• تماس  

فرق بین فضیلت و رذیلت

10 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

فرق بین فضیلت و رذیلت  

فضیلت‏ حکمت عبارت است از علم به حقایق اشیاء و اعیان موجودات چنانکه هستند، و حکمت از یقین و آرامش خاطر جدا نخواهد بود.بنابر این صرف فراگرفتن بعضى از مسائل و بیان کردن آن حتى به نحو شایسته و درست اما بدون وثوق و اطمینان نفس حکمت نیست، و فرا گیرنده چنین چیزى حکیم نیست، زیرا حقیقت‏حکمت از اذعان یقینى منفک نیست و او فاقد این حال است.مثل او مانند تشبه کودکان به مردان است، یا بعضى از حیوانات [همچون طوطى و میمون] که اقوال و افعال انسان را محاکاه و تقلید مى‏کنند. 

اما فضیلت عفت (خویشتن‏دارى) را دانستى که عبارت است از ملکه اطاعت و فرمان بردن قوه شهوت از عقل، به طورى که کار و تصرف قوه شهوت محدود به امر و نهى عقل باشد، به این معنى که مقدم داشتن مصلحت و رو گرداندن از مفسده به اشاره و تجویز او باشد و در اوامر و نواهى عقل مخالفت نکند.و سزاوار است که انگیزه اتصاف به آن ملکه (خوى) و صدور آثار آن صرفا همان فضیلت و کمال بودن آن براى نفس و حصول سعادت حقیقى باشد، نه چیزى دیگر از قبیل دفع ضرر یا جلب نفع یا اضطرار و ناچارى.بنابر این اعراض از لذایذ دنیوى براى کسب و تحصیل لذایذ بیشترى از همان نوع، عفت نیست، چنانکه بعضى کسان ترک دنیا را براى دنیا مى‏خواهند، و همچنین در ترک آن به سبب سستى و ضعف و خود آن قوه و آلت آن یا به علت اینکه از کثرت دست‏یازى به آنها حال نفرت پدید آمده است‏یا به واسطه ترس از بیماریها یا آگاهى مردم و سرزنش آنان یا به سبب درک نکردن آن لذات چنانکه حال کوه‏نشینان و بیابان‏گردان چنین است، اینها و مانند اینها عفت نیست. 

اما فضیلت‏ شجاعت، دانستى که ملکه انقیاد و اطاعت قوه غضب از عقل است‏به طورى که کارها و تصرفاتش بر حسب امر و نهى او باشد.و اتصاف به آن و صدور افعال و آثار آن انگیزه‏اى جز کمال و فضیلت‏ بودن آن نداشته باشد. بنابر این اقدام بر کارهاى هولناک و فرو رفتن در جنگهاى سخت و بزرگ و بى‏باکى نسبت‏به درد و رنجها و شکنجه‏ها براى رسیدن به جاه و مال یا دستیابى به همسرى صاحب جمال، یا دیگر شهوتها صادر از ملکه شجاعت نیست‏بلکه منشا آن یا رذیلت آزمندى یا ترس است چنانکه حال لشکریان ستمکار یا راهزنان و دزدان چنین است. 

پس کسى که در کارهاى هولناک بیشتر فرو مى‏رود و براى رسیدن به آن اغراض حتى نسبت‏به قهرمانان جرات بیشترى بروز مى‏دهد بیشتر ترسو و حریص است، نه اینکه واقعا شجاعتر و دلاورتر باشد.و بر همین قیاس، وقوع در مهلکه‏ها و خطرها که ممکن است‏به سبب تعصب درباره نزدیکان و پیروان باشد و بسا باعث آن تکرار این افعال همراه با غلبه و پیروزى است و او مغرور از آن بنا به عادت باکى از اقدام ندارد.مثل او مانند مرد مسلحى است که از جنگ با یک کودک پروائى ندارد و بنابر این عدم احتراز وى به سبب شجاعت نیست‏بلکه به واسطه ناتوانى کودک است.و از این قبیل است‏حمله کردن و دلیرى نمودن بعضى از حیوانات که از ملکه شجاعت ناشى نشده است‏بلکه از طبیعت نیرو و غلبه صادر شده است. 

خلاصه آنکه شجاع واقعى افعالش به فرمان و اشاره عقل صادر مى‏شود و انگیزه‏اى جز نیک و زیبا بودن شجاعت ندارد، و چه بسا مواردى که حذر کردن از آنچه هولناک است مقتضى عقل است و با شجاعت منافاتى ندارد، و بسا که استقبال از بعضى خطرها نشان شجاعت نیست و از این رو گفته‏اند که ناله و بى‏تابى نکردن هنگام شدت وقایع مصیبت‏بار و درد و رنجهاى پى‏درپى نشان دیوانگى است نه شجاعت. و همچنین خود را بدون سبب عقلى یا شرعى در مهالک انداختن، مثلا متعرض درندگان موذى شدن، یا از کوه و جاهاى بلند پرتاب کردن یا بدون دانستن شنا در دریا و مانند آن افکندن از نشانه‏هاى جنون و حماقت است. 

با اینکه شجاعت در آغاز موجب آزار و رنج است ولى لذت آن در پایان پدیدار مى‏شود (بخصوص اگر در حمایت از دین و آئین و دفاع از عقاید حقه به کار رود) .پس انسان شجاع چون دوستدار کار زیباست و بر راى صحیح ثابت قدم است وقتى دانست که عمرش دستخوش زوال و نابودى است و آثار کار زیبا با گذشت روزگار باقى مى‏ماند، زیباى باقى و پایدار را بر پست و دون فانى و ناپایدار بر مى‏گزیند، و از دین و عقیده خود دفاع مى‏کند، و از آنچه همنوعانش حذر مى‏کنند باکى ندارد، زیرا مى‏داند که ترسوى بزدل در حمایت از دین مقصر است، و مقاومت لشکر شیطان اگر چند روزى دوام یابد، با آلودگى به لذت و پستى زائل شدنى است، و او به محرومیت از سعادت جاوید راضى نمى‏شود.از این رو فخر شجاعان و سرور دلاوران [على علیه السلام] که درود خداى رحمان بر او باد به یاران خود فرمود: «اى مردم! اگر کشته نشوید بازهم خواهید مرد، سوگند به آن که جان پسر ابى طالب به دست اوست هزار ضربه شمشیر بر سر آسانتر است از مرگ در بستر» . 

خلاصه آنکه هر کارى که از شجاع در هر وقت صادر مى‏شود به مقتضاى عقل و مناسب آن موقع است.و شجاع داراى نیروى تحمل بر مصیبتها و ملکه صبر بر سختیهاى روزگار است، و از شداید امور آشفته و مضطرب نمى‏شود، و آنچه را عامه مردم بزرگ مى‏شمارند کوچک مى‏شمرد، و هنگامى که خشمگین مى‏شود خشمش به مقتضاى عقل است، و انتقامش محدود است‏به آنچه عقل و شرع نیکو مى‏شمرند و به آنچه سزاوار نیست تعدى و تجاوز نمى‏کند.باید دانست که انتقام به طور مطلق بد و ناپسند نیست، و در بسیارى جاها نزد عقل و شرع مستحسن است، و حکما تصریح کرده‏اند که عدم انتقام از کسى که سزاوار است از او انتقام گرفته شود در نفس آدمى افسردگى و زبونى پدید مى‏آورد که جز با انتقام از میان نمى‏رود، و بسا هست که این افسردگى و زبونى به بعضى از رذائل مهلک مى‏کشاند. 

اما عدالت، دانستى که عبارت است از اطاعت و انقیاد قوه عملى از عقل، یا همدوشى و سازش قوا با یکدیگر و بودن آنها زیر فرمان عقل، به طورى که تنازع و کشمکش از میانشان برخیزد و بعضى بر بعض دیگر غلبه و چیرگى نیابند، و بر هیچ کارى جز آنچه عقل مقرر مى‏دارد اقدام نکنند.و این معنى هنگامى به کمال مى‏رسد که براى انسان ملکه راسخى پدید آید که همه کارهایش به آسانى با میانه‏روى و اعتدال صادر شود، و غایت و هدف دیگرى نداشته باشد جز خود این ملکه که فضیلت و کمال است.بنابر این کسى که کارهاى اشخاص عادل را با تکلف و به ریا یا براى جلب قلوب مردم یا به دست آوردن جاه و مال انجام مى‏دهد عادل نیست. 

و بر همین قیاس همه انواع فضائل که تحت اجناس مذکور مندرج است که در برابر هر یک از آنها رذیله‏اى شبیه آن وجود دارد، پس سزاوار است که طالب سعادت آنها را بشناسد و از آنها بپرهیزد، مثلا سخاوت عبارت از ملکه‏اى است که با وجود آن مال به آسانى به مستحق آن بخشیده مى‏شود، در حالى که غایت‏برانگیزنده آن صرفا فضیلت و کمال بودن آن باشد نه اغراض دیگر. بنابراین بخشش و بذل مال براى به دست آوردن بیشتر یا دفع ضرر یا نیل به مقام یا رسیدن به لذات حیوانى سخاوت نیست.و همین گونه است‏بذل و بخشش در مورد غیر مستحق و اسراف در خرج، زیرا مبذر به اهمیت قدر و ارزش مال جاهل است، و نمى‏داند که اگر در مواقعى مال نباشد اهل و عیال تباه مى‏شوند و آدمى از کسب معارف و فضائل اعمال باز مى‏ماند، و مال در ترویج احکام دین و نشر فضیلت و حکمت دخالت و تاثیرى بزرگ دارد. 

بسا هست که منشا اسراف و تبذیر ناآگاهى به صعوبت تحصیل مال حلال است، و این حال غالبا براى کسى پیش مى‏آید که ناگهان از طریق میراث یا غیر آن مالى به کف آورده که به رنج و کار و کوشش خود نبوده است، و مثل وى همان کسى است که از دشوارى کسب مال حلال غافل است، زیرا کسبها و سودهاى طیب و پاک جدا اندک است، و مبادرت به بسیارى از کسبها براى آزادگان مشکل است.و به همین جهت است که آزادگان از مال دنیا تهى‏دست و کم بهره‏اند و از بخت‏خود شکایت دارند.و در مقابل اینان کسانى هستند که به سبب بى‏مبالاتى در تحصیل مال به هر نحو و از هر طریق که باشد بیشتر برخوردارند.یکى از حکما گفته است: «به دست آوردن مال همچون بالابردن سنگ گران به قله کوه است و انفاق و خرج کردن آن همانند رها کردن آن است‏» .

منبع: http://www.asemooni.com/lifestyle/etiquette/difference-between-virtues-and-vices

 نظر دهید »

احادیثی درباره عذاب

10 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

- امام صادق عليه السلام:
مَن اَحصى عَلى اَخيهِ المُؤمِنِ عَيبا لِيَعيبَهُ بِهِ يَوما ما كانَ مِن اَهلِ هذِهِ الآيَةِ قالَ اللّه‏ُ عَزَّ وَ جَلَّ: اِنَّ الَّذينَ يُحِبّونَ اَن تَشيعَ الفِاحِشَةُ فِى الَّذينَ آمَنوا لَهُم عَذابٌ اَليمٌ فِى الدُّنيا وَ الآخِرَةِ وَ اللّه‏ُ يَعلَمُ وَ اَ نتُم لا تَعلَمونَ؛
 

هر كس درصدد عيب‏جويى برادر مؤمنش برآيد، تا با آن روزى او را سرزنش كند، مشمول اين آيه است: كسانى كه دوست دارند، زشتى‏ها در ميان مردم با ايمان شيوع پيدا كند، عذاب دردناكى براى آنان در دنيا و آخرت خواهد بود و خداوند مى‏داند و شما نمى‏دانيد.

مستدرك الوسايل ج 9، ص 110، ح 10379

2- پيامبر صلى الله عليه و آله:
 إنّ النّاس إذا رأوا الظّالم فلم يأخذوا على يديه أوشك أن يعمّهم اللَّه بعقاب منه‏
 

مردم آنگاه كه ظالم را ببينند و او را باز ندارند، انتظار مى‏رود كه خداوند همه را به عذاب خود گرفتار سازد.

نهج الفصاحه ص 323 ، ح 833

3- امام باقر علیه السلام:
 إِنَّ لِلَّهِ عُقُوبَاتٍ فِي الْقُلُوبِ وَ الْأَبْدَانِ ضَنْكٌ فِي الْمَعِيشَةِ وَ وَهْنٌ فِي الْعِبَادَةِ وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَةٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَةِ الْقَلْبِ.
 

خداوند برای دلها و بدنها کیفرهایی دارد:تنگی در معیشت، ستی در عبادت و به هیچ وجه بنده ای کیفری بزرگتر از قساوت قلب چشانده نشده است.

تحف العقول ص 296 - بحارالانوار(ط-بیروت) ج75، ص176

4- امام صادق عليه السلام:
ما عَذَّبَ اللهُ اُمَّهً اِلا عِندَ استِهانَتِهِم بِحُقُوقِ فُقَراءِ اِخوانِهِم؛

خداوند امتى را عذاب نخواهد کرد، مگر در وقتى که نسبت به حقوق برادران نیازمند خود سستى نمایند.

تحف العقول ص 303

5- امام باقر علیه السلام:
مَن کَفَّ غَضَبَهُ عن النّاس کَفَّ اللهُ عنهُ عَذابَ یومَ القِیامة؛

کسی که خشمش را از مردمان باز دارد خداوند نیز در روز قیامت عذابش را از او باز می دارد.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 305 ، ح 15

6- امام على عليه السلام:
 أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِالْفَقِيهِ حَقِّ الْفَقِيهِ مَنْ لَمْ يُرَخِّصِ النَّاسَ فِي مَعَاصِي اللَّهِ وَ لَمْ يُقَنِّطْهُمْ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللَّهِ وَ لَمْ يَدَعِ الْقُرْآنَ رَغْبَةً عَنْهُ إِلَى مَا سِوَاهُ
 

آيا شما را از فقيهِ حقيقى آگاه نكنم؟ كسى كه در معاصى خدا به مردم جواز ندهد و از رحمت خدا نوميدشان نكند و از مكر و عذاب خدا آسوده خاطرشان نسازد و از قرآن ، به چيز ديگر رو نكند .

تحف العقول ص 204

7- پيامبر صلى الله عليه و آله:
عَلَيْكَ بِقِرَاءَةِ الْقُرْآنِ فَإِنَّ قِرَاءَتَهُ كَفَّارَةٌ لِلذُّنُوبِ وَ سِتْرٌ فِي النَّارِ وَ أَمَانٌ مِنَ الْعَذَاب‏
 

بـر تـو بـاد خواندن قرآن؛ زيرا خواندن آن كفّاره گناهان است و پرده‏اى در برابر آتش و موجب ايمنى از عذاب.

بحار الأنوار(ط-بیروت) ج 89 ،ص 17، ح 18

8- امام رضا عليه السلام:
 الْمَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهِيرٌ وَ رَحْمَةٌ وَ لِلْكَافِرِ تَعْذِيبٌ وَ لَعْنَةٌ وَ إِنَّ الْمَرَضَ لَا يَزَالُ بِالْمُؤْمِنِ حَتَّى لَا يَكُونَ عَلَيْهِ ذَنْبٌ.
 

بيمارى براى مؤمن ، تطهير و رحمت ، و براى كافر ، عذاب و لعنت است . بيمارى ، همدم مؤمن مى‏ماند ، تا هنگامى كه هيچ گناهى بر وى نباشد .

جامع الاخبار(شعیری) ص 163 - مکارم الاخلاق ص 358 - ثواب الاعمال ص 193

9-امام صادق عليه السلام:
 إِنَّ امْرَأَةً عُذِّبَتْ فِي هِرَّةٍ رَبَطَتْهَا حَتَّى مَاتَتْ عَطَشاً.
 

زنى به سبب آن كه گربه‏اى را بسته بود ، تا از تشنگى مُرد ، به عذاب گرفتار آمد .

ثواب الاعمال ص 278 - مکارم الاخلاق ص 129

10- امام على عليه السلام:
 ثَمَرَةُ الْكَذِبِ الْمَهَانَةُ فِي الدُّنْيَا وَ الْعَذَابُ فِي الْآخِرَة
 

نـتيجه دروغ ، خـوارى در دنـيا و عـذاب در آخرت است .

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 220 ، ح 4400

 نظر دهید »

آیا در قبر هم عذاب هست؟

10 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

آیا در قبر هم عذاب هست؟

سخن گفتن درباره عالَم‌های بعد از مرگ فقط از جانب خداوند و اولیای او جایز است که به همه عالم‌ها احاطه دارند و از حقیقت آنها و آنچه در آنها می‌گذرد، خبر قطعی و یقینی دارند. عقل انسان‌ها نسبت به عالم‌های پس از مرگ هیچ احاطه‌ای ندارد و نمی‌تواند جزئیات و حوادث آنجا را اثبات یا انکار کند. البته عقل لزوم معاد و جهان آخرت و اصل باداش و کیفر را ثابت می‌کند اما سخن گفتن در جزئیات برزخ و معاد و بهشت و دوزخ و غیر آن از حوزه درک و توان عقل خارج است. اینکه آیا در قبر هم عذاب خواهد بود، آیا در قبر سۆال خواهد شد و سۆال کنندگان چه نام دارند، مطالبی است که برای اطلاع پیدا کردن از آنها جز زانو زدن به محضر قرآن و عترت راهی نداریم و نمی‌توانیم خود آنها را قبول کنیم یا ردّ نماییم.


قرآن شریف صراحت دارد که پس از مرگ تا قیامت عالَمی است به نام برزخ یا عالَم قبر که چون این عالَم بین دنیا و قیامت کبری است. برزخ یعنی حد فاصل نام دارد.(1) علاه بر آن قرآن صراحت دارد که در عالم برزخ عذاب و باداش وجود دارد، یعنی کافران و ستمگران عذاب می‌چشند و مۆمنان و صالحان از نعمت‌های خداوند برخوردارند، گرچه کمال عذاب و ثواب در قیامت است. قرآن در مورد فرعونیان می‌فرماید: «فرعونیان صبح و شام بر آتش عرضه می‌شوند [و از حرارت آن رنج می‌کشند] و چون روز قیامت برپا شود، خطاب آید که فرعونیان را به سخت‌ترین عذاب وارد کنید».(2) صبح و شام مربوط به برزخ است که پیرو دنیا می‌باشد. بنابر آیه فوق فرعونیان در برزخ بر آتش عرضه می‌شود و با مشاهده آن و چشیدن حرارت و شنیدن زفیر آن عذاب می‌گردند و در قیامت آنان را در آتش وارد می‌سازند.


آیات پاداش شهیدان نیز که حکایت از بهره‌مند بودن آنان از نعمت‌ها پس از شهادت است، مربوط به برزخ می‌باشد.(3) امام سجاد(علیه السلام) فرمود: «قبر باغی از باغ‌های بهشت یا حفره‌ای از حفره‌های جهنم است».(4) پس عذاب قبر برای گناهکاران، و بهره‌مندی از نعمت و آسایش برای صالحان قطعی و یقینی است. مسئله دیگر سۆال و جواب در قبر است که آن نیز اجمالاً قطعی و یقینی است و بنابر روایتی منکر سۆال قبر، شیعه نیست.(1)


بنابر روایات دو فرشته به نام «منکر و نکیر» وظیفه سۆال کردن از بندگان را عهده‌دار می‌باشند.(2) این دو ملک از مسائل اساسی سۆال می‌نمایند. پرسش از پروردگار، پیامبر، دین، کتاب، امام، این که عمرش را چگونه صرف کرده، اموالش چگونه به دست آمده و چگونه صرف کرده است.(3) البته بنابر بعضی روایات سۆال قبر مربوط به مۆمنان خالص و کافران خالص است(4). احتمالاً منظور روایات این است که این دو گروه فقط در برزخ سۆال و جواب دارند و در قیامت دیگر حساب و سۆال ندارد و مۆمنان خالص مستقیم و بدون حساب به بهشت و کافران خالص مستقیم و بدون حساب به جهنم وارد می‌شوند. اما سۆال و جواب انسان‌های عادی به قیامت مربوط می‌شود. شاید از آنان فقط از همان اصول دین سۆال شود، نه آنچه مربوط به عمر و احوال می‌شود.
دعای تلقین میّت که از دستورهای امامان علیهم السلام است و هنگام دفن مرده مسلمان بر بالای قبر او و خطاب به وی خوانده می‌شود، به روشنی به سۆال دو فرشته مقرّب صراحت دارد. بنابر این مطابق روایات به عذاب قبر و سۆال نکیر و منکر اعتقاد داریم.

 نظر دهید »

انسانها در روز قيامت چگونه محشور ميشوند؟

10 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

انسانها در روز قيامت چگونه محشور ميشوند؟

آيا مي دانيد انسانها در روز قيامت به چه صورتهايي محشور ميشوند؟رسول خدا(ص) فرمودند: همه مردم (غير اهل تقوا) در روز قيامت،برهنه محشور ميشوند و خداي تعالي ده گروه از امت من را در روز قيامت از صفوف مسلمانان جدا مي کند و قيافه هايشان را تغيير مي دهند. اين ده گروه عبارتند از:

 

1- سخن چينان (که به شکل ميمون در مي آيند.)

 

2- حرام خواران (که به شکل خوک در مي آيند.)

 

3- ربا خواران (وارانه وارد محشر ميشوند.)

 

4- حاکمان جو ر (کور به عرصه محشر مي آيند.)

 

5- افراد خودخواه و خود پسند (گنگ و کر محشور ميشوند.)

 

6- عالمان بي عمل (زبانشان را مي جوند و چرک از دهانشان بيرون مي آيد.)

 

7- آزار دهندگان همسايه (با دست و پاي بريده وارد ميشوند.)

 

8- آنهايي که دوبهم زني کرده اند (به شاخه اي از آتش آويزان مي شوند.)

 

9- شهوت پيشگان و کساني که خمس و زکات خود را نمي پردازند (با بويي بد تر از مردار وارد محشر ميشوند.)

 

10- تکبر کنندگان (لباسهاي آتشين بر آنها مي پوشانند.)

 نظر دهید »

پس از روز قیامت آیا در جهان حیات جدیدی به وجود خواهد آمد و یا به کلی از بین خواهد رفت؟

10 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

پس از روز قیامت آیا در جهان حیات جدیدی به وجود خواهد آمد و یا به کلی از بین خواهد رفت؟
پاسخ اجمالی
از مجموع نشانه‌ها و شواهدی که در آیات قرآن برای قیامت بیان شده است، می‌توان چنین نتیجه گرفت که قیامت ادامه دنیا نیست؛ بلکه این جهان به کلی در هم کوبیده می‌شود؛ زیرا انفجارهای عظیم و زلزله‌های هولناک همه چیز را در هم می‌ریزد و سپس طرح تازه‌ای ریخته می‌شود و جهان نوینی بر ویرانه‌های این جهان برپا می‌شود و رستاخیز انسان‌ها در آن عالم جدید است.

 

با این حال آنچه در برخی روایات آمده است، این است که پس از برچیده شدن این جهان و برپایی قیامت و استقرار بهشتیان در بهشت و جهنمیان در جهنم، خداوند دست به خلقت جدیدی در جهانی جدید می‌زند که با انسان‌های موجود و جهان کنونی متفاوت‌ است.

 
پاسخ تفصیلی
جواب به این سؤال متوقف بر فهم درست از قیامت و نشانه‌های آن است. بنابراین، طی نکاتی ابتدا به برخی از نشانه‌های قیامت اشاره خواهیم کرد و سپس به پاسخ به این سؤال خواهیم پرداخت:

 

اول . آنچه از بیانات قرآن استفاده می‌شود این است که جهان با رسیدن قیامت پایان می‌یابد و عالمی جدید پس از رستاخیز برپا می‌شود. [1] قرآن علامت‌هایی را برای قیامت بیان کرده است که می‌توان آنها را در سه گروه تقسیم بندی کرد:

 

الف. حوادثی که قبل از پایان جهان محقق می‏شود: یکی از حوادث قبل از قیامت، بعثت آخرین پیامبر است.

 

از دیگر نشانه‏های پایان یافتن این عصر دودی است که در آسمان ظاهر می‏شود. قرآن می‏فرماید: منتظر روزی باش که آسمان دود آشکاری پدید آورد. [2]

 

یکی از اصحاب پیامبر (ص) از معنای دخان (دود) سؤال کرد، حضرت فرمود: “دودی است که بین مشرق و مغرب را پر می‏کند و چهل شبانه روز باقی می‏ماند، اما مؤمن حالتی شبیه به زکام به او دست می‏دهد و کافر همچون مستان خواهد بود و دود از بینی و گوش‏ها و پشت او بیرون می‏آید". [3]

 

ب. حوادثی که در آستانه پایان جهان پدیدار می‏شود:

 

1. کوه‏ها بعد از مقدماتی متلاشی می‏شود. کوه‏ها در ابتدا به لرزه در می‏آیند. [4] بعد از جا کنده می‏شوند. [5] سپس به حرکت درمی‏آیند. [6] و در هم کوبیده می‏شوند. [7] آن گاه به صورت توده‏ای از شن‏های متراکم درمی‏آیند. [8] بعد به صورت گرد و غبار پراکنده می‏شوند. [9]

 

2. دریاها برافروخته و منفجر می‏شوند: “آن زمان که دریاها منفجر گردد.” [10] “در آن هنگام که دریاها برافروخته شود". [11]

 

3. زلزله‏های عظیم و ویران گر: زلزله‏های بی سابقه و عظیمی تمام کره خاکی را به لرزه درمی‏آورد، همه چیز در هم ریخته و از بین می‏رود و تمام انسان‏ها در لحظه‏ای کوتاه مدفون می‏شوند: “ای مردم! از پروردگارتان بترسید و پرهیزگاری پیشه کنید که زلزله رستاخیر مسئله مهمی است". [12]

 

4. تاریک شدن خورشید و ماه و ستارگان: “در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود و در آن هنگام که ستارگان بی فروغ شوند". [13]

 

5. شکافته شدن آسمان و کرات: “در آن هنگام که آسمان شکافته شود". [14]

 

ج. حوادثی که در آغاز رستاخیر و بازگشت به حیات مجدد ایجاد می‏شود:

 

مرحله آخر در قیامت، حوادثی است که بعد از اتمام دو مرحله قبل پدید می‏آید: “وعده الاهی در آن روز تحقق می‏یابد که این زمین به زمین دیگر و آسمان‏ها (به آسمان‏های دیگر) مبدّل می‏شود و انسان‏ها در پیشگاه خدا ظاهر می‏گردند". [15] ، [16]

 

از مجموع این موارد می‌توان چنین نتیجه گرفت که قیامت ادامه دنیا نیست، بلکه این جهان به کلی در هم کوبیده می‌شود؛ زیرا انفجارهای عظیم و زلزله‌های هولناک همه چیز را در هم می‌ریزد و در هم می‌پیچد. سپس طرح تازه‌ای ریخته می‌شود و جهان نوینی بر ویرانه‌های این جهان برپا می‌شود و رستاخیز انسان‌ها در آن عالم جدید است. [17]

 

دوم . شواهد دیگری نیز در قرآن وجود دارد که موقت بودن عمر این جهان را اثبات می‌کند. برای مثال در قرآن کریم چنین آمده است: “ما آسمان‌ها و زمین را نیافریدیم؛ مگر بر اساس حق، آن هم برای مدتی معین". این مدت معین همان روز قیامت است. در آن روز بساط آسمان و زمین در هم پیچیده می‌شود و در زمین تغییرات اساسی داده می‌شود. نه تنها زمین، بلکه خورشید، ماه و سایر کرات هم برای همیشه در این نظام نیستند و حرکت و نظام آنها موقت و تا مدت معین است که بعد از پایان مدت معین بساط آنها نیز برچیده می‌شود. [18]

 

پیش‌بینی‌های علمی نیز که برای آینده جهان و نظام موجود شده است، تا مقدار زیادی در شعاع نظریه وحی حرکت می‌کند. گرچه هرگاه نظریه‌ای خلاف وحی باشد، از نظر ما بیش از حدسی نیست که دیر یا زود توسط دیگر دانشمندان تکمیل و به حقایق قرآن نزدیک می‌شود. [19]

 

سوم . البته این که آیا پس از برپایی قیامت و استقرار بهشتیان در بهشت و جهنمیان در جهنم آیا خداوند باز هم خلقتی جدید با خصوصیاتی جدید خواهد داشت یا نه، سؤالی است که در برخی از روایات به آن اشاره شده است.

 

امام باقر (ع) در تفسیر آیه: “أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ"، [20] به جابر بن یزید (یکی از اصحاب) چنین می‌گویند: “تأویل این آیه چنین است که وقتى این عالم و این خلقت فانى شود و اهل بهشت در بهشت و اهل آتش در آتش جاى گیرند، خداى تعالى دست به خلقت عالمى غیر این عالم مى‏زند و خلقتى جدید مى‏آفریند، بدون این که مرد و زنى داشته باشند و تنها کارشان عبادت و توحید خدا است و برایشان سرزمینى خلق مى‏کند، غیر از این زمین تا آن خلایق را بر دوش خود بکشد و آسمانى برایشان خلق مى‏کند، غیر از این آسمان تا بر آنان سایه بگستراند. شاید تو خیال مى‏کردى خدا تنها همین یک عالم را خلق کرده، و یا مى‏پنداشتى‏ که غیر از شما دیگر هیچ بشرى نیافریده. به خدا سوگند هزار هزار عالم، و هزار هزار آدم آفریده که تو فعلاً در آخرین آن عوالم هستى و در دودمان آخرین آن آدم‌ها قرار دارى". [21]

 

البته علامه طباطبائی (ره) پس از آن که این مطلب را نقل می‌کند این معنا را یکی از معانی ممکن برای این آیه عنوان می‌کند، نه این که تنها معنای آیه این باشد. [22]

 

بنابراین، این جهان با تمام آسمان و زمینش پس از قیامت برچیده می‌شود و اگر جهانی نیز دوباره آفریده شود، خصوصیات دیگری خواهد داشت که تصور آن برای ما غیر ممکن است.

 

برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به نمایه های:

 

1. چگونگی ارتباط فعل با حوادث زمانی، سؤال 2229 (سایت: 2525) .

 

2. عمر نوع بشر، 637 (سایت: 701).

 

3. خلقت آدم و یافته های دانشمندان، 2999 (سایت: 3297) .

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 326
  • 327
  • 328
  • ...
  • 329
  • ...
  • 330
  • 331
  • 332
  • ...
  • 333
  • ...
  • 334
  • 335
  • 336
  • ...
  • 386
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس