• تماس  

سبک زندگی اسلامی از منظر دخت رسول

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

سبک زندگی اسلامی از منظر دخت رسول

یکی از معارفی که در حال حاضر بسیار ضروری و حیاتی است دانستن سبک صحیح زندگی آن هم بر اساس برنامه سعادت بخش دین اسلام است. بهترین راه برای پی بردن به سبک زندگی اسلامی بهره مندی از کلمات پیامبر اسلام و اهل بیت ایشان است که از هر کس به حقایق اسلام آگاه ترند. یکی از اهل بیت علیهم السلام که بی شک از نزدیکترینها به حضرت رسول صلی الله علیه وآله نیز می باشد دختر گرامی ایشان فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.

 

ایثار و از خودگذشتی در زندگی
شاید بتوان گفت یکی از اصول مهم در زندگی بویژه زندگی مشترک از خودگذشتی است. در زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها نیز ایثار موج می زند.

در یکی از صبحگاهان امام علی علیه السلام فرمود: فاطمه جان! آیا غذایی داری تا گرسنگی ام برطرف شود؟ پاسخ داد: نه، بخدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید سوگند که دو روز است در منزل غذایی کافی نداریم، آنچه بود به شما و فرزندانم دادم و خود از غذای اندک موجود استفاده نکردم. امام با تأسف فرمود: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادی تا بدنبال تهیه غذا بروم؟

قالت فاطمه علیهاسلام: یااباالحسن انّی لاستحیی من الهی ان اکلف نفسک ما لاتقدر علیه. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: ای اباالحسن! من از پروردگار خود حیا می کنم چیزی را از تو درخواست نمایم که تو بر آن توان و قدرت نداری. [1]

 

خوش اخلاقی با دشمن و دوست
توصیه حضرت زهرا سلام الله علیها نسبت به خوش اخلاقی این است که انسان در برابر همه خوش اخلاق باشد نه تنها دوستان.

خیلی ار افراد ادعای دینداری و خدا باوری دارند اما در موقع سختی نه تنها دیگر شکر نعمت هایی که خداوند به آنها داده است را بجا نمی آورند بلکه زبان به شکایت می گشایند و در برخی موارد کلمات ناشایست نسبت به دین و خدا به میان می آورند
«بشر فی وجه المۆمن یوجب لصاحبه الجنة و بشر فی وجه المعاند المعادی یقی صاحبه عذاب النار»: پاداش خوشرویی در برابر مۆمن بهشت است و خوشرویی با دشمن و انسانهای ستیزه جو، انسان را از عذاب آتش باز می دارد. [2]

 

ساده پوشی
سلمان فارسی می گوید: روزی حضرت فاطمه سلام الله علیها را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر داشت. در شگفتی ماندم و گفتم: عجبا! دختران پادشاهان ایران و قیصر روم بر کرسیهای طلایی می نشینند و پارچه های زربافت به تن می کنند، وه که این دختر رسول خداست! نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهای زیبا!

فاطمه علیهاالسلام فرمود: یا سلمان! انّ الله ذخّر لنا الثیاب و الکراسی لیوم آخر. ای سلمان! خداوند لباسهای زینتی و تختهای طلائی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.

حضرت زهرا سلام الله علیها سپس به خدمت پدر رفت و شگفتی سلمان را مطرح فرمود: یا رسول الله! ان سلمان… ای رسول خدا سلمان از سادگی لباس من تعجب نمود سوگند به خدائی که تو را مبعوث فرمود، مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها بر روی آن شترمان علف می خورد و شب ها بر روی آن می خوابیم و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است. [3]


شکرگذاری از خدا در همه حال
خیلی ار افراد ادعای دینداری و خدا باوری دارند اما در موقع سختی نه تنها دیگر شکر نعمت هایی که خداوند به آنها داده است را بجا نمی آورند بلکه زبان به شکایت می گشایند و در برخی موارد کلمات ناشایست نسبت به دین و خدا به میان می آورند. در مقابل این رفتار ناپسند رفتاری سراسر درخور بندگی خدا در رفتار و گفتار یگانه بانوی اسلام وجود دارد.

اسماء بنت عمیس می گوید: رسول خدا درب خانه فاطمه را کوبید و فرمود: کجا هستند حسن و حسین من؟ فاطمه زهرا فرمود: اصبحنا و لیس فی بیتنا شیء… صبح کردیم در حالی که چیزی در خانه ما نیست تا رفع گرسنگی نمائیم و ما در هر حال خدای بزرگ را سپاسگذاریم. [4]

 

آداب غذا خوردن
عن فاطمة علیها السّلام: فی‏ المائدة اثنتا عشرة خصلة، یجب على كلّ مسلم أن یعرفها، أربع فیها فرض، و أربع فیها سنّة، و أربع فیها تأدیب.

فأمّا الفرض: فالمعرفة، و الرضا، و التسمیة، و الشكر، و أمّا السنّة: فالوضوء قبل الطعام، و الجلوس على الجانب الأیسر، و الأكل بثلاث أصابع، و أمّا التأدیب: فالأكل [بما] یلیك، و تصغیر اللقمة، و المضغ الشدید، و قلّة النظر فی وجوه الناس.[5]

در سر سفره غذا 12 کار نیک وجود دارد که سزاوار است هر مسلمانی آنها را بشناسد. 4 مورد واجب و 4 مورد مستحب و 4 مورد نشانه ادب و بزرگواری است.

سلمان فارسی می گوید: روزی حضرت فاطمه سلام الله علیها را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر داشت. در شگفتی ماندم و گفتم: عجبا! دختران پادشاهان ایران و قیصر روم بر کرسیهای طلایی می نشینند و پارچه های زربافت به تن می کنند، وه که این دختر رسول خداست! نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهای زیبا!
و اما چهار عمل واجب:

1. شناخت و معرفت پروردگار(بدانیم که نعمت ها از اوست) 2. راضی به نعمت های خدا بودن 3. گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در آغاز غذا 4. سپاسگذاری خدا در پایان ( و گفتن الحمد لله رب العالمین)

و چهار عمل مستحب عبارتند از:

1. وضو گرفتن قبل از غذا     2. نشستن بجانب چپ     3. در حال نشسته غذا خوردن     4. غذا خوردن با سه انگشت

و چهار عملی که نشانه ادب است:

1.       از غذای پیش روی برداشتن

2.       لقمها را کوچک برداشتن

3.       غذا را به خوبی جویدن.

4.       کمتر در صورت دیگران نگاه کردن.[6]

 

پرهیز از نامحرم
مردی نابینا پس از اجازه گرفتن وارد منزل امام علی علیه السلام شد. پیامبر صلی الله علیه وآله مشاهده فرمود که حضرت زهرا علیهاالسلام برخاست، فرمود: دخترم این مرد نابیناست. پاسخ داد:

ان لم یکن یرانی فانی اراه و هو یشم الریح. [7]

پدر اگر او مرا نمی بیند من او را می نگرم! اگر چه او نمی بیند اما بوی زن را استشمام می کند!

رسول خدا صلی الله علیه وآله پس از شنیدن سخنان دخترش فرمود: شهادت می دهم که تو پاره تن من هستی. [8]

 نظر دهید »

جایگاه روابط و وظایف خانوادگی از نگاه امام سجّاد(ع) چطور و چگونه است؟

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

 جایگاه روابط و وظایف خانوادگی از نگاه امام سجّاد(ع) چطور و چگونه است؟
خانواده مهمترین رکن اساسی جامعه است که بعد از تشکیل نیازمند انتخاب سبکی برای زندگی خود است. انسان یک بار بیشتر فرصت زندگی در این دنیا را ندارد، پس باید راهی را برگزیند که سعادت دنیا و آخرت او را رقم بزند.

در کتاب صحیفه سجّادیّه که از امام چهارم شیعیان برجای مانده است، روابط و وظایف خانوادگی را می توان به وظایف زن و شوهر، وظایف والدین نسبت به فرزندان و وظایف فرزندان در قبال والدین تقسیم کنیم.

در روابط و وظایف زناشویی، مؤلفه های 1.خیرخواهی (دعای 251،بخش33) 2.همکاری با یکدیگر(دعای23، بخش 13) 3.سازگاری و گذشت(دعای26، بخش3) مورد توجّه امام سجّاد(ع) بوده است.

در وظایف والدین نسبت به فرزندان امام سجّاد(ع) در حدیث مفصلی به عنوان بیان حق فرزند پرداخته است. حضرت می فرمایند: «حق فرزندت به تو این است که بدانی او، در خیر و شر دنیا، از تو و وابسته به توست، و تو در ولایتی که بر وی داری مسؤول تربیت او هستی، مسؤول هدایت اش به خداوندی و مسؤولی که او را در طاعت باری تعالی کمک نمایی. باید عملت دربارۀ فرزندت به گونه ای باشد که بدانی در نیکی نسبت به او مأجوری و در بدی نسبت به وی معاقب».

امام(ع) در دعای 25 در اولین بخش برای فرزندانش دعا می کند: «اللَّهُمَّ وَ مُنَ عَلَی بِبَقَاءِ وُلْدِی وَ بِإِصْلَاحِهِمْ لِی و بِإِمْتَاعِی بِهِمْ». یعنی: بار الها بر من منت گذار به این نعمت که فرزندان مرا باقی بداری و آنها را برای من صالح گردانی و مرا به وجود آنها بهره مند و کامروا سازی».

در بخش دیگر دعا، درخواستهای خود را جهت طول عمر و اصلاح و سعادت مندی در دنیا و آخرت فرزندان بیان می فرماید. سپس با اشاره به اهمیّت تربیت فرزندان به ما می آموزد از خداوند درخواست کنیم که ما را در تربیت آنان یاری کند. آن گاه با اشاره به نقشه ها و توطئه های شیطان، به ما می آموزد که برای حفظ شدن از وسوسه های شیطان دعا کنیم و از خداوند بخواهیم که شیطان را بر ما غالب نکند و در پایان آنچه را برای خود و فرزندان خویش درخواست فرموده، برای همه مردان و زنان مؤمن از پیشگاه خداوند طلب می نماید.

به این ترتیب امام سجّاد(ع) در دعای 25 وظایف و روابط والدین نسبت به فرزندان را در 4 شاخصه تعیین می کند: 1.آموزش اخلاق و عقیدۀ درست، 2.پرورش فرزندان پاک و دیندار، 3.معرفی الگوهای صحیح، 4.تأمین فرزندان.

صحیفه سجّادیّه، کتابی با محوریت دعا ست امّا تنها کتاب نیایش نیست، بلکه مبانی بسیار مهم علمی، روان شناسی، اقتصادی، معرفتی، اجتماعی، تربیتی و اخلاقی را امام سجّاد(ع) در قالب دعا بیان فرموده اند. آن حضرت با زبان دعا به فرهنگ سازی در حوزه های مختلف اجتماعی پرداخته و فرهنگ دعای شیعی را نهادینه کرد و میراث گرانبهایی را در باب رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با دیگران و رابطه انسان با خودش برای بشریت به ودیعه نهاده است.

این صحیفه سرشار از معارف ناب و ژرف اسلامی است و تأمل در مضامین آن می تواند الگوی مناسبی برای سبکِ زندگی اسلامی و تأمین سعادت دنیا و آخرت باشد. امام در وظایف فرزندان نسبت به والدین، در دعای 24 بخش 3 در قدر مقام والدین می فرماید: «خدایا، وظیفه ام را نسبت به پدر و مادرم به من الهام کن و همه دانش خدمتگزاری به آن دو را به من بیاموز». در دعای 24، سیّدالسّاجدین(ع) ما را به حقوق پدر و مادر گوشزد می کند و از خداوند در خصوص رعایت حقوق والدین طلب کمک می کند: «خدایا صدای مرا در برابر ایشان آهسته، سخن مرا خوشایند، خوی مرا نرم و دل مرا بر آنان مهربان کن، و مرا با ایشان سازگار و بر آنان رحیم گردان».

مؤلفه های وظایف فرزندان نسبت به والدین در دعاهای 24 و 25 صحیفه سجّادیّه را در 6 مورد می توان خلاصه کرد: 1.نیکی به والدین، 2.دوری از عاق والدین، 3.اطاعت از والدین، 4.محبت به والدین، 5.نرم خویی با والدین، 6.انتقام نگرفتن از والدین.

 نظر دهید »

سبک زندگی از دیدگاه قرآن

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي


سبک زندگی از دیدگاه قرآن

قرآن به انسان مي‏آموزد كه با جديت در پي دست يابي به «صراط مستقيم» (حمد/6) و «سبيل اللَّه»(عنكبوت/69) باشد. هدف رسيدن يا نزديك شدن به مقصد و غايت است كه در مورد خداوند معناي خاص خود را دارد. بدين ترتيب بايد حقيقت راه رسيدن به مقام قرب و رابطه آن دو با غايت اصلي يعني خداوند شفافيت مناسب پيدا كند.

راه به سوي خدا، پيشينه سازي روش بندگي است كه حقيقت آن را قوانين و رفتار خداپسندانه و خداجويانه تشكيل مي‏دهد. در اين گونه زندگي تصميم بر اين است كه به اعمال نفوذ ساير نيروهاي انگيزه‌بخش از قبيل طاغوت، شيطان و هواي نفس كه در عرف قرآن معبود شناخته شده‏اند پايان داده شود.

خداوند در قرآن هم مطلق دستورات و مقررات ديني را راه مستقيم به سوي خود معرفي مي‏كند (انعام/253 و 161 و 126) و هم تعبد و پاي بندي به آن‌ها را (آل‌عمران/51 و مريم/36 و يس/61 و زخرف/64)؛ جمله «وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» (يس/61) و مشابه آن، معنايي جز رعايت بايدها و نبايدهايي ندارد. هنگامي كه كاري (در حوزه‏هاي ارتباط انسان با خودش، انسان با خدا، انسان با انسان و انسان با طبيعت) با ياد خدا انجام داده مي‏شود، انسان در حال عبادت است. (8) فعاليت با انگيزه الهي، تقرب و انس با خدا را در پي دارد. بنابراين به كارگيري عنوان صراط مستقيم در مورد دستورات و مقررات ديني (اعم از عبادي و اجتماعي) تعبير حقيقي نخواهد بود، آن‌ها به علاوه رعايت خداجويانه، معناي درست راه مستقيم به سوي خدا را تحقق مي‏بخشد. عبادت به معناي ياد شده هدف خلقت جن و انسان شناخته شده است:

وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ. (ذاريات /56)

من جن و انس را نيافريدم جز براي اين كه عبادتم كنند.

مقصود آيه بيان هدف نهايي آفرينش انسان نيست تا با راه بودن و پل بودن عبوديت و عبادت ناسازگار باشد، چه آنكه بر اساس آيه:

وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّي يَأْتِيَكَ الْيَقِين (حجر/99)

عبادت مقدمه براي هدف والاتري كه يقين نام دارد است. (9)

 

ياد اين نكته خالي از فايده نيست كه در تفكر اسلامي در اهداف مياني و مقدماتي، هدف غايي يعني شهود و حضور ياد خدا نيز به گونه‏اي مطرح است؛ بدون چنين شهودي عمل صالح كه نردبان تعالي شمرده شده است، شكل نمي‏گيرد. ممكن است طرح عبادت به عنوان غايت خلقت نمايانگر اين حقيقت باشد كه هيچ گاه بندگي خالي از شهود نيست. بر اين اساس عبادت مي‏تواند هدف غايي شمرده شود.

 نظر دهید »

سبک زندگی در اندیشه امام خمینی(ره)

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

سبک زندگی در اندیشه امام خمینی(ره)
 

سبک زندگی از نظریه نشأت می گیرد یا نظریه از سبک زندگی؟ نسبت هستی شناسی با سبک زندگی چیست؟ آیا می توان با «تزریق» یک انگاره ی وجود شناختی، آدمیان را به ساخت عالمی متناسب با آن انگاره متمایل کرد؟ آیا می توان با یک سبک از زندگی، منظومه ای هستی شناختی را در ذهن آدمیان متولد کرد؟

 

«بسم الله الرحمن الرحیم»

 

«سبک زندگی» هرچند مفهومی نوپدید نیست لیکن دیرزمانی نیست که جایگزین مفاهیمی چون «طبقه اجتماعی» برای جبران جاماندگی تفکر اجتماعی در توضیح تحولات متاخر شده است. سبک زندگی تا زمانی که در پارادایم علم جدید استفاده می شود، معنا و اقتضائات تاریخی اش را با خود به همراه دارد. اما زمانی که قرار است در نسبت با منطق دیگری چون منطق دینی استفاده شود، بهتر آن است که برایش معادلی در تاریخ دین یافت شود. یافتن این معادل به محقق کمک خواهد کرد تا ردّ مناسبات این مفهوم را با سایر مفاهیم دینی پیدا کند. حساسیت نسبت به مفهوم سبک زندگی در محافل علمی بخصوص از زمانی که رهبر انقلاب آنرا نرم افزار تمدّن اسلامی خواندند، بیش از گذشته شد. آنچنان که  از تعریف رایج برمی آید اجزای تشکیل دهنده ی سبک زندگی که این مفهوم را توضیح می دهد از قبیل خانواده، ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، تفریحات، کسب و کار و رفتارهای فردی و اجتماعی در محیطهای مختلف ، ابعاد نوپدیدی در زندگی ما نیستند و طبعاً می توان در میان انحاء تفکر و علوم متولد شده در تاریخ فرهنگ و تفکر اسلامی، در قبال آنها مفهومی را یافت که امکان مطالعه ی آنرا در منطق و ادبیات دینی تسهیل کند. رهبر انقلاب خود اصطلاح «عقل معاش» را در مفهوم جامع خود، مترادف مفهوم سبک و فرهنگ زندگی دانستند. این بدان معناست که لازم است برای فهم درست این مفهوم و بهره بردن از مآثر فکری و تمدنی در پاسخ به مسائل مرتبط با آن، بدنبال کشف مفاهیم معادل باشیم. این نوشتار تلاشی در همین زمینه است.
 
در متون شاخص عرفان نظری می توان به عنوان فهم اسلامی مفهوم «سبک زندگی» زمینه ای را یافت. در فهم عرفانی، میان نشئه ی ناسوتی انسان و درک وجود شناختی او نسبت وثیقی برقرار است. توضیح آنکه در عرفان نظری انسان دارای سه حضرت، سه عالم یا سه مقام دانسته می شود. هرکدام از این عوالم تربیت مخصوص و علم مخصوص و عمل مناسب با آن مقام و نشئه را اقتضاء دارد. در نظر  عرفا نشئه ی بالادستی واجد حضرت وجود شناختی است. آنرا عالم غیب، نشئه ی آخرت کبری و مقام روحانیت و عقل می دانند. به تعبیر امام راحل رضوا ن الله تعالی علیه بالاترین و شریفترین علم متکفل تربیت آدمی در این نشئه و مقام است و آن علمی است که : « تقویت و تربیت عالم و روحانیت و عقل مجرد را کند، علم به ذات مقدس حق و معرفت اوصـاف جـمـال و جـلال ، و عـلم بـه عـوالم غـیـبـیـه تـجـردیـه ، از قـبـیـل مـلائکـه و اصـنـاف آن ، از اعـلى مـراتـب جبروت اعلى و ملکوت اعلى تا اخیره ملکوت …»* با این وصف عالم جبروت یا آخرت کبری یا عقل، راجع به کمالات عقلی و وظائف روحی است و آنچنان که امام(ره) می فرمایند: «مـتـکفل این علم پس از انبیا و اولیا، علیهم السلام ، فلاسفه و اعاظم از حکما و اصحاب معرفت و عرفان هستند.(همان) دو نشئه و مقامی که ذیل این عالم شمرده می شود، اول نشئه ی برزخ یاملکوت است که عالمی بین العالمین است(حکما از این مقام به «عالم خیال» هم یاد می کنند) و دانی ترین حضرت انسانی هم دنیاست که مقام ملک و شهادت است. در نظر عرفان اسلامی علم متناسب و مقتضی عالم ملکوت(برزخ) راجع به اعمال قالبیه و وظایف آن است که بطور خاص به کیفیت حصول محاسن اخلاق می پردازد. نشئه ی شهادت و دنیا عالم اعمال قالبیه و ظاهره ی نفس است. علم ناظر بر آن در زبان دین، عام فقه و مبادی فقه گفته می شود و در زبان حکمت و فلسفه علم الاجتماع ، آداب معاشرت و تدبیر منزل و سیاست مدن خوانده می شود.(توضیح اینکه بطور سنتی متفکران و حکمای پیشین به دسته بندی علوم می پرداختند؛ رایجترین دسته بندی از ارسطو به بعد مبتنی بود بر تقسیم سه گانه ی علم به : اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن که در شاخه ی حکمت عملی قرار می گرفتند. فارابی نیز در احصاء العلوم از همین تقسیم بندی تبعیت می کند)
 
اما نکته ی مهم پس از شناسایی عوالم حقیقی وجود این است که بدانیم در عرفان اسلامی این عوالم ثلاثه نه تنها با هم مرتبط اند که کاملا منطبق بر هم اند و در تاثیر و تاثرات بر یکدیگر در واقع یک عالم یکپارچه دانسته می شوند. به عبارت دیگر سه نشئه ی اصلی عالم انسانی از وجود یک موجود به نام انسان در سه صورت و سه بعد از عالم حکایت می کند. امام (ره) در اینباره می فرمایند: « تعبیر به ارتباط نیز از ضیق مـجـال و تـنـگـى قـافیه است ، باید گفت یک حقیقت داراى مظاهر و مجالى است» و در خصوص این ارتباط بین عوالم مختلف می فرمایند: «بـایـد دانـسـت کـه هـر یـک از ایـن مـراتـب ثـلاثه انسانیه که ذکر شد به طورى به هم مـرتـبـط اسـت کـه آثـار هـر یـک بـه دیـگـرى سـرایـت مـى کـنـد، چـه در جـانـب کـمـال یـا طـرف نـقـص . مـثـلا اگر کسى قیام به وظایف عبادیه و مناسک ظاهریه ، چنانچه باید و مطابق دستورات انبیاست ، نمود، از این قیام به وظایف عبودیت تاءثیراتى در قلب و روحـش واقـع شـود کـه خـلقـش رو بـه نـیـکـویـى و عـقـایـدش رو بـه کمال گذارد. و همین طور اگر کسى مواظب تهذیب خلق و تحسین باطن شد، در دو نشئه دیگر مـؤثـر شود، چنانکه کمال ایمان و احکام عقاید تاءثیر در دو مقام دیگر مى نماید و این از شـدت ارتـبـاطـى اسـت کـه بین مقامات است».
 
بنابراین در تعریف عرفان اسلامی مناسک ظاهریه که راجع به اعمال ظاهری انسان، شیوه ی زندگی و ممشای او در زیست دنیایی است، زمینه ی تربیت روحی آدمی است و فساد در این مقام، به اقتضاء انطباق این عوالم بر هم، فساد عقیده و نظر را در پی خواهد داشت. امام(ره) در ادامه به نقد فهم کسانی چون شیخ اشراق می پردازد که در حکمت الاشراق، کمال علمی را بدون حصول کمال عملی ممکن می داند. ایشان این عقیده را باطل و قائلین به آن را محجوب از نشآت انسانی می دانند.
 
بیش از ده سال پیش زمانی که سپهر عمومی دانشگاه ها در چنبره ی تفکر عرفی و تکثرگرای یک جریان فکری بود، یکی از محققان فلسفه اسلامی نکته ای گفت که گشایش دهنده ی فهم ما در نسبت با پرسش های فوق است. ایشان گفت زمانی فکر میکردم فلان نویسنده که شریعت را در گیرودار قبض و بسط می فهمد و با تکیه بر اشعار مشکوک الدلاله ی مولای رومی، بر بسط تجربه ی نبوی اصرار می کند، مگر چه نفوذی دارد که برخی مردم کوچه و بازار هم هر از گاهی با او همزبانی می کنند! مگر مردم کوچه و بازار هم فلسفه ی دین یا کلام جدید می خوانند! اما بعدتر فهمیدم میان این مردم با آن نویسنده هرچند در ظاهر نسبتی و ارتباطی نیست امّا هر دو در یک عالم حضور دارند. آن متفلسف، زبان دریافت حضوری همین آدمیان است. او تکثرگرایی و نسبیت در فهم و حق را تئوریزه می کند و مردمان له شده در نظامات سیاسی و اقتصادی لیبرلیستی هم از ترک شریعت و نسبیت حقیقت سخن می کنند.
 
تمام نقل قول ها از کلام امام خمینی (ره) از کتاب چهل حدیث شرح حدیث بیست و سوم است.

 1 نظر

احادیثی درباره مدارا کردن با مردم

05 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

احادیثی درباره مدارا کردن با مردم
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
أَمَرَنى رَبّى بِمُداراةِ النّاسِ كَما أَمَرَنى بِأَداءِ الفَرائِضِ؛
پروردگارم، همان گونه كه مرا به انجام واجبات فرمان داده، به مدارا كردن با مردم نيز فرمان داده است…..كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص117، ح4

 

__________________________

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
أَعقَلُ النّاسِ أَشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ؛
عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر با مردم مدارا كند…..من لايحضره الفقيه ج4، ص395، ح5840

__________________________
 رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
 مَن أُعطِىَ حَظَّهُ مِنَ الرِّفقٍ فَقَد أُعطِىَ حَظَّهُ مِن خَيرِ الدُّنيا و َالآخِرَةِ؛
هر كس را كه بهره اى از مدارا داده اند، بدون شك بهره اش را از خير دنيا و آخرت داده اند….
نهج الفصاحه ص738 ،  ح2838

 

__________________________
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
ما كانَ الرِّفقُ فى شَىءٍ إِلاّ زانَهُ؛
مدارا با چيزى همراه نشد مگر آن كه آن را زينت بخشيد…..تحف العقول ص 47

 

__________________________
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إنَّ اللّه  يُحِبُّ الرِّفقَ وَ يُعينُ عَلَيهِ؛
خداوند مدارا را دوست دارد و انسان را بر انجام آن يارى مى كند….. كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص120، ح12

 

__________________________
امام على عليه السلام :
لَيسَ الحَكيمُ مَن لَم يُدارِ مَن لا يَجِدُ بُدّا مِن مُداراتِهِ؛
حكيم نيست آن كس كه مدارا نكند با كسى كه چاره اى جز مدارا كردن با او نيست….تحف العقول ص218 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج75، ص57، ح121

 

__________________________
 رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إِنَّ الانبياءَ إِنَّما فَضَّلَهُمُ اللّه  عَلى خَلقِهِ بِشِدَّةِ مُداراتِهِم لأَعداءِ دينِ اللّه  و َحُسنِ تَقيَّتِهِم لأَجلِ إِخوانِهِم فِى اللّه ؛
خداوند از اين رو پيامبران را بر ديگر مردمان برترى داد كه با دشمنان دين خدا بسيار با مدارا رفتار مى كردند و براى حفظ برادران همكيش خود نيكو تقيه مى كردند…..بحارالأنوار(ط-بیروت) ج72، ص401، ح42

 

__________________________
امام حسين عليه السلام :
مَن أَحجَمَ عَنِ الرَّاىِ وَعَيِيَت بِهِ الحِيَلُ كانَ الرِّفقَ مِفتاحُهُ؛
هر كس فكرش به جايى نرسد و راه تدبير بر او بسته شود، كليدش مداراست.
اعلام الدین فی صفات المومنین ص298 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج75، ص128، ح11

 

__________________________
امام صادق عليه السلام :
فى قَولِهِ تَعالى (وَقولوا لِلنَّاسِ حُسنا) ـ : أى لِلنّاسِ كُلِّهِم مُؤمِنِهِم وَ مُخالِفِهِم ، أَمَّا المُؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ ، وَ أَمَّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إِلَى الايمانِ ، فَإِنَّهُ بِأَيسَرَ مِن ذلِكَ يَكُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنينَ؛


درباره آيه (و با مردم سخن نيكو گوييد) فرمود: مقصود همه مردمان اعم از مؤمن و كافر است. اما با مؤمنان بايد گشاده رو بود و اما با كافران بايد به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ايمان كشيده شوند و كمترين ثمرش اين است كه خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون مى دارد.
    مرآه العقول ج9 ، ص5 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج72، ص401، ح42
{شبیه این حدیث در مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل ج 12، ص 261 ، ح14061}

 

__________________________
امام على عليه السلام :
دَارِ النَّاسَ تَأْمَنْ غَوَائِلَهُمْ وَ تَسْلَمْ مِنْ مَكَايِدِهِم‏
با مردم مدارا كن، تا از گزندهايشان در امان باشى و از نيرنگهايشان سالم بمانى.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص445 ، ح10179

 

__________________________

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اِنَّ فِى الرِّفقِ الزّيادَةَ وَ البَرَكَةَ وَ مَن يُحرَمِ الرِّفقُ يُحرَمِ الخَيرَ؛
در مدارا، فزونى و بركت است، و هر كس از مدارا محروم باشد، از خير، محروم شده است.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 119، ح 7

 

__________________________
 رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
لا يَأمُرُ بِالمَعروفِ و َلا يَنهى عَنِ المُنكَرِ إلاّ مَن كانَ فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ : رَفيقٌ بِما يَأمُرُ بِهِ رَفيقٌ فيما يَنهى عَنهُ ، عَدلٌ فيما يَأمُرُ بِهِ عَدلٌ فيما يَنهى عَنهُ، عالِمٌ بِما يَأمُرُ بِهِ عالِمٌ بِما يَنهى عَنهُ؛


امر به معروف و نهى از منكر نكند مگر كسى كه سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مدارا كند، در امر و نهى خود ميانه روى نمايد و به آنچه امر و نهى مى كند، دانا باشد…..نوادر (راوندی) ص21 - بحارالأنوار(ط-بیروت)ج97، ص87، ح64

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 338
  • 339
  • 340
  • ...
  • 341
  • ...
  • 342
  • 343
  • 344
  • ...
  • 345
  • ...
  • 346
  • 347
  • 348
  • ...
  • 386
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس