• تماس  

آیا آرزوی مرگ کردن گناه است و آیا خداوند این آرزو را برآورده می کند؟؟

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

آیا آرزوی مرگ کردن گناه است و آیا خداوند این آرزو را برآورده می کند؟؟
آیا آرزوی مرگ کردن گناه است و آیا خداوند این آرزو را برآورده می کند ؟ من گرفتاری های زیادی در زندگی دارم که می خواهم اگر اشکالی نداشته باشد در دعاهای خود آرزوی مرگ بکنم .پاسخ – در عین حال که در روایات و آیات قرآن است که مومن باید مشتاق لقای الهی باشد ، اما آرزوی مرگ نداریم . در وسائل الشیعه جلد دو از رسول خدا نقل شده که یک شخصی در نزد ایشان از مشکلات دنیا شکایت کرده وآرزوی مرگ می کرد . پیامبر به ایشان فرمود : آرزوی مرگ نکن . اگر آدم خوبی باشی با بودن در دنیا خوبی های تو بیشتر می شود . اگر آدم گناه کاری هم باشی می توانی فرصت پیدا کرده و گناهان خود را جبران کنی . تنها سرمایه ، عمر تو است . چرا درخواست می کنی که این فرصت از تو گرفته شود . این یک فرصت است . درست است که سختی هایی دارد اما با همین سختی ها است که شما مراتب را طی می کنید . جای توشه جمع کردن و یا جبران بدی همینجا است . این تنها فرصت است و فرصت دیگری هم نیست . زمانی می رسد که ما محتاج گفتن یک لااله الا الله باشیم . محتاج فرصت یک استغفرالله بشویم اما به ما نمی دهند . شاگرد برادر مرحوم علامه طباطبایی با افلاطون ارتباط برقرار کرده بود . افلاطون به او گفته بود ما محتاج یک لااله الا الله هستیم . خوش بحال شما قدر آن را بدانید . شخصی به نام شعیب نزد امام صادق (ع) آمد و گفت ما کلامی را از ابوذر شنیدیم به این مفهوم که ایشان گفته من سه چیز را دوست دارم که مردم آنها را دوست ندارند . مرگ ، فقر و بلا . امام صادق (ع) فرمود مقصود ابوذر آن چیزی نیست که تو فهمیده ای . مقصود او این است که مرگ در طاعت خدا را بیشتراز زندگی در معصیت دوست دارم . بلای در طاعت خدا را بیشتر از سلامتی در معصیت دوست دارم . وفقر در طاعت خدا را بیشتر از ثروت در معصیت دوست دارم . بنابراین نه اینکه بیشتر دوست دارم که آرزوی مرگ بکنم . پیامبر اکرم (ص) فرمود که سعادت مرد طول عمر است . طول عمر در طاعت خدا است . لذا ما هیچ جایی درخواست مرگ نداریم . فقط در روایات است که در دو جا درخواست مرگ شده است . یک – درخواست شهادت است . چون این مرگ یک نوع جهش است . شما می خواهید در دنیا بمانید که کار کنید . بالاترین کار شهادت است . پیامبر (ص) فرمود : بالای هر خوبی یک خوبی است تا جایی که فرد در راه خدا به شهادت برسد . بالاتراز آن دیگر خوبی نیست . حضرت زهرا (س) در دعای خود داشتند که خدایا وفات من را زودتر برسان . چون وفات ایشان شهادت در راه خدا بود . دومین مرگ نیز در مورد کسی است که عمر و زندگی او مرتع و چراگاه شیطان باشد . یعنی هیچ خیری نداشته و فقط شیطان از او استفاده کند . برای معاویه ، صدام و امثال یزید هر روز زودتر از این دنیا بروند به نفع آنها است . در دعای مکارم الاخلاق امام سجاد (ع) فرمود که خدایا به من طول عمر بده تا زمانی که در راه تو باشم . اما زمانی که عمر من مرتع و چراگاه شیطان شد که او از من استفاده کند من را قبض روح کن.

حجت الاسلام عالی/منبع:سایت یا مجیر

 نظر دهید »

وقتی از زندگی سیر شدیم چه کنیم ؟

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

وقتی از زندگی سیر شدیم چه کنیم ؟
رسولُ اللّه‏ِ صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله : لا یَتَمنّى أحَدُكُمُ المَوتَ لِضُرٍّنَزَلَ بهِ ، فإن كانَ ولابُدَّ فاعِلاً فلْیَقُل: اللّهُمّ أحیِنی ما كانَتِ الحَیاةُ خَیرا لی ، وتَوَفَّنی إذا كانَتِ الوَفاةُ خَیرا لی (الترغیب والترهیب : 4/257/54) ؛ پیامبر خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله فرمود : هیچ یک از شما به خاطر گزندى كه به او مى‏رسد ، مرگ را آرزو نكند؛ و اگر ناچار به این كار شد، بگوید : بار خدایا! تا زمانى كه زندگى براى من بهتر است مرا زنده بدار و هرگاه مرگ برایم بهتر بود، مرا بمیران.

الإمامُ الكاظمُ علیه ‏السلام ـ لِرجُلٍ یَتَمَنّى المَوتَ ـ : هل بینَكَ وبینَ اللّه‏ِ قَرابَةٌ یُحابیكَ لَها ؟ قالَ :لا . قالَ : فهَل لكَ حَسَناتٌ قَدَّمتَها تَزیدُ على سَیّئاتِكَ؟ قالَ : لا . قالَ : فأنتَ إذا تَتَمنّى هَلاكَ الأبَدِ ! (كشف الغمّة : 3/42 .)

كشف الغمّه : امام كاظم علیه ‏السلام به مردى كه آرزوى مرگ مى‏كرد فرمود: آیا میان تو و خداوند خویشاوندى‏اى است كه به خاطر آن تو را كمك رساند؟ عرض كرد : خیر. فرمود : آیا خوبى‏هایى كه بر بدى‏هایت فزونى داشته باشد پیش فرستاده‏اى؟ عرض كرد : خیر. فرمود : پس، در این صورت تو هلاكت ابدى را آرزو مى‏كنى !

دوستان عزیز در دنیا چیزی حتمی تر و قطعی تر از مرگ وجود ندارد دیر و زود دارد اما حتما فرا می رسد این که دیگر آرزو کردن ندارد ،ما باید حیات را قدر بدانیم که گذشتن و از دست دادنش هیچ جبرانی دارد هیچ دعا و آرزویی برش نمی گرداند ، دو روزه عمر به سرعت ثانیه شمار ساعت در حرکت است و این لحظه لحظه های فانی عمر ما بوده اند ،باید دید چگونه می گذرانیمشان .

آرزوی مرگ نداشته باش، زیرا اگر تو آدم خوب و نیکو کاری باشی با طولانی تر شدن عمرت بر کارهای نیک شما افزوده می شود و اگر آدم بدی باشی با تأخیر افتادن مرگت، چه بسا دچار عتاب شوی(یعنی یا توبه كنی و یا كفاره گناهانت را پس بدهی
زندگی رنج دارد سختی دارد ،خوش و زیبایی هم زیاد دارد ، سختی ها به زودی جایشان را به آسایش و راحتی می دهند ، و تنها چیزی که ما را به آن ها نزدیک می کند صبر است. خداوند متعال در قرآن فرموده است«همانا بعد از سختی آسانی است». پس به وعده خدا دل بسپاریم و خوش باشیم و آرزوی مرگ این کار بیهوده را کنار بگذاریم که هر آن بر سرمان می بارد و ما را با خود به سرای باقی می برد و دستمان برای همیشه از دنیا کوتاه می ماند.  

امام على علیه ‏السلام فرمود : براى مرگ آماده شوید؛ زیرا مرگ بر سر شما سایه افكنده است و همچون گروهى باشید كه بر سر آنها فریاد زده شد و بیدار گشتند و دانستند كه دنیا سراى آنها نیست و از این رو آن را [با جهان دیگر ]عوض كردند···و میان هر یك از شما و بهشت و دوزخ فاصله‏اى جز فرود آمدن مرگ بر او نیست···

 از خداى سبحان مسألت داریم كه ما و شما را از كسانى قرار دهد كه هیچ نعمتى سرمستشان نمى‏كند و هیچ هدفى آنان را از طاعت پروردگارشان باز نمى‏دارد و پس از مرگ پشیمانى و اندوهى گریبان گیرشان نمى‏شود.( نهج البلاغة : الخطبة 64.) 

 نظر دهید »

پاسخ پیامبر به كسانی كه آرزوی مرگ می كنند

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

پاسخ پیامبر به كسانی كه آرزوی مرگ می كنند

مرگ برای بعضی از انسان ها یک امر آرزویی است و برای بعضی از انسان های دیگر امری ضد آرزوست. کسانی هستند که چون زندگی و مشکلات آن به آنها فشار می آورد آرزوی مرگ می کنند ، و مرگ را چاره همه گرفتاری ها می دانند ،اما آیا این آروزیی است که اجابتش آن ها را واقعا خوشحال می کند ،یا فقط نوعی بهانه تراشی است؟

اگر ما انسان های وارسته ای هستیم که با طلب مرگ می خواهیم از این جهان برویم که آسوده شویم این باز جای سۆال دارد بنده خوب و مطیع خداوند هرگز آرزوی مرگ نمی کند او راضی است به رضای خدا،اگر هم از ترس مشکلات است که مرگ برای انسان های مأیوس و درمانده که امید به خداوند متعال را از دست داده اند ،هولی بزرگ است کسی که امید ندارد رحمت خداوند در زندگی شامل حالش شود ،پس نباید در مرگ هم امیدی به رحمت او داشته باشد .

خداوند متعال در آیه ششم از سوره جمعه  خطاب به یهودیان می فرماید، اگر واقعا شما نژاد برتر و از اولیای خدا هستید باید ترسی از مرگ نداشته باشید و به استقبال آن بروید:

(قُلْ یا أَیهَا الَّذینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقین: بگو: «اى كسانى كه یهودى شده‏اید، اگر پندارید كه شما دوستان خدایید نه مردم دیگر، پس اگر راست مى‏گویید درخواست مرگ كنید.)( الجمعة :  6)اما در ادامه خداوند متعال پرده از اعمال و رفتار آنان بر می دارد و می فرماید چون شما انسان های ظالمی هستید هیچ گاه آرزوی مرگ نخواهید كرد.

این آیه بیانگر این مسئله است كه آمادگی كامل برای مرگ یكی از نشانه های انسان های های مومن و متقی است ، طبق آیه شریفه تنها افرادی از مرگ هراسی ندارند كه آمادگی كامل برای این سفر طولانی را داشته باشند و تأكید آیه بیشتر بر مسئله آمادگی برای مرگ است.

اما در روایات اسلامی از چنین آرزویی منع شده است، چنانچه در روایتی بیان شده است كه پیامبر اعظم به دیدار مریضی رفتند كه از شدت بیماری آرزوی مرگ می كرد، رسول خدا در جواب او فرمود:

( آرزوی مرگ نداشته باش، زیرا اگر تو آدم خوب و نیکو کاری باشی با طولانی تر شدن عمرت بر کارهای نیک شما افزوده می شود و اگر آدم بدی باشی با تأخیر افتادن مرگت، چه بسا دچار عتاب شوی(یعنی یا توبه كنی و یا كفاره گناهانت را پس بدهی )(وسائل الشیعه، ، ج2، ص449 )

زندگی رنج دارد سختی دارد ،خوش و زیبایی هم زیاد دارد ، سختی ها به زودی جایشان را به آسایش و راحتی می دهند ، و تنها چیزی که ما را به آن ها نزدیک می کند صبر است. خداوند متعال در قرآن فرموده است«همانا بعد از سختی آسانی است». پس به وعده خدا دل بسپاریم و خوش باشیم و آرزوی مرگ این کار بیهوده را کنار بگذاریم که هر آن بر سرمان می بارد و ما را با خود به سرای باقی می برد و دستمان برای همیشه از دنیا کوتاه می ماند
همچنین در روایتی دیگر افرادی را كه آرزوی مرگ می كنند را سرزنش كرده ،می فرمایند:

«لا تَمَنَّ المَوت فَإِن كُنتَ مِن أَهلِ الجَنَّه فَالبَقاءُ خَیرٌ لَك وَ إِن كُنتَ مِن اَهلِ النّار فَما یعجِلُكَ إِلَیها:چرا درخواست مرگ می‏كنی؟ اگر اهل بهشت باشی بمانی بهتر است، (چون كارهای نیك بیشتری انجام می دهی )امّا اگر اهل آتش باشی، چرا برای رفتن به جهنّم شتاب می‏كنی؟(کنز العمال، ج15، ص553)  

 نظر دهید »

10 راه برای رسیدن به تقوای الهی باتوجه به آیات قرآن

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

10 راه برای رسیدن به تقوای الهی باتوجه به آیات قرآن به همراه ذکر آیه بیان نمائی

پاسخ

یکی از موضوعات مهمی که قرآن کریم از آن بسیار سخن گفته است مسئله تقواست. تقوی در لغت به معنای صیانت و نگهداری است.وچند مورد از راه های رسیدن به تقوی را تیمنا به عرض شما می رسانیم:

1-خویشتنداری: «ذالک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین»[1]

بهترین ترجمه برای متقین، خویشتنداران است، زیرا فردی که به درجه تقوی که درجه ای بالاتر از ایمان است، می رسد در مقابل گناهان و لغزشها خویشتن داری کرده و خود را کنترل می کند

2-تشخیص و جدا سازی حق از باطل:«یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا اللّه یجعل لکم فرقاناً[2]ای مؤمنان! اگر تقوی پیشه کنید، خداوند برایتان قدرت تشخیص و جداسازی حق از باطل قرار می دهد» و شما را به این سلاح مجهّز می کند.

3- صبوری، یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ [3]

ای کسانی که ایمان آورده‏اید، شکیبا باشید و دیگران را به شکیبایی فراخوانید و در جنگها پایداری کنید و از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید. (200)

4-مدارا و سازگاری با مشکلات: و من یتق اللّه یجعل له مخرجاً[4]و من یتق اللّه یجعل له من امره یسراً.[5] هر کس تقوی پیشه کند خداوند برای او راه رهایی و بیرون رفتن از سختی ها و مشکلات را قرار داده و سهولت و آسانی در کار او قرار می دهد

5-خودداری از گناهان: حق تعالی در بیانی دیگر «وعده بخشاییدن گناهان و پوشاندن سیئات افراد متقی را نیز اعلام کرده است[6] و «به ایشان آرامشی داده که همیشه با ایشان است[7]«لذا متقین ترسی و اندوهی ندارند[8] و «به هنگام چهره نمودن گناه، خدا را بیاد می آورند»[9] و از آن دوری می کنند.

6-به یاد خدا بودن: وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فی‏ أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فی‏ یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اتَّقی‏ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ[10]

خداوند را در روزهایی چند یاد کنید، و هر که در دو روز شتاب کند، مرتکب گناهی نشده است. هر پرهیزگاری هم که تأخیر کند گناهی نکرده است. از خدا بترسید و بدانید که همگان به پیشگاه وی گِرد می‏آیید.

7-مسخره نکردن دیگران: زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ [11]

برای کافران زندگی اینجهانی آراسته شده است و مؤمنان را به ریشخند می‏گیرند. آنان که از خدا می‏ترسند در روز قیامت بر فراز کافران هستند، و خدا هر کس را که بخواهد بی‏حساب روزی می‏دهد.

8-رعایت حقوق دیگران: الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدی‏ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی‏ عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ[12]

این ماه حرام در مقابل آن ماه حرام و شکستن ماه‏های حرام را قصاص است. پس هر کس بر شما تعدی کند. به همان اندازه تعدی‏اش بر او تعدی کنید و از خدا بترسید و بدانید که او با پرهیزگاران است.

9-رعایت اخلاق دینی و اجتماعی: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی‏ وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ [13]

 از تو درباره هلالهای ماه می‏پرسند، بگو: برای آن است که مردم وقت کارهای خویش و زمان حجّ را بشناسند. و پسندیده نیست که از پشت خانه‏ها به آنها داخل شوید، ولی پسندیده راه کسانی است که پروا می‏کنند و از درها به خانه‏ها درآیید و از خدا بترسید تا رستگار شوید.

10- دوری از ربا: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ [14]

ای کسانی که ایمان آورده‏اید، از خدا بترسید، و اگر ایمان آورده‏اید، از ربا هر چه باقی مانده است رها کنید.

11-ایمان: اگر ایمان آورده و پرهیزگار شده بودند، پاداشی که از جانب خدا به آنها داده می‏شد، از هر چیز دیگری نیکوتر می‏بود، اگر می‏دانستند[15].

 نظر دهید »

منظور از اتقوالله چیه؟

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

پرسش :این همه در قرآن گفته شده «….اتقوالله….» منظور از اتقوالله چیه؟
چه جوری باید تقوای الهی را پیشه کرد؟چطوز میشه به این آیه عمل کرد؟
پاسخ :

اين كلمه از ماده «وقی»است كه به معنای حفظ و صيانت و نگهداری‏ است. معنای «اتقاء»، حفظ و نگهداری کردن است ولی معمولا در ترجمه‏ های فارسی، اين كلمه را به «حفظ و نگهداری» ترجمه نمی کنند؛ در ترجمه‏ های فارسی اگر اين كلمه را به صورت اسمی استعمال شود مثل خود كلمه‏ “تقوا” يا كلمه “متقين” ، به «پرهيزكاری» ترجمه می‏ شود؛ مثلا در ترجمه « هدی للمتقين» گفته می‏ شود : هدايت است برای پرهيزكاران. و اگر به صورت فعلی استعمال شود، خصوصا اگر فعل امر باشد و متعلقش ذكر شود، به معنای خوف و ترس ترجمه می ‏شود؛ مثلا در ترجمه «اتقوا الله‏»يا «اتقوا النار» گفته می ‏شود : از خدا بترسيد.

البته كسی مدعی نشده كه معنای “تقوا ” ترس يا پرهيز و اجتناب است‏ بلكه چون لازمه صيانت خود از چيزی، ترك و پرهيز است و همچنين‏ غالبا صيانت و حفظ نفس از برخی امور، ملازم است با ترس از آن امور، لذا چنين‏ تصور شده كه تقوا مجازا در بعضی موارد به معنای پرهيز و در بعضی‏ موارد ديگر به معنای خوف و ترس استعمال شده است .

در واقع، معنای دقیق تر اين‏ جمله‏ ها اين است كه خود را از گزند آتش حفظ كنيد يا خود را از گزند كيفر الهی محفوظ بداريد؛بنابراين ترجمه صحيح كلمه تقوا،خود نگهداری است كه همان ضبط نفس است و متقين يعنی خود نگهداران. (راغب در مفردات ذیل کلمه وقی این معنا را تأیید می کند).‏

نتیجه اینکه ترجمه فارسی «تقوی» به «پرهيزکاری» دقیق نیست و در کتابهای لغت عربی معتبر این معنا نیامده است. البته همانگونه که گفتیم شك نيست كه لازمه عمل به تقوا و صيانت نفس نسبت به چيزی ، ترك و اجتناب از آن چيز است اما معنای تقوا همان ترك و پرهيز و اجتناب نیست؛ بلکه حفظ و نگهداری است.

انسان اگر بخواهد در زندگی اصولی داشته باشد و از آن اصول پيروی كند، خواه آنكه آن اصول از دين و مذهب گرفته شده باشد و يا از منبع ديگری، ناچار بايد يك خط مشی معينی داشته باشد و هرج و مرج بر كارهايش حكمفرما نباشد. لازمه خط مشی معين داشتن و اهل مسلك و مرام و عقيده بودن اين است كه به سوی يك هدف و يك جهت، حركت كند و از اموری كه با هوا و هوسهای آنی او موافق است اما با هدف او و اصولی كه اتخاذ كرده منافات‏ دارد، خود را “نگهداری” كند . بنابراين تقوا به معنای عام كلمه لازمه زندگی هر فردی است كه می‏خواهد انسان باشد و تحت فرمان عقل زندگی كند و از اصول معينی پيروی نمايد. تقوای دينی و الهی يعنی اينكه انسان خود را از آنچه از نظر دين و اصولی‏ كه دين در زندگی معين كرده و خطا و گناه و پليدی و زشتی شناخته شده، حفظ و صيانت كند و مرتكب آنها نشود .

به دیگر سخن، لازمه اينكه انسان از زندگی حيوانی خارج شود و يك زندگی‏ انسانی اختيار كند اينست كه از اصول معين و مشخص پيروی كند و لازمه‏ اينكه از اصول معين و مشخصی پيروی كند اينست كه خود را در چهار چوب‏ همان اصول محدود كند و از حدود آنها تجاوز نكند و آنجا كه هوا و هوسهای‏ آنی او را تحريك می ‏كند كه از حدود خود تجاوز كند خود را ” نگهداری” كند . نام اين “خودنگهداری” كه مستلزم ترك اموری است تقوا است.

تقوا همانند نماز و روزه و دیگر عبادات، از مختصات دينداری نیست، بلكه لازمه انسانيت است. انسان اگر بخواهد از طرز زندگی حيوانی و جنگلی خارج شود ناچار است كه تقوا داشته باشد .

تقوا محدوديت نيست، مصونيت‏ است. فرق است بين محدوديت و مصونيت، اگر هم نام آن را محدوديت‏ بگذاريم محدوديتی است كه عين مصونيت است؛ مانند خانه ای که انسان در آن زندگی می کند که در عین محدودیت، حافظ او از گزند آسیبهای خارج از خانه (مثل سرما و گرما و …) است. تقوا در درجه اول و به طور مستقيم از ناحيه اخلاقی و معنوی به انسان آزادی می ‏دهد و او را از قيد رقيت و بندگی هوا و هوس آزاد می‏ كند و رشته‏ حرص و طمع و حسد و شهوت و خشم را از گردنش برمی ‏دارد، ولی به طور غير مستقيم در زندگی اجتماعی هم آزاديبخش انسان است.

تقوی یک کمال نفسانی است که آدمی بعد از مدتی جهاد و مبارزه با نفس به شیوه مشروع می تواند در درون خود ایجاد نموده و نفس خود را همواره از آلودگی به گناه و خطا حفظ نماید و خواسته ها و سرکشیهای نفس اماره را کنترل و رام نماید.آنكه‏ تكيه‏ گاهش تقوا است و بر مركب ضبط نفس سوار است عنان اختيار در دست خودش است و به هر طرف كه بخواهد در كمال سهولت فرمان می‏ دهد و حركت‏ می‏ كند.

امام علی (ع) در خطبه 112 می ‏فرمايد : « إن تقوی الله حمت‏ اولياء الله محارمة ، و الزمت قلوبهم مخافته ، حتی اسهرت لياليهم ، و اظمأت هواجرهم » . يعنی تقوای خدا ، دوستان خدا را در حمايت خود قرار داده و آنها را از تجاوز به حريم محرمات الهی نگهداشته است و خوف خدا را ملازم دلهای آنها قرار داده است تا آنجا كه شبهای آنها را زنده و بيدار نگهداشته و روزهای آنها را قرين تشنگی ( تشنگی روزه ) كرده است . در اين جمله ‏ها، تقوا را به معنای آن حالت معنوی و روحانی ذكر كرده كه حافظ و نگهبان از گناه است و ترس از خدا را به‏ عنوان يك اثر از آثار تقوا ذكر كرده است. از همين جا می‏ توان دانست كه تقوا به معنای ترس نيست، بلكه يكی از آثار تقوا اينست كه خوف خدا را ملازم دل قرار می‏ دهد .
ترک گناه اولین قدم در مراعات تقوا و عمل به آیاتی است که ما را به رعایت تقوی دعوت می کند؛ لازمه ترک گناه هم، رعایت واجبات و ترک محرمات است و البته کسانی که چنین تلاشی در رعایت حدود الهی و انجام فرمان خدای تعالی داشته باشند، البته از تأییدات الهی هم برخوردار خواهند بود:

وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ (بقره/194)
و بدانيد خدا با پرهيزكاران است

وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ (عنکبوت/69)
و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راه ‏هاى خود، هدايتشان خواهيم كرد و خداوند با نيكوكاران است.
دو اثر مهم تقوی در زندگی انسان
تقوی و روشن‏ بينى

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ (انفال/29)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد براى شما وسيله ‏اى براى جدايى حق از باطل قرار مى ‏دهد (و روشن‏بينى خاصى كه در پرتو آن حق را از باطل خواهيد شناخت) و گناهان شما را مى‏ پوشاند و شما را مى ‏آمرزد و خداوند فضل و بخشش عظيم دارد.
تقوى و نجات از مشكلات.
…وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ… (طلاق/2و3)
و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى ‏كند، و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى ‏دهد.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 339
  • 340
  • 341
  • ...
  • 342
  • ...
  • 343
  • 344
  • 345
  • ...
  • 346
  • ...
  • 347
  • 348
  • 349
  • ...
  • 386
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس