مثل گل
مثل فنر
اسراری از نماز و نیایش در کلام آیت الله بهجت(ره)
*نماز، بالاترین وقت ملاقات و استحضار و حضور در محضر خدا است… نماز برای خضوع و خشوع جعل شده است با همۀ مراتب خضوع و خشوع. [در محضر بهجت:1/222]
*نماز، جامی است از اَلَذّ لذایذ [لذّت بخش ترین لذتها] که چنین خمری خوشگوار در عالمِ وجود نیست! [در محضر بهجت:1/222]
*نماز، اعظم مظاهر عبودیّت است که در آن، توجه به حقّ می شود. [در محضر بهجت:2/377]
*تمام لذتها روحی است؛ و آن چه از لذات که در طیب [عطر] و یا از راه نساء به صورت حلال تکوینا ً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است. [در محضر بهجت:2/392]
*قُرب، مراتبی دارد و بالاترین آنها لقاء است. و هر مرتبه از مراتب قُرب را مقرّبی است که بالاترین آنها نماز است. [نکته های ناب: 78]
*نماز، عروج مؤمن است و عروج، مستلزم قرب و لقاء است… مؤمن بعد از لقای او، نه تنها به سراغ حبشیّه [زن زشت، کنایه از غیر خدا] نخواهد رفت، که خیال او را هم نخواهد کرد. [نکته های ناب: 82]
*ما عظمتی نداریم، همین اندازه عظمت داریم که می ایستیم؛ بعد همین را در رکوع، نصفه می کنیم؛ و بعد به سجده و خاک بر می گردیم. [نکته های ناب:83]
*شاید حکمت تکرار نماز – علاوه بر تثبیت – سیر باشد؛ به این نحو که هر نمازی از نماز قبلی بهتر، و نماز قبلی زمینه ساز نماز بعدی باشد.[نکته های ناب:81]
*قیام بنده در نماز، اظهار عبودیّت و سکون است، و این که هیچ حرکتی از خود ندارد؛ و سجود غایت خضوع است.[نکته های ناب:83]
*سؤال: اجمالاً بفرمایید حضور قلب، چگونه حاصل می شود؟
جواب: بسمه تعالی، اگر مقصود، حضور قلب است، با نوافل و عبادات مستحبّه تحصیل می شود و از آن جمله، تبدیل فرادا به جماعت است. تحصیل حضور قلب به این می شود که در اوقات غفلت به خود فشار نیاورد؛ و در اوقات حضور، اختیاراً آن را از دست ندهد.[به سوی محبوب:62]
*سؤال: برای حضور قلب در نماز و تمرکز فکر، دستورالعملی بفرمایید؟
جواب: بسمه تعالی، در آنی که متوجه شدید، اختیاراً منصرف نشوید![به سوی محبوب:63]
*اصلاح نماز، مستلزم اصلاح ظاهر و باطن و دوری از منکرات ظاهریّه و باطنیّه است. و از راههای اصلاح نماز، توسل جدی در حال شروع به نماز به حضرت ولی عصر (عج) است.[به سوی محبوب:64]
*گوی سبقت را نماز شب خوانها ربودند مخفیانه![به سوی محبوب:68]
*سؤال: برای توفیق نماز شب چه کنیم؟
جواب: با قرائت آیۀ آخر کهف و اهتمام به این امر اگر علاج نشد، تقدیم بر نصف می شود [قبل از نیمه شب به جا آورده می شود.] [به سوی محبوب:77]
*سؤال: در نماز شب و سحرخیزی، قدری کسل هستم، لطفاً راهنمایی فرمایید؟
جواب: بسمه تعالی، کسالت در نماز شب به این رفع می شود که بنا بگذارید هر شبی که موفق (به خواندن آن نشدید)، قضای آن را به جا آورید. [به سوی محبوب:77]
*از آیِۀ شریفۀ (اِنَّ الصَّلاةَ تَنهَی عَن الفَحشآءِ وَالمُنکَرِ [عنکبوت:45] نماز، انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز می دارد.) استفاده می شود که (لا صَلاةَ لِمَن لایَنتَناهی عَن الفَحشاءِ وَالمُنکَر: کسی که از کارهای زشت و ناپسند خودداری نمی کند، واقعاً نمازش نماز نیست!) [در محضر بهجت:2/83]
*این احساس لذت در نماز، یک سری مقدمات خارج از نماز دارد، و یک سری مقدمات در خود نماز. آن چه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که: انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. و معصیت، روح را مکدّر می کند و نورانیّت دل را می برد. و در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند.[برگی از دفتر آفتاب:133]
*یکی از عوامل حضور قلب این است که: در تمام بیست و چهار ساعت، باید حواسّ (باصره، سامعه و…) خود را کنترل کنیم؛ زیرا برای تحصیل حضور قلب، باید مقدماتی را فراهم کرد! باید در طول روز، گوش، چشم و هم چنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم![برگی از دفتر آفتاب:133]
*اگر بدانیم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در رأس آنها نماز است، که به واسطۀ خضوع و خشوع و آن هم به اِعراض از لَغو محقّق می شود، کار تمام است![برگی از دفتر آفتاب:139]
*همین نماز را که ما با تهدید به چوب و تازیانه و عقوبت جهنمی شدن در صورت ترک آن، انجام می دهیم، آقایان [اولیاء] می فرمایند: از همه چیز، لذیذتر است! [در محضر بهجت:1/122]
*همین امور ساده و آشکار مثل نماز، بعضی را بر سماوات می رساند، و برای عده ای هیچ خبری نیست! برای بعضی اعلی علّیّین است، و برای بعضی هیچ معلوم نیست که آیا این معجون، شور است و یا شیرین! [در محضر بهجت:1/283]
*سؤال: می خواهم در نماز، تمام اذکار را درک کنم و بفهمم، و آن نور را درک کنم و ببینم تا با آن نور حرکت کنم.
جواب: بسمه تعالی، با شرایط حضور قلب، اعمالتان را انجام بدهید؛ در پاداش چه خواهند کرد، به ما مربوط نیست![به سوی محبوب:62]
*سجده، غایت خضوع است؛ یعنی ما هیچ و در پیش تو خاک هستیم.[فیضی از ورای سکوت:77]
*سؤال: برای این که در انجام فرمان الهی مخصوصاً نماز، با خشوع باشیم، چه کنیم؟
جواب: در اول نماز، توسل حقیقی به امام زمان (عج) کردن که عمل را با تمامیّت مطلقه [به طور کامل] انجام بدهید.[به سوی محبوب:63]
*سؤال: مستدعی است جملۀ کوتاه و رسایی دربارۀ نماز، مرقوم فرمایید که نصبُ العین ما قرار گیرد.
جواب: بسمه تعالی، از بیانات عالیه در فضیلت نماز در مرتبۀ عُلیا، کلام معروف از معصوم (علیهم السلام) است: (الصَّلاةُ مِعراجُ المُؤمِن: نماز، معراج مؤمن است.) برای کسانی که یقین به صدق این بیان نمایند و ادامه دهند طلب این مقام عالی را …[به سوی محبوب:64]
*اگر کسی با وجود این همه مشوِّقات از قرآن و اخبار برای سیر و کمال، از آنها بهره مند نشود، در عقل او خلل است… نماز خواندن برای اهلش مانند حلواخوردن است؛ لذا از نماز خواندن، خسته نمی شوند.[نکته های ناب:82]
*در کلمات امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز آمده است: (وَاعلَم اَنَّ کُلَّ شَیءٍ مِن عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ: بدان که تمام اعمالت، تابع نماز می باشد.)
مشاهده کرده ایم که علمای بزرگ در حال نماز، عجیب و غریب بودند، به گونه ای که گویا آن انسانِ خارج از نماز نیستند! [در محضر بهجت:1/92]
*از حدیث (تَنَعَّمُوا بِعِبادَتی فی الدُّنیا فَاِنَّکُم تَتَنَعَّمُونَ بها فی الآخِرَة: در دنیا به عبادت من متنعّم شوید، زیرا در آخرت، به همان متنعّم خواهید بود.) بر می آید که عبادات، قابلیّت تنعّم را دارد؛ ولی ما عبادات را به گونه ای به جا می آوریم که گویا شلاّق بالای سرِ ما است… گویا داروی تلخی را از روی ناچاری می خوریم. [در محضر بهجت:1/350]
*سؤال: گاهی اوقات در عبادات، ریا می کنم و بعداً سخت رنج می برم؛ علاج آن چیست؟
جواب: بسمه تعالی، علاج، این است که ریا بکند؛ ولی اگر در مقابل شاه و گدا است، ریا برای شاه بکند؛ (فَافهَم اِن کُنتَ مِن اَهلِه: این نکته را دریاب، اگر اهلش هستی!)[به سوی محبوب:70]
*معیار اصلی، نماز است. این نماز، بالاترین ذکر است، شیرین ترین ذکر است، برترین چیز است… همه چیز تابع نماز است؛ باید سعی کنیم این نماز را حسابی درستش کنیم… وقتی نماز درست شد، با حال گشت، انسان آدم شده است. بالاخره محک، نماز است![در خلوت عارفان:103]
*وقتی بنده از پیشگاه مقدس حضرت حقّ باز می گردد، اولین چیزی را که سوغات می آورد، سلام از ناحیۀ او است. در دعای مسجد کوفه آمده است: (اَللهُمَّ اَنتَ السَّلامُ، وَ مِنکَ السَّلامُ، وَ اِلیکَ یَرجِعُ، وَیَعُودُ السُّلامُ، حَیِّنا رَبَّنا مِنکَ السَّلام: خداوندا، تو خود سلامی و سلام از ناحیۀ تو است و به سوی تو باز می گردد. پروردگارا، ما را به سلام از ناحیۀ خود تحیّت گوی!)[نکته های ناب:83]
*چه قدر تناسب دارد تکبیر برای ورود به نماز، و تسلیم برای خروج از آن! … در تکبیر، اکبر مناسب است… یعنی تمام امور دنیا و همۀ بزرگها را کنار بگذارید، چون خداوند متعال اکبر است… نمازگزار، با تکبیر، در حرم الهی وارد می شود؛ ولی ما چه می دانیم که اینها یعنی چه! در روایت است که: (لَو عَلِمَ المُصَلِّی مایَغشاهُ مِن جَلالِِ الله، لَمَا انفَتَل عَن صَلاتِه: اگر نمازگزار می دانست که از جلال الهی چه چیزهایی او را فرا گرفته است، هرگز از نماز روی برنمی گرداند!)[نکته های ناب:84]
*ذکر خدا در حال نماز، بهترین ذکر است؛ چون نماز به منزلۀ کعبه است؛ و نمازگزار در کعبه و حرم امن الهی داخل شده و بنا گذاشته است که از باب تکبیر، داخل و از باب تسلیم، خارج شود.[نکته های ناب:84]
*در جایی دارد که: خدا منّت گذاشته که امر فرموده است مخلوق، با خالق خود خلوت کند و این منافاتی ندارد که در مرآی مردم باشد. کانّه وقتی بنده با خدا خلوت می کند، خالق هم با او خلوت کرده است![نکته های ناب:88]
*بلی می شود انسان در نماز دست به دعا بردارد و بگویید: (اَللهُمََّ ارزُقنِی زَوجَةً صالِحَةً: خداوندا، زن شایسته ای را روزی من کن!) یا بگوید: (اَللهُمََّ ارزُقنِی وَلَداً باراً: خداوندا، فرزند نیکوکاری را روزی من کن!)[فریادگر توحید:213]
منبع : مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) ,
نکاتی ناب در مورد نماز
نکاتی ناب در مورد نماز از زبان حجتالاسلام قرائتی
* اهمیت نماز
اهمیت نماز از آدم تا خاتم از زمین تا آسمان، زمین زلزله میشود، نماز واجب میشود، آسمان باران ندارد، نماز باران میخوانند، نوزاد در زایشگاه به دنیا میآید، در گوش او اذان و اقامه میگویند و در قبر قرار میگیرد، نماز می خوانند، چه واجبی داریم که از آدم تا خاتم است، چه واجبی داریم که از زایشگاه تا قبرستان باشد.
این مطالب است که حساب نماز را از همه چیز جدا میکند.
88 بار فقط لفظ صلاة آمده، غیر از لفظ عبادات، سجده، قنوت، تسبیح، ذکر، چه واجبی را اینقدر خداوند به آن بها داده است
چه واجبی است که از همه کمالات این کمال را میگوید؛ در زیارت وارث اول میگوییم: «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَآتَیْتَ الزَّکَاةَ وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَر»[1] بعد از این مطلب خطاب به امام حسین(ع) میگوییم جاهدت فى اللّه(.
این چه واجبی است که میارزد هر کلمهاش یک گلوله بخورد، چون نماز ظهر عاشورا امام حسین(ع) دو رکعت نماز سی و پنج کلمه است، سی و پنج تیر رها کردند.
تمام مردمی که حج میروند یا برای حج میروند یا برای عمره ولی بنیانگذار مکه وقتی که به مکه رفت، گفت: خدایا آمدهام مکه نه برای حج است نه برای عمره، گفت: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلاةَ» [2]، نماز چه قدر اهمیت دارد که پیامبرخدا زن و فرزندش را در وادی بیآب علف رها میکند تا نماز اقامه شود.
*نکتههایی درباره جایگاه نماز
- هیچ عبادت350 رقمی نداریم، حج دو الی سه رقم است، روزه هم این گونه است، ولی 350 نماز مستحبی داریم
- بررسی مهندسی نماز (چرا نماز آیات پنج تا رکوع دارد) ما روی مهندسی نماز کار نکردهایم.
- ریتم نماز کار نشده (بحث قرائت و آهنگ نماز(
- در مورد کلمات نماز کار نشده، مثلاً چرا ایاک نعبد بر ایاک نستعین مقدم شده است
-چهار نوع نماز در قرآن داریم:
1ـ نماز شکر؛ خداوند در سوره بقره میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَالَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»[3]، اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنید آن کس که شما و کسانى را که پیش از شما بودند آفرید تا پرهیزکار شوید.
خداوند در آخر قرآن در سوره قریش میفرماید: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ»، چرا عبادت خداوند کنم، «الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» [4]، پس (به شکرانه این نعمت بزرگ) باید پروردگار این خانه را عبادت کنند، همان کس که آنها را از گرسنگى نجات داد و از ترس و نا امنى ایمن ساخت.
2ـ نماز رشد؛ این نماز کلاسش از نماز شکر بالاتر است: قرآن کریم میفرماید: «وَأَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»[5]، و نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز مىدارد، این نوع نماز کارخانه انسان را میسازد.
3ـ نماز انس ؛ خداوند به حضرت موسی(ع): «وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی»[6]، و نماز را براى یاد من بپادار، چون نماز یاد من خداست، پس با یاد خدا انس میگیرد، ذکر و یاد خدا چه فایدهای دارد، «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[7]، آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد.
و فایده اطمینان و آرامش چیست؟ قرآن کریم میفرماید: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً»[8]، تو اى روح آرامیافته، به سوى پروردگارت بازگرد، در حالىکه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است.
4ـ نماز تقرب که در سوره علق آیه آخر که سجده واجب دارد، ذکر شده: «…وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»[9] خداوند به پیامبر می فرماید اگر میخواهی به من نزدیک شوی، راهش سجده کردن است .
*چه کنیم بچهها را به نماز دعوت کنیم؟
خیلیها نسبت به نماز سنگین هستند، چه کنیم که این سنگین نماز را از این افراد بگیریم، قرآن کریم میفرماید: وَاسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ وَإِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»[10]؛ از صبر و نماز یارى جویید (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این کار، جز براى خاشعان، گران است.
چرا نماز برای بعض افراد سنگین است، چون خشوع ندارند.
*چه کنیم که این افراد خشوع داشته باشند و دوای خشوع چیست؟
مقدمه: نماز سنگین است مگر برای خاشعین اگر نسل جوان را بخواهیم به نماز دعوت کنیم باید خشوع را اضافه کنیم.
برای خشوع مثالی ذکر میکنم که ملموس شود، یک جوانی با پدر پیرش در پارک نشسته بود، چند قدم آن طرفتر پرندهای روی زمین نشسته بود، پیرمرد رو کرد به فرزندش که این پرنده چیست؟ جوان گفت: گنجشک است چند دقیقه دیگر مجدد پدر پیر از فرزندش پرسید، این پرنده چیست؟ کمی ناراحت شد و گفت: گنجشک بعد از گذشت لحظهای مجدداً پیرمرد از جوانش پرسید: این پرنده چیست، جوان ناراحت شد و با عصبانیت فریاد زد: گنجشک است، پیرمرد ناراحت شد و رفت دفترچه یاداشتی را آورد و ورق زد و به جوانش گفت: یک بار کوچک بودی، بیست الی سی بار همین سؤال را از من پرسیدی و من هر وقت با قربانت و عزیزم جواب تو را دادم، اما من الان سه بار پرسیدم، تو بر سر من فریاد زدی، جوان خجالت کشید و پدر را در آغوش گرفت و معذرت خواهی کرد.
این خشوع و تواضع است، ما باید مردم خصوصاً نسل جوان را نسبت به نماز متواضع کنیم .
*راه خاشع شدن و متواضع کردن مردم خصوصاً نسل جوان نسبت به دستورات خداوند چیست؟
1ـ شمردن نعمتهای خداوند: «أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ وَلِساناً وَشَفَتَیْنِ»[11]، «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً وَالْجِبالَ أَوْتاداً»[12]، نعمت خداوند را باید آنقدر برای اشخاص تارک الصلاة و کاهل الصلاة بشماریم تا خجالت بکشند و متواضع شوند.
و یکی از راههای نعمت شماری نعمتها برعکس کردن نعمتها است، «تعرف الاشیاء باضدادها»، مثلاً اگر خداوند آب را تلخ قرار میداد، چه میکردید، «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ»[13]، هر گاه بخواهیم، این آب گوارا را تلخ و شور قرار مىدهیم، پس چرا شکر نمىکنید.
اگر در همین اعضای بدن تفکر کنید؛ اهمیت همین انگشتان دست اگر شصت نباشد، بسیاری از کارها تعطیل میشود:
1 ـ نمیتواند دکمه یقه را ببندد.
2ـ نمیتواند آمپول بزند.
3ـ نمیتواند بیل در دست بگیرد.
4ـ نمیتواند پیچ کشتی در دست بگیرد.
5ـ نمیتواند سوزن نخ کند و کارهای دیگری انجام دهد.
2ـ بیان اسرار و برکات نماز.
3ـ بندگان صالح خداوند را به رخ دیگران بکشیم و معرفی کنیم.
4ـ تهدیدات قرآن در مورد کسانی که نماز را سبک شمردهاند یا نماز را ترک کردهاند را بیان کنیم
«فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»[14]، پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهلانگارى مىکنند.
ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»[15]، چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! مىگویند: ما از نمازگزاران نبودیم