• تماس  

حسادت از منظر قرآن

09 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

حسادت از منظر قرآن

کلمه حسد بیشتر از پنج بار نیامده است و به‌معنی بدخواهی و خواستار بودن زوال نعمت و سعادت دیگری معنی شده است. در آیه ۵  سوره مبارکه فلق خداوند متعال به حسد اشاره شده و آمده است: «و مِن شَرِّ، حاسدٍ إذا حَسَدَ؛ و پناه می‌برم به خدا از حسود وقتی که حسد بورزد».

حسد سرچشمه بسیاری از گناهان کبیره است. در تفسیر اثنی‌عشری در توضیح حدیث «آفَهُ الدّین العُجبُ والحسدُ و الفخرُ» این‌گونه  مطرح می‌کند که علت سرچشمه بودن گناهان کبیره این است که حسود در واقع معترض بر حکمت خداست که چرا به افرادی نعمت بخشیده و مشمول عنایت خود قرار داده همان‌طور که در آیه ۵۴ سوره مبارکه  نساء می‌خوانیم: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ … : که به مردم براى آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده رشک می‌ورزند…».

در جلد سوم تفسیر نمونه، صفحه ۴۲۴ در توضیح آیه فوق بیان شده: «حسد که در فارسی از آن تعبیر به رشک می‌کنیم به‌معنی آرزوی زوال نعمت از دیگری است خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد»؛  سپس به عوارض ناشی از حسد از جمله: سرچشمه بسیاری از نابسامانی‌ها، عامل برخی از جنایات و سبب ناراحتی جسم شدن اشاره می‌کند.

حسد از نظر معنوی نشانه کمبود شخصیت و نادانی و کوتاهی فکر و نقص ایمان است زیرا در واقع حسود خود را ناتوان‌تر از آن می‌بیند که به مقام محمود و بالاتر از آن برسد و لذا سعی می‌کند محسود را به عقب برگرداند. به‌علاوه او عملاً به حکمت خداوند، بخشنده اصلی این نعمت‌ها معترض است و امام صادق(ع) حسد و بدخواهی را دو بال کفر معرفی می‌کند که تدریجاً سوظن به خدا و حکمت و عدالت او در شخص حسود بیشتر شده و او را از وادی ایمان بیرون می کشد.

مرحوم طالقانی در صفحه ۳۱۰ تفسیر پرتوی از قرآن راجع به حسد چنین می‌نویسد: «کسی‌که دارای طبیعت و خوی حسد است این خوی چون دیگر خوی‌های پست ناشی از کوته‌بینی و ناتوانی و زبونی روحی است و اثرش در نفس حاسد این است که بدون حساب سود و زیان از نعمت و قدرت دیگری رنج می‌برد و خود را می‌خورد و چون این خوی برانگیخته شده از درون سر می‌زند بنابراین فتنه بر می‌انگیزد و زیان‌ها می‌رساند».

تفاوت حسد و غبطه

حسد آن است که نعمتی را که خداوند به برادر دینی تو داده، برای او نخواهی و از آن رنج بری و آرزوی زوال آن را داشته باشی چه آن نعمت به خودت برسد یا نرسد. ولی غبطه آن است که با نعمت او کاری نداشته باشی و آرزو کنی که خودت هم مثل آن نعمت را داشته باشی.

 نظر دهید »

حسادت چیست و درمان آن

09 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

حسادت چیست و درمان آن      

‏حسادت واکنشى هیجانى است که از قریب دو سالگى آغاز مى‏شود و با رشد کودک، ممکن است تا بزرگ‏سالى ادامه یابد.حسادت‏درکودک، پاسخى طبیعى‏است. کودکان در ابتدا، از احساسات درونى خویش (حسادت) و علل پیدایش و پیامدهاى آن در رفتار خود، آگاهى زیادى ندارند و نمى‏دانند که چرا رفتارهاى آنان تغییر کرده است.

 

 ولى با رشد عقلى و در بزرگ‏سالى ، این‏گونه رفتارها آگاهانه مى‏شود و به همین دلیل، ازنظراسلام رفتارهاى حسادت‏آمیز، پس از بلوغ مورد تکلیف قرار مى‏گیرد و فرد وظیفه دارد به گونه‏اى آن‏ها را مهار کند زیرا پروردگار متعال مى‏خواهد که همه ما سرشار از نیرو و اشتیاق باشیم و جسم، ذهن و روحى سالم داشته باشیم.بى‏تردید ذهنیت‏هاى نادرست، سلامت روان را برهم مى‏زند.یکى از ذهنیت‏هاى نامطلوب، «حسادت‏» است.
حسود بودن، ژنتیکی نیست بلکه آموختنی است و خانواده ای که دائما در حال قیاس کردن خود ، زندگی  و فرزندانشان با دیگران هستند، قطعا کودکانی حسود تربیت می کنند. خانواده ها برای مقابله با حسادت می توانند با ارضای نیازهای عاطفی و محبت به فرزندشان مانع ایجاد کمبودهای عاطفی و نیازهای معنوی برآورده نشده آنان شوند.از سوی دیگر والدین نباید از این نکته غفلت کنند که دخترها به دلیل شدت احساسات و عواطف فطری بیش از پسران در معرض این آسیب قرار دارند و ممکن است حسود بار بیایند.
بعضی از والدین به کودک می آموزند تا همیشه خود را با دیگران مقایسه کند و با تکرار این بینش و درخواست او را در مقایسه کردن شرطی می نمایند در نتیجه حسادت که محصول جانبی شرطی شدگی مقایسه کردن است، در شخص متولد  و یا تقویت میشود.

حسادت چیست؟
به تعریفی: حسادت به معنی آرزو کردن زوال نعمت از کسی است که آن را به دست آورده است. شخص حسود کسی است که از وجود نعمت ، شادکامی ، موفقیت و پیشرفت دیگران در حیطه های مالی، تحصیلی و شغلی ، مورد توجه واقع شدن دیگران توسط فرد یا افراد دیگر ، مطرح شدن سایرین در حیطه های مختلف اجتماع ناراضی است و دوست ندارد که دیگری از نعمت یا آسایش برخوردار باشد. حسادت در نهایت تبدیل به ناتوانی و احساس کمبود در شخص حسود شده و او را دچار حقارت می کند.
در الگوى حسادت، غالبا نوعى ترس نیز وجود دارد; زیرا حسود گاهی احساس مى‏کند که دیگرى عاطفه شخص مورد علاقه او را نسبت‏به وى به خطر انداخته است و یا موقعیت ، مقام و یا چیزی را که او انتظار رسیدن به آن را داشته، دیگرى احراز کرده است. در فارسی به حسد، رشک می گویند حسود با رفتارهایی که در جامعه نسبت به دیگری نشان می دهد، بدخواهی و آرزوی زوال نعمت محسود را می خواهد. اگر چه شاید خودش هم آن نعمت را داشته باشد. حسود معمولا سعی دارد تا با بی اعتنایی و انتقاد از رقیب، او را از صحنه بیرون کند تا موقعیت خودش را مستحکم کند.بیشتر افراد منفی باف از این دسته هستند.
درواقع بزرگترین مشکل افراد حسود این است که مفروضات مبالغه آمیزی در باره زندگی و شرایط دیگران می سازند، خوبی ها و شادکامی های آنان را بزرگ نمایی می کنند و مشکلات و سختی های زندگی آنها را نادیده می گیرند. سراسر زندگی فرد را در نظر نمی گیرند و فقط به بخشی که در حال حاضر قرین شادکامی است می چسبند، در حالی که در این بخش هم اطلاعات آنها صرفا ظاهری است . در مجموع افراد حسود تصویری صحیح و واقعی از زندگی خود و دیگران ندارند و اطلاعات دریافتی از موقعیت را تحریف می کنند.

راهکارهای کنترل احساس حسادت از ۲ دیدگاه ( اسلام  و روانشناسی)

pshnjبراى درمان حسادت در بزرگ‏سالى، ابتدا شناخت ریشه آن ضرورى است تا بتوان با مقابله و از بین بردن آن، حسادت را درمان نمود.مى‏توان گفت: ریشه اصلى حسادت ضعف فکرى در نحوه تلقى امور و بدبینى است; اگر کودک نسبت‏به نوزاد حسادت مى‏ورزد که چرا پدر یا مادر به او محبت مى‏کنند، براى این است که احساس مى‏نماید ممکن نیست پدر یا مادر هر دوی آنها را دوست‏بدارند; یا اگر اسباب بازى و چیزى از این نوع در کار است، احساس مى‏کند فقط همین یکى است و دست‏یابى به مثل آن امکان ندارد.البته این مساله در سال‏هاى اولیه رشد ناآگاهانه یا نیمه‏آگاهانه است، ولى در سال‏هاى بالاتر، به دلیل آگاهى بیش‏ترى که فرد نسبت‏به حالات خود و قوانین هستی پیدا مى‏کندمی توان گفت آگاهانه و به دور از عذر است ، زیرا این بدبینى و کج‏فکرى هنگام حسادت به نظام عالم و خداى متعال نیز تغییر جهت مى‏دهد; فرد وسعت فضل الهى را انکار مى‏کند و یا فکر مى‏نماید خدا او را دوست نداشته که فلان نعمت را به او نداده است.به همین دلیل، در بعضى روایات، ریشه «حسادت‏» ، کفر و انکار فضل الهى ذکر شده است.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: بر آن چه خدا در اثر مهر خود به مردم داده رشک مبر. زیرا حسود بر نعمت های خدا خشمگین است و از نصیبش که خدا برای او تعیین کرده جلوگیری می کند و خداوند از حسود بیزار است و کسی که خدا از او بیزار باشد بدبخت ترین خلق خواهد بود

ریشه حسادت، فکر است، ولى کسى که به حسادت مبتلا شده غیر از رسیدگى به جنبه‏هاى فکرى و شناختى، باید با آثار بدى که حسادت به وجود آورده است – مانند نفرت و کینه – نیز به مقابله برخیزد و این تنها با اندیشه اصلاح نمى‏گردد، بلکه باید از نظر عملى هم روش‏هایى را براى از بین بردن آثار نامطلوب حسادت به کار بندد.
اگر این ادراک که” هر فرد موجودی منحصربه فرد و غیرقابل قیاس است ، تو فقط خودت هستی: هیچکس تاکنون مانند تو نبوده است و هیچکس هرگز مانند تو نخواهد بود. نیازی هم نیست که مانند دیگری باشی. “.  در ذهن جا بیفتد،قطعا حسادت ازبین خواهد رفت.

الف – توجه به رحمت و حکمت‏خداى متعال: توجه به گستردگى نعمت‏ها و نیز حکمت‏خداى متعال، که هر کارى را از روى حکمت انجام مى‏دهد، مى‏تواند چاره بدبینى در حسود باشد.اگر نعمت‏هاى الهى را به دریایى از آب شیرین و گوارا تشبیه کنیم، هیچ کس بر سر سیراب شدن از آن، به دیگرى حسد نخواهد برد.
اگر انسان به این باور برسد که برگی از درختی بدون علم و حکمت الهی نمی افتد به این نتیجه خواهد رسید که بهره مندی اشخاص از نعمتی به آن معنی است که وی پاداش کاری را گرفته و یا در آزمونی قرار گرفته یا مورد اجابت دعایی ازسوی خود یا دیگری قرار گرفته( همانگونه که در مطلب “دعا” به آن اشاره شد) و یا حکمت دیگری در این بین است که وی از آن آگاه نیست و تنها خداوند آگاه و خبیر و عالم و حکیم می داند که چه می کند.
حسادت می تواند برخاسته از دانش و آگاهی اندک نسبت به امور و مسایلی باشد و این گونه است که تحلیل های نادرستی داده می شود و براساس این تحلیل های نادرست، قضاوت و داوری های نادرست تر به عمل می آید و رفتارها و نابهنجاری ها شکل می گیرد. بسیاری از مخالفت ها برخاسته از کم دانشی و کم اطلاعی اشخاص به مسایل است. (انبیاء آیات ۵۱ و ۵۴)

ب – توجه به ضررهاى حسادت: تلقى حسادت به عنوان یک بیمارى خطرناک، مى‏تواند زمینه را براى درمان آن فراهم آورد. حسد موجب ضررهاى بدنى و نیز رنج و اندوه فراگیر و طولانى مى‏شود.توجه به این‏که حسادت پیش از فرد مورد حسادت، اولین ضربه و مهلک‏ترین آن‏ها را بر حسود وارد مى‏آورد و او را اسیر غم و اندوه مى‏سازد، مى‏تواند به عنوان زنگ بیدار باش مورد توجه قرار گیرد.
فرد حسود در درازمدت ممکن است به حس تنفر و بیزاری از خود برسد و سپس منزوی شده و با احساس ضعف روحیه شدید با دیگران برخورد کند. تبعات منفی حسادت به حدی است که کاملا در زندگی اجتماعی فرد قابل مشاهده است و تمامی ابعاد زندگی او را دربر می گیرد.

 مولى محسن کاشانى، راه‏هاى مبارزه با حسادت را در دو مرحله بیان میکند:
مرحله اول: تمرین بر ترتیب اثر ندادن به حسادت و رفتار بر ضد آن; مثلا، فرد به جاى بدگویى، آگاهانه به مدح و ثناى طرف مقابل بپردازد و به جاى تکبر، تواضع نسبت‏به او را در پیش گیرد.
مرحله دوم: ایجاد رابطه عاطفى مثبت‏بین خود و فرد مورد حسادت; به این صورت که وقتى حسود رفتار خود را اصلاح کند، طرف مقابل این مساله را درک خواهد کرد و دلش نسبت‏به او نرم مى‏گردد و زمینه روانى مناسبى براى محبت و دوستى فراهم مى‏شود.واکنش طبیعى فرد مورد حسادت در این هنگام، نیکى و احسان خواهد بود. بدین‏سان، حسود نیز به سمت احسان و نیکى تمایل پیدا مى‏کند و زمینه توافق قلبى و برطرف شدن حسادت و از بین رفتن آثار روانى نامطلوب آن فراهم مى‏گردد.

راهکار علم روانشناسی برای رفع حس حسادت:
۱- برای آنچه در زندگی دارید اهمیت و ارزش قائل شوید: وقتی در زندگی با افرادی مواجه می شوید که شرایط و امکانات بهتری دارند، بلافاصله به کسانی بیندیشید که موقعیت پایین تری از شما دارند . به این ترتیب به یاد خواهید آورد که اگر چه به برخی از خواست های خود نرسیدید، هنوز از بیشتر مردم جهان خوشبخت ترید. در واقع مابسیاری از چیزهایی که به طور طبیعی داریم یا به دست آورده ایم، نادیده می گیریم و فراموش می کنیم، چیزهایی نظیر سلامتی، ایمان، خانواده خوب و سالم ، تحصیلات مناسب، دوستان خوب، شغل مناسب ،همکار خوب ،حداقل امکانات زندگی و…
همین حالا قلم و کاغذی بردارید و فهرستی از آنچه در زندگی دارید تهیه کنید . ملاحظه چنین فهرستی ، داشته های ما را به ما یادآوری می کند، امتیازات و امکانات زیادی که در زندگی خود داریم ، اما به سبب عادی شدن آنها ارزش و اهمیت واقعی آنها را از یاد برده ایم. بی تردید، نداشتن هر یک از چیزهایی که یادداشت کرده اید کمبودی برای شما به حساب می آید. ” حسادت ، یعنی هنر شمارش داشته های دیگران، به جای شمارش داشته های خویش”

چه زیبا دوست عزیزم آقای فرخی در وبلاگ جاودانه ها می گوید:بسیاری فقط خوشبختی دیگران را می بینند و خوشبختی خودشان به چشمشان نمی آید.

۲- این واقعیت را بپذیرید که کمال مطلق در زندگی وجود ندارد:زندگی مجموعه ای از موضوعات مختلف  است ، خوب و بد . اگر کسی دارای امکاناتی است که شما ندارید ، شمانیز در عوض امتیازاتی دارید که دیگران ندارند خیلی از افرادی که در درس مشخصی قوی هستند ،ممکن است در درس دیگری ضعیف یا معمولی باشند. همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم که قابل تامل است. هر یک از ما امکانات وموقعیت های خانوادگی ، مالی، شغلی  و تحصیلی ویژه ای داریم که ممکن است در مقایسه با دیگری در وضعیتی بالاتر یا پایین ترقرار بگیرد. بنابراین باید به آنچه خود داریم و آنچه دیگران دارند نگرش کلی داشته باشیم و حاصل جمع را ببینیم نه فقط یکی از موارد را، آنگاه متوجه خواهیم شد که در دنیا کمال مطلق وجود ندارد.
۳- نسبت به موقعیت دیگران نگاه واقع بینانه داشته باشید: یکی از اشتباهات رایج افراد حسود این است که تصورمی کنند دیگران به آسانی و بدون هیچ زحمت و دغدغه ای به موقعیت فعلی رسیده اند . در واقع مردم در ازای چیزهایی که بدست می آورند، ممکن است چیزهایی را ازدست بدهند. بنابراین هر فرد براساس اولویت ها و اهداف خود بهایی برای رسیدن به این هدفها می پردازد. برای مثال، وقتی می بینیدفردی به تحصیلات عالی، شغل مناسب یا امکانات مالی گسترده دست یافته است، مطمئن باشید با سخت کوشی به این امکانات دست یافته است، اکنون او در جایی قرار دارد که شما در حسرت آن هستید،اما معلوم نیست که خود او از موقعیتش کاملا راضی باشد. پشت سر هریک از ما تجربیاتی قرار دارد که در نوع خود ارزنده و قابل تامل است.

۴- نوع تفکر و ویژگیهای شخصیتی افراد غیر حسود را شناسایی کنید: با اندکی تامل، فهرستی از افرادی تهیه کنید که بطور واقعی از موفقیت های شما خوشحال می شوند . حالا سعی کنید منطقی را که باعث می شود این افراد از خوشحالی شما خوشحال شوند ، را درک کنید. ویژگی شخصیتی آنها را بشناسید و شیوه تفکر آنها را در باره خودتان کشف کنید. این افراد چه ویژگی ها و چه طرز تفکر خاصی دارند؟ آیا از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند؟ آیا واقع نگر هستند؟ آیا نسبت به نیازهای خودآگاهند؟ آیابه قدرت و حکمت خدا ایمان کافی دارند؟آیا قلبا دیگران را دوست دارند وبرایشان آرزوی خوشبختی دارند؟ در باره این سوالات فکر کنید و بیاندیشید که آنها چگونه به این آرامش و لذت نوع دوستی دست یافته اند.
۵- به نیازهای واقعی خودتان متعهد شوید نه نیازهای دیگران: حسادت ، افراد را به انجام کارهایی وادار می کند که نیاز درونی خودشان نیست. هر انسانی منحصر به فرد است و نیازها و آرزوهای خود را دارد، اما بیشتر ما وقتی به دیگران حسادت می ورزیم از نیازهای منحصر به فرد خود غافل می شویم. برای مثال چون یکی از افراد خانواده یا دوستان در رشته پزشکی مشغول به تحصیل می شود ما نیز به شدت به تحصیل در این رشته متمایل می شویم در حالی که وقتی خوب به نیازها و علائق خود می نگریم شاید نه تنهاعلاقه ای به این رشته نداشته باشیم بلکه حتی به خاطر برخی مسائل حتی از آن متنفر نیز باشیم.
بنابراین وقتی نسبت به موضوعی احساس حسادت می کنید ابتدا از خود بپرسید ” آیا واقعا می خواهم در این موقعیت باشم؟” موقعیت را با همه جزئیات خوب و بدش مجسم کنید و پس از ارزیابی ، چنانچه واقعا بدان علاقه مند بودید و هدفی دست یافتنی و ممکن به نظر می رسد آنرا به صورت یک هدف شخصی در نظر بگیرید و برای رسیدن به آن گام بردارید در غیر اینصورت انرژی خود را صرف کار دیگری کنید.

انسانها در طول زندگی خود، تجربیات و موقعیت های تلخ و شیرین بسیاری دارند. ممکن است برحسب تصادف، مشکلات آنها مقارن با شادکامیهای دیگران باشد و شاید روزی شادکامی آنها با روزهای سخت دیگران هم زمان شود. درک ناپایداری خوشی ها و ناخوشی ها، داشتن نگاه واقع بینانه به زندگی و نیازها ، عشق ورزیدن به انسانها و احساس همدلی با شادمانی آنها، ظرفیت روانی ما را برای شاد شدن با دیگران افزایش می دهد.حسادت، اگرچه به سادگی به وجود می آید، خوشبختانه رهایی از چنگال آن نیز دشوار نیست کافی است فقط اراده و تمرین کرد تا نگاه و عادت فکری ما به خیر خواهی دیگران تغییر کند.

 نظر دهید »

چگونه ممکن است غافل شدن از یاد خدا، انسان را همنشین شیطان کند؟

09 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

چگونه ممکن است غافل شدن از یاد خدا، انسان را همنشین شیطان کند؟
پرسش
خداوند در قرآن کریم و در آیه 36 سوره زخرف می فرماید: “و هر کس از یاد خدا غافل شود شیطانی برای او می گماریم تا همنشین او شود". این چگونه ممکن است که خدای رحمان فقط به علت یک اشتباه انسان شیطانی برای او قرار دهد تا همراه او شود؟
پاسخ اجمالی
آیه مطرح شده در پرسش، معنایش این است که نتیجه سرپیچی از دستورات الاهی و غفلت از یاد خداوند در مسیر زندگی، همراهی شیطان را به دنبال دارد، و روی گردانی از یاد خدا تنها یک اشتباه و گناه کوچک نیست، بلکه موضوعی است که به دلیل گناهان کوچک و بزرگ در طول زمان حاصل می شود. به بیان دیگر، غافل شدن از یاد خدا بر اثر ارتکاب گناهان، نتیجه طبیعی اش فاصله از خدا و همنشینی با شیطان است که با رحمانیت خداوند تضادی ندارد.
پاسخ تفصیلی
در این ارتباط باید توجه داشت که مراد از آیه این نیست که خداوند به سبب یک اشتباه انسان، شیطانی را همراه او کند، خداوند در این سوره می فرماید: “وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرین‏"؛[1] مراد از “ذکر” در این آیه قرآن است.[2] بنابر این معنای آیه چنین می شود که هر کس از یاد خدا و دستورات و احکام قرآن روی برگرداند و به آن عمل نکند، شیطانی همراه او شود. امام علی (ع) در تفسیر این آیه می فرمایند: هر کس به گناه آلوده شود، از یاد خدا رو گردان می شود، و هر که از آن کس که خدا به طاعتش فرمان داده پیروی نکند، شیطانى برایش مشخص شود که پیوسته قرین او باشد.[3]

 

با توجه به این تفسیر امیر المؤمنین(ع) بدیهی است که دوری از یاد خدا تنها یک اشتباه نیست، تا قرین نمودن شیطان با رحمانیت خداوند در تضاد باشد، بلکه این موضوع در بستر زمانی طولانی و بعد از انجام گناهان فراوان برای انسان حاصل می شود.

 

در تفسیر نمونه در شرح این آیه چنین آمده است:

 

آنجا که در آیات پیشین سخن از دنیاپرستانى بود که همه چیز را بر معیارهاى مادى ارزیابى مى‏کنند، در آیات مورد بحث از یکى از آثار مرگبار دلبستگى به دنیا که بیگانگى از خدا است سخن مى‏گوید. مى‏فرماید: “ر کس از یاد خدا روگردان شود شیطانى را به سراغ او مى‏فرستیم، و همواره با او قرین خواهد بود"! “وَ مَنْ یَعْشُ[4] عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ".[5]

 

آرى غفلت از ذکر خدا و غرق شدن در لذات دنیا، و دلباختگى به زرق و برق آن، موجب مى‏شود که شیطان بر انسان مسلط شود و همواره قرین او باشد، و رشته‏اى در گردنش افکنده،” مى‏برد هر جا که خاطرخواه او است"! بدیهى است جاى این ندارد که کسى تصور جبر از این آیه کند؛ چرا که این نتیجه اعمالى است که خود آنها انجام داده‏اند. به ویژه غرق شدن در لذات دنیا و آلوده شدن به انواع گناهان، نخستین‏ تأثیرش این است که پرده بر قلب و چشم و گوش انسان مى‏افتد، او را از خدا بی گانه مى‏کند، و شیاطین را بر او مسلط مى‏سازد، و تا آن جا ادامه مى‏یابد که گاهى راه بازگشت به روى او بسته مى‏شود؛ چرا که شیاطین و افکار شیطانى از هر سو او را احاطه مى‏کنند، و این نتیجه عمل خود انسان است هر چند نسبت آن به خداوند نیز به عنوان “مسبب الاسباب” بودن صحیح مى‏باشد، این همان چیزى است که در آیات دیگر قرآن به عنوان “تزیین شیطان” «فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ»،[6] یا ولایت شیطان «فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ»،[7] تعبیر شده است.

 

قابل توجه این که عبارت ” نُقَیِّضْ” با توجه به مفهوم لغوى آن، هم دلالت بر استیلاء شیاطین دارد، و هم قرین بودن آنها، در عین حال جمله ” فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ” بعد از آن آمده تا این معنا را تأکید کند که شیاطین از این گونه افراد هرگز جدا نمى‏شوند! تعبیر به “رحمان” اشاره لطیفى است به این که آنها چگونه از خدایى که رحمت عامش همگان را فراگرفته روى‏گردان مى‏شوند، و از یاد او غافل مى‏گردند؟.

 

آیا چنین کسانى جز این سرنوشتى مى‏توانند داشته باشند که همنشین شیاطین، و محکوم فرمان آنها شوند.

 

در ضمن بعضى از مفسران احتمال داده‏اند که “شیاطین” در این جا معناى وسیعى دارد که حتى شیاطین انس را شامل مى‏شود، و آن را اشاره به “رؤسا و سردمداران ضلالت” دانسته‏اند که مستولى و مسلط بر غافلان از یاد خدا مى‏شوند و با آنها قرین هستند، و این توسعه بعید نیست‏.[8]

 نظر دهید »

فضیلت و خواص ذكر یونسیه

09 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي


فضیلت و خواص ذكر یونسیه


ذکر یونسیه چیست؟
حضرت یونس علیه السلام مدت ها در میان قومش به ارشاد مردم پرداخت ولی در مدت سی و سه سال فقط دو نفر به او ایمان آوردند او هم قوم خود را نفرین کرد و خداوند به او وعده داد که در فلان تاریخ عذاب خود را بر آنان خواهد فرستاد  یونس از شهر خارج شد اما یکی از دوستانش در شهر ماند و مردم را از عذاب خدا ترساند و از آنها خواست توبه کنند و آنها که نشانه های عذاب وعده داده شده را دیدند  از ترس عذاب توبه و ناله کردند تا خدا عذابش را از آنان بر گرداند یونس به امید اینکه مردم نابود شده اند به شهر بازگشت و وقتی دید همه چیز عادی است و مردم به کارشان مشغول  عصبانی شد و شهر را بدون اجازه خداوند ترک کرد و با یک کشتی راهی دریا شد.

در بین راه ماهی غول پیکری به کشتی حمله کرد و به خواست خداوند متعال حضرت یونس را بدون اینکه به او آسیب برساند بلعید حضرت یونس وقتی به هوش آمد متوجه اشتباه خود شد و با ناله و تضرع به درگاه خداوند توبه کرد که توبه او در قرآن آمده است و بخشی از آیه به عنوان ذکر یونسیه مشهور شده است که علما و عرفا خواص بیشماری را برای آن نقل میکنند .

 قرآن میفرماید : «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»1 ؛ ذوالنون 2 را ، آنگاه که خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد : هیچ خدایی جز تو نیست ، تو منزه هستی ومن از ستمکاران هستم.

ذکر یونسیه یعنی گفتن: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»

 
آثار و برکات ذکر یونسیه
1- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .

2-. رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش ‍ حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»

3- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم .

4- مرحوم کلینى نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق علیه السلام برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا کنون فرزند دار، نشده ام ، چه کنم ؟حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ( 78 سوره انبیا) را بخوان انشاء الله فرزند دار خواهی شد .

برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است وبرای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
 

چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست . برای دیدن حالات برزخی مؤثر است،

برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است وبرای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.


تجرد، با مداومت این ذکر حاصل میشود ، چنانکه برای مرحوم سید هاشم حداد سه روز حالت تجرد برزخی اتفاق افتاد که البته مکاشفه  این طول زمانی را ندارد.

مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی: هر قدر  در هر وقت بتوانید  این ذکر را بگوئید.

مرحوم سید هاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت رب مؤثر است  و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود .

از وی سئوال شد در ایام فراغت همانند راه رفتن و نشستن چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است ؟ فرمود : ذکر یونسیه

می فرمود : عدد 3000 به بعد برای کاملین ” سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند ” می باشد .جناب استاد مدت زیادی در نجف 3000 مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.

از بسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصا” در میان نماز مغرب و عشاء و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است و این یکی از ختوماتی است که معمولا” اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند . ناگفته نماند که این ختم به منزله توبه ای حقیقی است اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد .

وقتی از مرحوم آیت الله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند : بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود . و فرمودند : امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی می گردد. 3

این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد

امام صادق علیه السلام فرمودند : تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند.

از جمله اینها فرمودند : تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حق تعالی در دنباله آن فرموده: ” و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین ” یعنی ما او را ” حضرت یونس را به سبب این سخن ” از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.

 

منبع: اقتباس از کتاب راهنمای گرفتاران

 نظر دهید »

درغم هجران

09 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

شاعران انتظار در غم هجرانت غزل‌ها را جامه امید می‌پوشند و

الهه‌های شعرشان هر لحظه به امید وصالی بزرگ‏،

 در آسمان آبی دلدادگی به رقص درمی‌آیند.

راستی تو از طلوع کدامین خورشید جمعه سر بر خواهی آورد

 و از میانه کدامین آدینه دست مرا خواهی گرفت.

من قرن‌هاست که انتظارت را می‌کشم.

 بی‌آن که دیده باشم‌ات، از تو خاطره‌ها دارم و بی آن که دست‌هایت را

گرفته باشم‏، دست‌هایم بوی تو را می‌دهند.

تو را نادیدن ما اگر غم نباشد‏ مرا نادیدنت تنها غمم هست.

حکایت من را از زبان تمام عاشقانی بپرس که با امید دیدارت

 راه دیار دیگر را در پیش گرفتند و‌ عاشقانه‌شان

را به سوی سرزمین دیگری روانه کردند.

 این حکایت من و تمام آنهایی است که روز و شب را با نامت پیوند

می‌زنیم و لحظه‌ها را می‌شماریم تا شاید به آدینه ‌موعود برسیم.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 328
  • 329
  • 330
  • ...
  • 331
  • ...
  • 332
  • 333
  • 334
  • ...
  • 335
  • ...
  • 336
  • 337
  • 338
  • ...
  • 386
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس