد را دوست دارند و از اختلاف، آتش‌افروزی و تفرقه، متنفر و منزجر هستند. حضرت علی(ع)‌ فرمود: «هرکس کارش سخن‌چینی باشد خویشش با وی بجنگد و بیگانه دشمنش گردد». [14]
4- اختلاف و دشمنی: یکی از مواردی که اسلام از آن نهی کرده سخن‌چینی است. چرا که روشن‌ترین زیان‌ِ سخن‌چینی از بین بردن وحدت و دوستی و صمیمیت مردم و پدید آوردن تفرقه، کینه، دشمنی و بدبینی و حس انتقام جوئی و در برخی موارد جنگ و خونریزی در میان مردم است.
لذا در اسلام از سخن‌چینی به بدترین مردمان یاد شده است. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «بدترین افراد کسانی هستند که سخن‌چینی می‌کنند، کسانی که میان دوستان جدایی می‌افکنند، کسانی که برای افراد پاک و بی‌گناه عیب می‌تراشند.[15]

آثار اخروی سخن‌چینی:
1- عذاب قبر: انسان بعد از عمری که در این دنیا زندگی می‌کند، به عالم قبر می‌رود تا پاداش اعمال خویش را مشاهده کند. در احادیث زیادی ائمه‌ معصومین به عذاب‌هایی که سخن‌چین به آن گرفتاراست اشاره فرموده‌اند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «کسی که بین دو نفر برای سخن‌چینی رفت و آمد کند خداوند بر او در قبرش تا روز قیامت آتش مسلط کند.»[16]
2- عذاب‌های اخروی: در این قسمت به برخی روایات اشاره می‌شود که خود گویای عذاب‌هایی هستند که بر سخن‌چینی وارد می‌شود. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که فرمودند: «کسی که بین دو نفر برای سخن‌چینی رفت و آمد کند… وقتی که از قبر بیرون می‌آید، یک مار بزرگ سیاه مسلطش می‌کند که گوشت او را نیش می‌زند و می‌خورد تا اینکه داخل آتش شود.»[17]

 نظر دهید »

احادیثی درباره سخن چینی

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

حدیث (1) امام صادق علیه السلام :
إِنَّ مِنْ أَكْبَرِ السِّحْرِ النَّمِيمَةَ يُفَرَّقُ بِهَا بَيْنَ الْمُتَحَابَّيْنِ وَ يُجْلَبُ الْعَدَاوَةُ عَلَى الْمُتَصَافِيَيْنِ وَ يُسْفَكُ بِهَا الدِّمَاءُ وَ يُهْدَمُ بِهَا الدُّورُ وَ يُكْشَفُ بِهَا السُّتُورُ وَ النَّمَّامُ أَشَرُّ مَنْ وَ طِئَ الْأَرْضَ بِقَدَمٍ
 

از بزرگ‏ترين جادو، سخن‏چينى است؛ زيرا با سخن‏چينى، ميان دوستان جدايى مى ‏افتد، دوستان يكدل با هم دشمن مى ‏شوند، به واسطه آن خون‏ها ريخته مى ‏شود، خانه‏ ها ويران مى‏ گردد و پرده‏ ها دريده مى ‏شود. سخن‏چين، بدترين كسى است كه روى زمين راه مى ‏رود.

احتجاج(طبرسی) ج 2 ، ص 340 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 60، ص 21، ح 14

حدیث (2) رسول اكرم صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله :
ثَلَاثٌ يَقْبُحُ فِيهِنَّ الصِّدْقُ النَّمِيمَةُ وَ إِخْبَارُكَ الرَّجُلَ عَنْ أَهْلِهِ بِمَا يَكْرَهُ وَ تَكْذِيبُكَ الرَّجُلَ عَنِ الْخَيْر

 

در سه چيز راستگويى زشت است: سخن‏چينى، خبر ناخوشايند دادن به مردى درباره زن و فرزندش و تكذيب كردن خبر كسى.

تحف العقول ص 9 - خصال ص 87 ، ح 20

حدیث (3) پيامبر صلی الله علیه و آله :
لا يُـبَلِّغُنى اَحَدٌ مِنْكُم عَنْ اَحَدٍ مِن اَصحابى شَيئا، فَاِنّى اُحِبُّ اَنْ اَخْرُجَ اِلَيكُم و اَنَا سَليمُ الصَّدرِ؛

 

كسى از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزى به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حالى كه چيزى از شما در دلم نيست به سويتان بيايم.

سفینه البحار ج 2 ، ص 693

 نظر دهید »

سخن چین

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

یکی از لغزش های اخلاقی که مربوط به زبان می شود، سخن چینی است. این خصلت زشت را قرآن کریم و احادیث فراوانی مورد نکوهش قرار داده و به افراد سفارش می کنند، تا هم از سخن چینی پرهیز نمایند و هم به سخن افراد سخن چین ترتیب اثر ندهند؛ بلکه با روش های صحیح و حساب شده، به مبارزه با سخن چینی اقدام نمایند.

سخن چینی عبارت است از: شخصی سخن یا راز کسی را برای دیگری بازگو کند و بدین وسیله میان افراد، ناراحتی، اختلاف و درگیری ایجاد کند.

در زبان قرآن کریم و احادیث پیشوایان، از سخن چینی با واژه های: نمّام، قتّات و سمایت کننده یاد شده است. در این نوشتار، زشتی، زیان ها و مبارزه با سخن چینی را به طور خلاصه بررسی می کنیم:

زشتی سخن چینی
وظیفه ی هر مسلمانی است که برای حفظ اسرار زندگی افراد کوشا باشد و سخنی را که نزد او بیان می کنند آن را امانت بداند، اگر نگرانی و اختلافی میان دو مسلمان هست آن را برطرف کند و برای تحکیم مهر و محبّت و یگانگی و پیوند وحدت میان اهل ایمان تلاش نماید، امّا متأسفانه سخن چین و دو به هم زن، برخلاف این موازین اخلاقی رفتار می کند و از روی نادانی یا به منظور ایجاد ناراحتی و تخریب کسی، به سخن چینی اقدام می کند و به اختلافات دامن می زند.

امام علی(ع) فرموده است: سخن چینی گناهی است که هرگز فراموش نمی شود.1

آن حضرت، سخن چینی را اخلاق افراد منافق و شیوه ی کسانی شمرده که از دایره ی دین داری خارج شده اند.2

در حدیثی پیامبر عالی قدر اسلام(ص) فرمود: آیا می خواهید از شرور ترین افراد به شما خبر دهم؟ افراد حاضر پاسخ دادند: آری، ای رسول خدا! آن حضرت فرمود: آنهایی که بسیار سخن چینی می کنند، در میان دوستان اختلاف و جدایی می اندازند و برای اشخاص بی گناه و پاک، در جست و جوی عیب و اشکال تراشی هستند.3

شیخ مصلح الدین، سعدی شیرازی، درباره ی زشتی و خطر اخلاقی و اجتماعی سخن چینی سروده است:

میـان دو کس جـنگ چـون آتش است سخـن چـین بدبخـت هیزم کش است

کننـد این و آن خـوش دگـر بـاره ی دل ومی اندر میـان، کور بخـت و خـجل

مـیــان دو تــن، آتـش افــروخــتـن نه عقل است و خود، در میان سوختن

سعدی گلستان

زیان های سخن چینی
شاید شما خوانندگان گرامی، در خانواده، مدرسه، محّل کار و بالاخره در ارتباط با خویشان، همسایگان و افرادی که معاشرت دارید، به نوعی با سخن چینی و زیان های تفرقه انگیز؛ حتّی ایجاد کدورت و کینه توزی و گاهی به وجود آمدن درگیری و خسارت مالی و جانی، برخورد کرده باشید و رنج هم برده اید.

آری، سخن چینی رفتار زبانی بسیار زشت و خطرناکی است و هیچ شخص با ایمانی مرتکب آن نمی شود، چون گاهی فتنه ها و آشوب های دردناکی در جامعه پدید می آورد. پیشوایان دینی، ما را از این خوی زشت و خطرناک منع کرده و زیان های آن را بیان داشته اند.

امام علی (ع) فرموده است: إیاک والنّمیمة، فإنّها تزرع الضّغینة، و تبعّد عن اللّه و عن النّاس.4

از سخن چینی سخت پرهیز کنید، زیرا سخن چینی بذر کینه را در دل می کارد و انسان را از خدا و مردم دور (و جدا) می گرداند.

امام جعفر صادق(ع) فرموده است: بزرگ ترین جادوگری، سخن چینی است، زیرا این خصلت میان دوستان جدایی می اندازد و افراد با صفا را به عداوت و دشمنی می کشاند، سبب ریختن خونها و آبرو و ویرانی خانواده ها می شود. نمّام و سخن چین، بد ترین و شرورترین فردی است که روی زمین حرکت می کند.5

پیامبر گرامی اسلام فرمود: از غیبت و سخن چینی سخت پرهیز کنید، چون غیبت سبب باطل شدن روزه و سخن چینی موجب عذاب در قبر می گردد.6

شخصی غلامی را فروخت و به مشتری اعلام کرد، غلام از هر جهت لایق است، فقط سخن چین است.

مشتری، با توجّه به این عیب اخلاقی، غلام را خریداری کرد، مدّتی گذشت و غلام کارهای مولای خود را خوب انجام می داد و مورد رضایت او هم رفتار می کرد.

یک روز غلام به همسر مولای خود گفت: همسرت تو را دوست ندارد و تصمیم دارد همسر دیگری انتخاب کند، برای این که محبّت آن زن را از دل همسرت بیرون کنی، باید با کارد چند مو از پشت سر او قطع کنی تا مورد محبّت وی واقع شوی!

به مرد هم گفت: همسر تو با مردی آشنا شده و برای رسیدن به وصال او تصمیم دارد، تو را به قتل برساند، در کمین او باش و از خود مراقبت کن.

یک روز، مرد در حالی که در خواب و بیداری به سر می برد، متوجّه شد که همسرش تصمیم کشتن او را دارد، حرکت کرد و همسر خویش را به قتل رسانید! قوم و خویشان زن هم ریختند و مرد را به قتل رساندند، آن گاه به خاطر درگیری قوم و قبیله ی زن و شوهر، افراد زیادی به قتل رسیدند.7

بی جهت نیست که یکی از گروه هایی که حتّی اهل دوزخ از عذاب آنان اذیت می شوند، سخن چینان هستند.8

 

مبارزه با سخن چینی
به منظور مبارزه با سخن چینی، باید تدابیر زیر را به کار گیریم:

1. گوش به حرف سخن چین ندهیم و اهمیتی برای او و سخنش قایل نباشیم. قرآن کریم در این باره خطاب به پیامبر(ص) می فرماید: «از کسی که بسیار غیبت و عیب جویی می کند و سخن چین است، اطاعت مکن».(سوره ی قلم، آیه11)

امام علی(ع) هم فرموده است: من نقل إلیک، نقل عنک.9

هر که عیب دگران، پیش تو آورد و شمرد بی گمان، عیب تو پیش دگران خواهد برد

سعدی، گلستان

2. امام علی(ع) فرمود: حرف سخن چین را خواه درست باشد خواه باطل، دروغ حساب کن.10

3. همچنین آن حضرت فرمود: کسی که به گفتار سخن چین توجّه کرده و آن را تصدیق نماید، دوستی و رفاقت خود را با دیگران فاسد کرده و از دست می دهد.11

4. شخصی امام علی(ع) آمد و از کس دیگری سمایت کرد آن حضرت فرمود: ای مرد! ما درباره ی این گفتار تحقیق می کنیم، اگر درست بود مورد خشم ما هستی و اگر دروغ بود تو را مجازات می کنیم و اگر میل داری از سخن خویش صرف نظر کن، مرد با عذر خواهی حرف خود را پس گرفت.

 نظر دهید »

موانع کرامت

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

موانع كرامت
هر آنچه با حقيقت تقوا ناسازگار است و با اركان آن يعني ايمان، عمل صالح و معرفت در تضاد مي‌باشد، مانع دست‌يابي به مقام كرامت انساني است. از اين رو، برخي از موانع كرامت را مي‌توان چنين بر شمرد:

1. شرك
شرك خاموش‌كنندة فروغ ايمان است و هيچ عمل صالحي با وجود آن مايه نجات آدمي و موجب حركت در مسير كرامت نمي‌باشد و تنها لغزشي است كه به صراحت قرآن هرگز مورد غفران الهي قرار نمي‌گيرد: «ان الله لا يغفر ان يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء؛57 خداوند [هرگز] شرك را نمي‌بخشد و پايين‌تر از آن را براي هر كس بخواهد [و شايسته بداند] مي‌بخشد.»
چرا كه شرك دور شدن از شاهراه توحيد و سقوط به قعر درّه ضلالت و گمراهي است و به فرمودة قرآن كريم: «و من يشرك بالله فكانّما خرّ من السماء فتخطفه الطير او تهوي به الريح في مكان سحيق؛58 و هر كس به خدا شرك بورزد، گويي از آسمان سقوط كرده و پرنده [شکاری بین آسمان و زمین] او را مي‌ربايد و يا تند باد او را به جاي دوردستي پرتاب مي‌كند.» و به راستي كه شرك ظلم بزرگي است: «ان الشرك لظلم عظيم».59
البته گفته‌اند كه قابل بخشايش نبودن شرك در مورد كساني است كه با اين حال از دنيا بروند و توفيق توبه پيدا نكنند.60 در هر صورت، هر كس كه طالب لقاي ربّ و مقام قرب الهي است، با وجود شرك نمي‌تواند بدين جايگاه نايل گردد: «فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعبادة ربّه احدا؛61 پس هر كس كه به لقاي پروردگارش اميد دارد، بايد كاري شايسته انجام دهد و هيچ‌كس را در عبادت پروردگارش شريك نسازد.»

2. نفاق
نفاق و دورويي نيز از جمله موانع راه وصول به كرامت است كه قرآن كريم اين وصف را موجب دوري از هدايت الهي و سبب گرفتاري در عذاب اليم معرفي مي‌نمايد: «ان الذين آمنوا ثم كفروا ثم آمنوا ثم كفروا ثم ازدادوا كفرا لم يكن الله ليغفر لهم و لا ليهديهم سبيلا بشّر المنافقين بان لهم عذابا اليما؛62 كساني كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند، باز هم ايمان آوردند و ديگر بار كافر شدند، سپس بر كفر خود افزودند، خداوند هرگز آنها را نخواهد بخشيد و آنها را به راه [راست] هدايت نخواهد كرد. به منافقان بشارت ده كه مجازات دردناكي در انتظار آنهاست.»
و به فرمودة امام خميني(س): «نفاق و دورويي، علاوه بر آنكه خود صفتي است بسيار قبيح و زشت كه انسان شرافتمند هيچ‌گاه متصف به آن نيست و داراي اين صفت از جامعة انسانيت خارج، بلكه با هيچ حيواني نيز شبيه نيست، و ماية رسوايي و سرشكستگي در اين عالم پيش اقران و امثال است، [موجب] ذلت و عذاب اليم در آخرت است… رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: «مي‌آيد روز قيامت آدم دورو، در صورتي كه يكي از دو زبانش از پشت سرش خارج شده و يكي از آنها از پيش رويش؛ و هر دو زبان آتش گرفته و تمام جسدش را آتش زده‌اند. پس از آن گفته شود: اين است كسي كه در دنيا دورو بود و دو زبان بود؛ معروف شود به اين روز قيامت.»63 و مشمول آية شريفه است كه مي‌فرمايد: «و يقطعون ما أمر الله به أن يوصل و يفسدون في الأرض أولئك لهم اللعنة و لهم سوء الدّار.»64 سر منشأ بسياري از مفاسد و مهالك است كه هر يك، دنيا و آخرت انسان را ممكن است به باد فنا دهد.»65

3. اعمال سیئه
ارتكاب سیئات و معاصي نيز سبب دوري از مسير كرامت است؛ چرا كه محال است كسي بدون سرمايه ايمان و عمل صالح و با كوله‌باري از گناه بتواند به خريداري گوهر كرامت بپردازد. این دو هرگز با یکدیگر برابر نمی باشند: «ام حسب الذین اجترحوا السیئات ان نجعلهم کالذین آمنوا و عملو الصالحات سواء محیاهم و مماتهم ساء ما یحکمون؛66 آیا کسانی که مرتکب بدیها و گناهان شدند، گمان کردند که ما آنها را همچون کسانی قرار می دهیم که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند که حیات مرگشان یکسان باشد؟ چه بد داوری می کنند!»
به عنوان نمونه، قرآن مجيد كساني را كه به معصيتهايي همچون قتل و زنا گرفتارند، مشمول خلود در عذاب مهان كه درست نقطه مقابل كرامت است، می شمارد: «والذين لا يدعون مع الله الها آخر و لا يقتلون النفس التي حرّم الله الا بالحق و لا يزنون و من يفعل ذلك يلق اثاما يضاعف له العذاب يوم القيامة و يخلد فيه مهانا؛67 و كساني كه معبود ديگري را با خداوند نمي‌خوانند و انساني را كه خداوند خونش را حرام شمرده، جز به حق نمي‌كشند و زنا نمي‌كنند. و هر كس چنين كند، مجازات سختي خواهد ديد. عذاب او در قيامت مضاعف مي‌گردد و هميشه با خواري در آن خواهد ماند.»
اما صاحبان کرامت «کسانی هستند که در محفل گناه حاضر نمی شوند و به گناه نیز شهادت نمی دهند و اگر به بدی و لغو برخوردند، کریمانه می گذرند و هرگز حاضر نیستند در مجلس لغو شرکت کنند و اگر هم خواستند نهی از منکر کنند، کریمانه این کار را انجام می دهند.»68 چنان که قرآن کریم در باره بندگان خاص خدای رحمان می فرماید: «و عباد الرحمن … و الذین لا یشهدون الزور و اذا مرّوا باللغو و مرّوا کراماً؛69 و بندگان خداوند رحمان … کسانی هستند که شهادت به باطل نمی دهند [و در مجالس باطل شرکت نمی کنند] و هنگامی که با لغو و بیهودگی بر خورد کنند، بزرگوارانه و کریمانه از آن می گذرند.»

4. جهالت
ظلمت جهالت كه در تضاد با نور علم و معرفت قرار دارد، از ديگر موانع راه صعود به قله كرامت است و به واقع، عامل گرفتاري در دام خواهشهاي نفساني مي‌باشد. مولای متقیان، علی(ع)، انسان صاحب کرامت را دارای آن چنان شناختی می داند که شهوات در نزد او خوار و بی مقدار می باشد: «من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته؛70 کسی که نفسش برای او کریم و شریف شده [و به کرامت نفس رسیده] باشد، شهواتش در نظر او خوار و ذلیل گردیده است.» از این رو، پیروی از شهوات نفسانی، عاملی جز جهل و بی معرفتی ندارد؛ همان طور كه قرآن كريم از زبان يوسف صديق(ع) كه از سوي زليخا و ديگر زنان مصر در معرض خطر هوای نفس قرار گرفته و با تهديد زليخا به زنداني شدنش رو به رو گشته بود، گرفتاري در شهوت نفس را به عنوان مصداق جهالت ذكر مي‌نمايد: «قال رب السجن احب الي مما يدعونني اليه و الا تصرف عني كيدهن اصب اليهن و اكن من الجاهلين؛71 [يوسف] گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوب‌تر است از آنچه اينها مرا به سوي آن مي‌خوانند و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من باز نگرداني، به سوي آنان متمايل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود.»
امام خميني(س) با معرفي ابليس رانده شده به عنوان حقيقت جهل، لزوم پرهيز از جهالت و مظهريت ابليسيه و حركت به سمت آدميت براي كسب كمالات انساني را چنين متذكر مي‌شوند: «بدان كه آدم اول و ابليس اعظم حقيقت عقل و جهل مي‌باشند و از براي هر يك، ذريه و مظاهري است در عالم دنيا، كه تشخيص آنها و تميّز بين آن دو طايفه را هم در اين عالم مي‌توان داد از موازين قرآنيه، كه ميزان اكبر است و از موازين حديثيه، كه موازين صغري هستند. و آن بدين نَحو است كه انسان خود را عرضه به قرآن شريف كند، در خصوصِ قصة آدم و ابليس، و آيات شريفه كه در باره آدم - عليه السلام - وارد شده از بدو خلقت او تا منتهايِ سلوكش - كه در قرآن شريف مذكور است - با خود تطبيق كند و همين طور آياتي كه در باره ابليس وارد شده، از موقعي كه در عالم سماوات بوده تا وقتي كه مطرود شده، با خود تطبيق نمايد72 تا معلوم شود كه از كدام حزب است .
و نتيجة بزرگ اين تطبيق - كه يكي از آداب قرائت است و ما در رسالة «آداب الصلاة» مذكور داشتيم73 - آن است كه انسان مي‌تواند نشئة خود را تبديل كند و مظهريت ابليسيه را به مظهريت آدميه مبدل نمايد؛ زيرا كه انسان تا در عالم طبيعت - كه دار تغيّر و تبدل و نشئة تصرم و هَيولَويّت است - واقع است، به واسطة قوه منفعله كه حق تعالي به او عنايت نموده و راه سعادت و شقاوت را واضح فرموده، مي‌تواند نقايص خود را مبدل به كمالات، و رذايل خويش را تبديل به خصايل حميده، و سيئات خود را مبدل به حسنات نمايد.»

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 340
  • 341
  • 342
  • ...
  • 343
  • ...
  • 344
  • 345
  • 346
  • ...
  • 347
  • ...
  • 348
  • 349
  • 350
  • ...
  • 386
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس