• تماس  

نمونه هایی از سیره امام جواد علیه السلام

30 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

نمونه هایی از سیره امام جواد علیه السلام
عیادت
امام جواد علیه السلام ، وقتی خبر بیماری کسی را می شنید، به عیادتش می شتافت و از او دلجویی می کرد. روزی امام جواد علیه السلام به عیادت یکی از یاران خود رفت. وقتی در بالین او نشست، متوجه شد بیمار گریه می کند. حضرت فرمود: «ای بنده خدا! آیا از مرگ می ترسی؟ اگر چرک و کثافات تو را فرا گرفته و موجب ناراحتی شود و جراحات و زخم های پوستی در بدن به وجود آید و بدانی که شستشوی در حمام، همه ناراحتی ها وامراض را از بین می برد، آیا دوست داری وارد حمام شده و بدنت را بشویی و از زخم ها و آلودگی ها پاک شوی؟» بیمار مقداری آرام شد و رو به امام کرد و گفت: البته که دوست دارم. امام فرمودند: «مرگ برای مؤمن همانند حمامی است که انسان را از تمام رنج ها و سختی ها رهانیده و به سوی شادکامی می برد». بیمار از کلام امام آرام گرفت و عافیت و نشاط پیدا کرده، نگرانی اش از بین رفت.

پرهیز از تجمل
غذای امام جواد علیه السلام همانند جد بزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند تنگدستان جامعه غذا می خورد و با دیگران هم غذا می شد. امام جواد علیه السلام از این که در کاخ های عباسیان به آسودگی و در رفاه زندگی کند و امور دینی شیعیان را به فراموشی بسپارد، راضی نبود و اگر شرایطی برای ترک اقامت در بغداد فراهم می شد، آن شهر را ترک می کرد. یکی از یاران امام می گوید: در بغداد بر امام جواد علیه السلام وارد شدم و زندگی او را مشاهده نمودم. با خود گفتم: حال که امام به این زندگی مرفه رسیده، هرگز به مدینه باز نمی گردد. امام لحظه ای سر به زیر افکند و آن گاه سر برداشت. دیدم رنگ چهره امام از اندوه زرد شده است. حضرت رو به من کرد و فرمود: ای حسین! نان جوین و نمک نیمکوب در حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله بهتر از این هاست. به همین دلیل امام در بغداد نماند و به همراه همسرش ام الفضل به مدینه بازگشت و تا سال 220 در مدینه بود.

هدیه دادن
هدیه دادن از آداب و رسوم زیبایی است که در اسلام نیز به آن سفارش شده و باعث ایجاد دوستی و از بین رفتن کینه وکدورت می شود. امامان معصوم نیز برای خشنود کردن دیگران، به آنان هدیه می دادند. هنگامی که امام جواد علیه السلام از مدینه عازم عراق شد، خانواده خود را مورد لطف و مهربانی قرار داد. حضرت فرزند عزیزش امام هادی علیه السلام را روی زانوهای خود نشاند و فرمود: فرزندم! چه چیزی دوست داری تا از عراق برایت هدیه بیاورم؟. امام هادی علیه السلام فرمودند: دوست دارم برایم شمشیری برّان بیاوری. حضرت فرزند دیگرش موسی مبرقع را نیز مورد خطاب قرار داد و فرمود: تو چه می خواهی تا هنگام برگشتن برایت هدیه بیاورم. او جواب داد من دوست دارم برایم اسبی بیاوری.

نهی از منکر
در مجلس مأمون عباسی، شخصی آوازخوان و تارزن به نام «مُخارق» بود که ریش بلندی داشت. مأمون عباسی از اوخواست تا کاری کند امام جواد علیه السلام از حالت معنوی بیرون آمده، قلب او به امور دنیا سرگرم شود. مخارق در مقابل امام جواد علیه السلام نشست و شروع به آواز خوانی کرد. اهل مجلس اطراف او را گرفتند، ولی امام نهم توجهی نکرد. وقتی حضرت مشاهده نمود که آوازخوان از کار زشت خود دست برنمی دارد، فریادی کشید و فرمود: ای ریش بلند! از خدا بترس. مخارق از فریاد امام چنان وحشت زده شد که ساز و تار از دستش افتاد، دستش فلج شد و تا آخر عمر هم بهبودی نیافت. مأمون او را طلبید و ماجرا را پرسید. او گفت: هنگامی که امام جواد علیه السلام بر سرم فریاد کشید، آن چنان وحشت زده شدم که هنوز هم ترس و وحشت تمام وجودم را فرا گرفته است.

بخشش
بخشش در راه خدا، یکی از ویژگی های بارز اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله است و آنان برای جلب رضایت پروردگار، کمک های فراوانی به نیازمندان می کردند. نهمین پیشوای مسلمین حضرت جواد علیه السلام نیز همانند اجداد بزرگوار خود به مستمندان کمک می کرد. برنامه عملی امام جواد علیه السلام براساس نامه ای بود که از طرف پدر بزرگوارش امام رضا علیه السلام از خراسان برای ایشان فرستاده شده بود. امام رضا علیه السلام در این نامه به فرزند عزیزش نوشت: «من به خاطر حقی که بر تو دارم، از تو می خواهم که هرگاه تصمیم به خارج شدن از منزل داری، از درِ بزرگ داخل و خارج شوی. هنگامی که سوار مرکب خود می شوی، همراه خود طلا و نقره بردارو هر کس از تو درخواست کمک نمود، به او نیکی کن…».

تشنه معرفت
حضرت عبدالعظیم حسنی، از شاگردان برجسته امام جواد علیه السلام می گوید: به محضر مبارک امام جواد علیه السلام رسیدم و از حضرت درخواست حدیثی نمودم که از پدران بزرگوارش نقل شده باشد. حضرت فرمودند جد بزرگوارم امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند: «تا وقتی مردم با هم تفاوت داشته باشند، در خیر و سعادت هستند و وقتی یکسان شدند هلاک می شوند». گفتم: ای فرزند رسول خدا! باز هم بفرمایید. فرمود: امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند: «اگر عیب شما بر دیگری آشکار شود، همدیگر را دفن نمی کنید». گفتم: باز هم بفرمایید. فرمود: امام علی علیه السلام می فرماید: «همنشینی با اشرار و انسان های بد، سبب بدگمانی به خوبان می شود». عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! باز هم بفرمایید. حضرت فرمودند: امیرمؤمنان فرموده است: «بدترین توشه برای سفر قیامت، ظلم و ستم کردن بر بندگان خداست». گفتم: باز هم بفرمایید. حضرت فرمودند: امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «تدبیر و اندیشه قبل از اقدام به کار، تو را از پشیمانی حفظ می کند».

شریک جرم
ستم و تجاوز به حقوق دیگران، از گناهان بزرگی است که جز با بخشیدن صاحب حق، بخشیده نمی شود. در شرع مقدس اسلام مسئولیت و کیفر ظلم، افزون بر این که متوجه ظالم است، کسانی را هم که به طور غیر مستقیم با آن ظلم در ارتباط بوده اند در برمی گیرد. پیشوای نهم شیعیان امام جواد علیه السلام در بیانی می فرماید: «کسی که به شخص ستمگر کمک کند یا به ستم کردن دیگران رضایت داده و خوشحال شود، در کیفر ستم مانند ستمکاران سهیم است».

پیام رستگاری
یکی از آرزوهای دیرینه جوامع بشری، سعادت و خوشبختی آنان در تمام زمینه های زندگی است. این امر، در جوامع اسلامی از اهمیت زیادی برخوردار بوده و مسلمانان افزون بر نیک بختی دنیوی، خواهان سعادت اخروی و هم نشینی با رهبران و اولیای الهی در جهان پس از مرگ هستند. برای رسیدن به این مقام والا، راهنمایی هایی از بزرگان دین رسیده که عمل به آن ها، ضامن نیک بختی و هم نشینی با اولیای الهی شمرده شده است. اسماعیل بن سهل می گوید: به امام جواد علیه السلام نامه نوشته و از ایشان خواستم چیزی به من تعلیم دهد تا با عمل کردن به آن، در دنیا و آخرت همراه آنان باشم و از آنان جدا نشوم. حضرت در جواب نامه نوشتند: «سوره قدر را زیاد بخوان و لب های خود را به استغفار و طلب آمرزش تازه کن».

نصیحت
امام جواد علیه السلام همواره در خدمت مردم بود و از هدایت آنان غفلت نمی کرد. درِ خانه آن حضرت به روی تمام مردم باز بود و ایشان نیز به تمام درخواست های آنان پاسخ می داد. روزی شخصی خدمت امام جواد علیه السلام رسید و از حضرت درخواست نصیحت و موعظه نمود. امام رو به او کرد و فرمود: آیا گفته مرا قبول می کنی تا تو را نصیحت کنم؟ سؤال کننده گفت: آری، ای فرزند رسول خدا، امام فرمود: «صبر و تحمل را بالش خود قرار بده و با تنگدستی دست به گردن شو و آرزوها و درخواست های نفسانی را ترک کن و با هوای نفس خود مخالفت نما. بدان که در حقیقت تو هیچ گاه از نظر و نگاه خداوند دور نیستی و خدای متعال تمام کارهای تو را می بیند و به آن ها بیناست. پس مواظب باش و دقت کن که چگونه با خدای خود معامله می کنی».

اهل معروف
ابوهاشم جعفری یکی از شاگردان بزرگ امام جواد علیه السلام می گوید: روزی در نزد امام جواد علیه السلام نشسته بودم. امام در ضمن بیانات خود فرمود: در بهشت، دری به نام «معروف» است که فقط اهل معروف و کارهای شایسته از آن در وارد می شوند. با شنیدن این کلام، در قلب خود خداوند را حمد و ستایش کردم و از این که می توانم نیازهای مردم را برآورده کرده (و از اهل معروف باشم) خوشحال شدم. امام جواد علیه السلام نگاهی به من کرد و فرمود: «ای اباهاشم! کسانی که در دنیا اهل معروف و کارهای نیک باشند، در آخرت هم اهل معروف هستند (و از همان در وارد بهشت می شوند). خداوند تو را از آنان قرار داده و مورد لطف و رحمت خود قرار دهد».

زینت ه
امام جواد علیه السلام در بیانی کوتاه و جامع، زینت های انسان را برشمرده و همگان را به زینت کردن خود به آن ها توصیه می کردند. آن حضرت می فرماید: «پارسایی و عفت، زینت تنگدستی و شکر، زینت توانگری است. صبر و شکیبایی، زینت بلا و گرفتاری و تواضع و فروتنی، زینت حَسَب و نَسَب است. شیوایی و رسا بودن زینت کلام، و عدالت، زینت ایمان و وقار و آرامش، زینت عبادت است. فروتنی، زینت علم، ادب نیک، زینت عقل، و گشاده رویی، زینت حلم و بردباری است.ترک منت، زینت معروف، و خضوع و خشوع، زینت نماز و بذل و بخشش، زینت نفس آدمی است».

روزگار رهایی
ظهور وقیام امام زمان(عج) از اساسی ترین پرسش ها و دغدغه های شیعیان از دیر زمان بوده و هست. شاگردان و دوستداران اهل بیت در فرصت های مناسب، درباره این رویداد بزرگ اسلامی از امام سؤال می کردند. روزی عبدالعظیم حسنی، شاگرد نمونه امام جواد علیه السلام درباره امام زمان(عج) و ظهور ایشان سؤال کرد. امام در پاسخ او فرمود: «قائم ما، مهدی است که به امر خدا مردم را به دین خدا راهنمایی می کند. او سومین فرزند از نوادگان من است. خداوند کار ظهور او را در یک شب فراهم می کند و جهان را پر از عدل و داد کرده و زمین را از اهل کفر پاک می سازد. مهدی کسی است که انتظار ظهورش برای همگان واجب، و در هنگام غیبت، اطاعت از وی لازم است. اصحاب او به اندازه اصحاب بدر، 313 نفر هستند. قسم به خدا اگر از دنیا فقط یک روز بماند، آن روز آن قدر طولانی می شود که ایشان ظهور کرده و جهان را از عدل و داد پر کند».

انتخاب همسر
امروزه بالا رفتن سن ازدواج، یکی از مشکلات مهم و اساسی جوانان است. اگرچه این مسأله علل گوناگونی دارد، ولی انتخاب همسر مناسب، از عواملی است که فکر بیشتر خانواده ها را به خود مشغول کرده است. امام جواد علیه السلام در پاسخ نامه ابراهیم محمد که درباره ازدواج دخترش از حضرت نظرخواهی کرده بود، معیار همسر نمونه را با استناد به روایت رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم بیان کرده و می فرماید: ای ابراهیم! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «اگر خواستگاری برای دختر شما آمد که اخلاق و دینداری او مورد رضایت شما بود، دختر خود را به او بدهید». پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در ادامه این روایت، از بالا رفتن سن ازدواج به عنوان یک آفت اجتماعی یاد کرده و می فرماید: «اگر دختر خود را به همسر مناسب ندادید و پسر و دختر بزرگ شده و بدون همسر باقی بمانند، فتنه و فساد بزرگی دامنگیر جامعه خواهد شد».

پاداش محبت
محمد بن ولید کرمانی می گوید: از امام جواد علیه السلام پرسیدم: برای دوستان و خدمتگزاران شما چه اجر و پاداشی است؟ حضرت فرمود: غلام امام صادق علیه السلام روزی مشغول نگهداری مرکب امام بود که گروهی از اهل خراسان به دیدن امام صادق علیه السلام آمدند. یکی از آن ها به غلام گفت: از امام بخواه که مرا به جای تو به خدمتکاری قبول کند تا من غلام او باشم و در عوض تمام دارایی من مال تو باشد. غلام پذیرفت و نزد امام رفت و جریان را برای امام تعریف کرد. حضرت صادق علیه السلام فرمود: اگر تو از خدمتگزاری ما سیر شده ای من قبول می کنم و چون مدت زیادی همراه ما بودی نخست نصیحتی می کنم، آن وقت اختیار با توست. بدان چون روز قیامت شود، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به خدا تمسک می جوید و امیرمؤمنان علیه السلام به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم و امامان علیهم السلام به امیرمؤمنان علیه السلام و شیعیان و دوستداران ما به امامان علیهم السلام متوسل شده و داخل جایگاه آنان می شوند. غلام از شنیدن این سخن، رو به حضرت کرد و گفت: در خدمت شما می مانم و آخرت را بر دنیا اختیار می کنم.

خشم زمین
علی بن مهزیار اهوازی، نماینده امام جواد علیه السلام در اهواز و از خواص حضرت می گوید: در شهر اهواز فراوان زلزله می آمد تا جایی که تصمیم گرفتم آن شهر را ترک کرده و به شهر دیگری نقل مکان کنم. اما قبل از آن که تصمیم خود را عملی کنم، موضوع را به وسیله نامه با امام جواد علیه السلام در میان گذاشتم. آن حضرت درجواب نامه من نوشت «شهر خود را ترک نکنید، بلکه به مردم بگویید روز چهارشنبه، پنج شنبه وجمعه را روزه گرفته و غسل کنند و در روز جمعه با لباس های پاک و تمیز، از شهر خارج شده و به دعا و نیایش با خداوند بپردازند تا خداوند بدین وسیله، بلای زلزله را از شما برطرف کند». علی بن مهزیار می گوید: ما دستورات حضرت را اجرا کردیم و زلزله آرام گرفت و زندگی مردم به حالت عادی برگشت».

خورشید زندگی
بکربن صالح از یاران امام رضا علیه السلام و امام جواد علیه السلام می گوید: دامادم در نامه ای به ابوجعفر نوشت: پدری دارم که عقیده فاسدی داشته و با اهل بیت پیامبر دشمنی می ورزد. او با من هم بدرفتاری کرده و مرا آزار و اذیت می دهد. ای مولای من! نخست از تو می خواهم برای توفیق من دعا کنی، و دوم اینکه نظر مبارک شما را در مورد پدرم بدانم؟ آیا علیه او افشاگری کرده و فساد عقیده او را به دیگران بگویم، یا این که با او مدارا کنم؟ امام جواد علیه السلام در جواب نامه فرمودند: «شرح حال تو را فهمیدم. ان شاءاللّه از دعا کردن در حق تو غفلت نمی کنم. بدان که مدارا کردن با پدرت برای تو بهتر است؛ زیرا بعد از هر مشکلی، گشایشی است. صبر و حوصله داشته باش که عافیت و خیر و پیروزی مخصوص پرهیزکاران است». بکر بن صالح می گوید: «طولی نکشید که خداوند قلب پدر دامادم را دگرگون کرد و از مخالفت با فرزند خویش و اهل بیت پیامبر دست برداشت».

 2 نظر

کلام بزرگان

30 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

 1 نظر

جوان از نگاه امام خمینی رحمه الله

30 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

جوانی؛ فصلی پر طراوت
رونق عهد شباب است دگر بستان را
می رسد مژده گل بلبل خوش الحان را
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را
حافظ
جوانی، آغازی پرجوش و خروش در گذر زندگانی است. جوانی، بهاری لبریز از زیبایی، هیجان و نشاط است که پس از نوروز «نوجوانی» فرا می رسد. جوانی، آغاز فراز و نشیب های روحی، جسمی، اجتماعی و فرهنگی است. جوانی، فصلی پر شکوه، با طراوت و همراه با امید، شادمانی و پرسشگری است.

جوانان و دام منافقان
تفسیرهای شیطانی و تحمیل خواسته های خود بر مفاهیم نورانی مانند قرآن و نهج البلاغه، یکی از شیوه های گمراه سازیِ منافقان بوده و هست. بر این اساس حضرت امام خمینی رحمه الله پس از پیروزی انقلاب، به تمامی جوانان هشدار دادند: «جوانان عزیز دبیرستانی و دانشگاهی توجه کنند که سران و سردمداران گروه ها که می خواهند به اسم اسلام پایه های آن را سست کنند و جوانان را به دام اندازند، هیچ اطلاعی از اسلام و اهداف قوانین آن ندارند، و با خواندن چند آیه از قرآن و چند جمله از نهج البلاغه و تفسیرهای جاهلانه و غلط، نمی شود اسلام شناس شد. در حقیقت تمسک به قرآن و نهج البلاغه، برای کوبیدن اسلام و قرآن است تا راه را برای رهبران غربی و شرقی خود باز کنند و شما جوانان عزیز و سرمایه های کشور را بر ضد مصالح کشور خودتان بسیج نمایند. ای جوانان عزیز! هوشیار باشید [و] با تفکر و تعقل، فعالیت این منافقینِ بلندگوی غرب و منحرفین… را بررسی نمایید».

وظیفه جوانان مسلمان
راهزنی فرهنگی و انحراف فکری انسان ها، جنایتی بزرگ و جبران ناپذیر است. این عمل ناجوانمردانه، با هجوم اندیشه های شوم و هجوم سپاه نامرئی دشمن، به صورت ویروس های فکری و شبهه های ویرانگر عقیدتی پدید می آید؛ شبیخونی که تنها راه رهایی از آن، فراگیری دانش های دینی و قوی ساختن بنیان های اعتقادی است. حضرت امام رحمه الله در این باره فرموده است: «توجه نسل جوان به شناسایی و شناساندن چهره واقعی اسلام، موجب تقدیر است. ما امروز قبل از هر چیز وظیفه داریم تبلیغات اجانب و عمال استعمار را خنثی کنیم. شما نسل جوان موظف هستید غرب زده ها را از خواب بیدار کنید و فجایع حکومت های ضد انسانی آن ها و عمال آن ها را برملا نمایید». ایشان در جای دیگری می فرماید: «در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید. تعالیم مقدسه قرآن را بیاموزید و به کار بندید. با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان های بزرگ اسلام بکوشید».

جوانان و خطر اندیشه های وارداتی
هدف دشمنان اسلام و استقلال ما آن است که افق نگاه جوانان را به سوی خواسته های شیطانی خویش تنظیم کنند و با عناوین فریبنده، جوانان را منحرف سازند. حضرت امام خمینی رحمه الله با اشاره به این نکته مهم فرموده است: «عوامل و ایادی استعمار که می دانند با آشنایی ملت ها، به خصوص نسل جوان تحصیلکرده به اصول مقدسه اسلامی، سقوط و نابودی استعمارگران وقطع دست آنان از منافع ملت ها و کشورهای استعمار شده قطعی خواهد بود، به کارشکنی پرداخته و می کوشند که با سمپاشی و آلوده ساختن اذهان و افکار جوانان، از جلوه گر شدن چهره تابناک اسلام جلوگیری نمایند و با عناوین فریبنده و مکتب های رنگارنگ، جوانان ما را منحرف سازند».

جوانان؛ نقطه امید
جوانان متعهد و دین باور ایران اسلامی، نقشی اساسی در پیروزی انقلاب اسلامی و حفظ استقلال و آزادی ملت رشید ایران داشته، در صحنه های مختلف از کیان اسلام و انقلاب دفاع و پاسداری کرده اند. بر همین اساس، امام خمینی رحمه الله جوانان را نقطه امید و پاسدار مکتب معرفی کرده، چنین فرموده است: «این جانب در این نفس های آخر عمرم، امیدم به طبقه جوان، عموما دانشجویان خارج و داخل، اعم از روحانی و غیره می باشد. امید است دانشمندان و متفکران روشن ضمیر، مزایای مکتب نجات بخش اسلام که کفیل سعادت همه جانبه بشر و هادی سُبُل خیر در دنیا و آخرت، و حافظ استقلال و آزادی ملت ها، و مربی نفوس و مکمل نقیصه های نفسانی و روحانی و راهنمای زندگی انسانی است، برای عموم بیان کنند».

امام خمینی رحمه الله و چشم امید به جوانان
امام خمینی رحمه الله حکیمی ژرف اندیش بود که از آغاز نهضت اسلامی، با نگاه اندیشمندانه خود، موجب بیداری دینیِ قشر عظیم جوانان این مرز و بوم شد. ایشان در آغاز حرکت الهی خود در نجف اشرف، تمامی جوانان روحانی و دانشجو را با نگاهی نو، همه سویه، ژرف و جامع به دین فراخوانْد و فرمود: «حس مسئولیت نسل جوان و کوشش های بی شائبه آنان در راه دفاع از اسلام و نوامیس قرآن مجید، در خور تقدیر و امیدواری است. این جانب در این تبعیدگاه ثانوی، چشم امیدم به جوانان روحانی و دانشگاهی مسلمان بوده و انتظار دارم که با تهذیب نفس و اخلاص، مطالعات و تحقیقات وسیع و دامنه داری را در زمینه شناخت احکام اسلامی و مبانی نورانی قرآن آغاز نمایند؛ اسلام واقعی را بشناسید و بشناسانید».

جوانان و مقوله آزادی
در نگاه اسلام، آزادی، مایه کمال و رشد جامعه است. البته اسلام، استفاده های خیانت آلود از واژه آزادی را مجاز نمی داند؛ زیرا در این صورت، جامعه دچار انحطاط و انحراف شده، به سقوط کشیده می شود. بر همین اساس است که امام راحل رحمه الله با هوشیاری، جوانان را از آزادی غربی که به بی بند و باری و لجام گسیختگی می انجامد، منع فرموده است: «این ها که آزادی می خواهند، این ها که می خواهند جوان های ما آزادباشند، قلم فرسایی می کنند برای آزادی جوان های ما، چه نحو آزادی را می خواهند؟ می خواهند جوانان ما آزاد بشوند، قمارخانه ها باز باشد، به طور آزاد مشروب خانه ها باز باشد، به طور آزاد عشرت خانه ها باز باشد. این چیزی است که از غرب دیکته شده است…. باید همه بدانیم آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی ها و کتب و مجلاتِ بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور، حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آن ها واجب است و از آزادی های مخرب باید جلوگیری شود».

جوانان و اصلاح نفس
تربیت و تهذیب جوانان، یکی از موضوعات کلیدی در بهبود جامعه اسلامی است. توجه به اصلاح نفس جوانان، برگرفته از معارف وحیانی و آموزه های عقلانی است که همواره در آسمان ذهن پیشوایان دینی ما می درخشد؛ از جمله امام صادق علیه السلام فرموده است: «جوانان را دریابید؛ زیرا آنان سریع تر از دیگران به کارهای خیر روی می آورند». حضرت امام خمینی رحمه الله هم باتوجه به این ویژگی جوانان چنین فرمود: «شما جوان ها بهتر می توانید تحصیل نفس کنید، شما به ملکوت نزدیک تر هستید از پیرمردها، در شما آن ریشه های فساد کمتر است…. یک پیر بخواهد اصلاح بشود، بسیار مشکل است؛ جوان زودتر اصلاح می شود…. نگذارید برای ایام پیری، حالا که جوان هستید سیر خودتان را بکنید، شروع کنید الان».

تهذیب نفس جوانان در نگاه امام رحمه الله
امام راحل و روشن اندیش که خود پیروز میدان مبارزه با هوای نفس بود، به خوبی از آموزه های آسمانی مکتب اسلام در مورد تهذیب نفس آگاهی داشت و بهترین دوره چنین مبارزه پی گیری را «ایام جوانی» می دانست و می فرمود: «اسلام آن قدر که به تهذیب این بچه های ما و جوان های ما کوشش دارد، به هیچ چیز کوشش ندارد. اسلام اصلاً برای آدم ساختن آمده است و این مکتب های انحرافی، آدم را از آدمیتش بیرون می کند…. مهم تر چیزی که برای کشور ما لازم است، تعهد اسلامی و تهذیب اسلامی است».

جوانان و شناخت حقیقت قرآن
قرآن، عهدنامه الهی برخلق خداست. شناخت، معرفت و عشق به این صحیفه همیشه سبز و سترگ الهی، روشنی اندیشه و نورانیت دل و دیده به آدمی می بخشد و او را به اوج دانایی و بینایی دیده ها ونادیده ها پرواز می دهد، به گونه ای که همچون روح خدا حضرت امام خمینی رحمه الله ، قرآن را آنگونه که بایسته و شایسته است می شناسد و همگان، به ویژه جوانان آرمان گرا، حقیقت طلب، پُر احساس و عدالت خواه را به شناخت، بینش، انس و هوشیاری در این عرصه دعوت می کند. رهبر فقید انقلاب در این باره چنین فرموده است: «مجاهدات و کوشش های خستگی ناپذیر شما جوانان روشن ضمیرِ مسلمان در راه درک صحیح اسلام و شناسایی حقیقت قرآن کریم، موجب امیدواری وخرسندی مسلمانان بیدار است. بر شما جوانان مسلمان لازم است که… اصالت های اسلامی را در نظر گرفته، مبادا قرآن مقدس و آیین نجات بخش اسلام را با مکتب های غلط و منحرف کننده ای که از فکر بشر تراوش کرده است خلط نمایید».

جوانان و رابطه با روحانیان متعهد
امروزه یکی از توطئه های استکبار جهانی، ایجاد فاصله و شکاف میان جوانان و روحانیان است که می طلبدجوانان تیزهوش ما در اثر هوشیاری فرهنگی ـ سیاسی، این توطئه را خنثی ساخته و ارتباط خویش را با روحانیان متعهد بیش از پیش مستحکم سازند؛ چنان که حضرت امام خمینی رحمه الله نیز جوانان را به این مهم توصیه فرموده است: «من در این جا به جوانان عزیز کشورمان… سفارش می کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ، تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید… و نکته دیگری که از باب نهایت ارادت و علاقه ام به جوانان عرض می کنم، این است که در مسیر ارزش ها و معنویات، از وجود روحانیت و علمای متعهد اسلام استفاده کنید و هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی خود را بی نیاز از هدایت و همکاری آنان ندانید».

وظیفه مسئولان در مورد جوانان حزب اللهی
بدون تردید پیروزی انقلاب اسلامی و پاسداری ازنظام و دستاوردهای انقلاب، مرهون تلاش خستگی ناپذیر جوانان حزب اللهی بوده و خواهد بود. جوانان حزب اللهی همواره حافظ ارزش ها و مقدسات بوده و با تمام توان خویش از کیان انقلاب دفاع کرده اند. از این رو اینان همواره سزاوار تکریم و احترام اند؛ چنان که حضرت امام خمینی رحمه الله نیز وظیفه مسئولان نظام را درمورد جوانان حزب اللهی به خوبی تبیین فرموده است: «دفاع از اسلام و حزب اللّه ، اصل خدشه ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است». ایشان در جای دیگری راجع به این گروه مخلص می فرماید: «اینک به تمام متصدیان امور و دست اندرکاران کشور هشدار می دهم که قدر این جوانان حزب اللهی را بدانید و از آنان قدردانی کنید و آنان را تشویق نمایید و در آغوش محبت خود حفظ کنید. اینان بودند که ایران را نجات دادند و از این پس همین ها هستند که انقلاب را پاسداری می کنند و همین ها هستند که با صرف هزینه های کم، در ظرف مدت کوتاهی با روشن بینی خاص خویش، کارهای تعجب آوری نمودند که گمان نمی شد در ایران بتوان انجام داد. این مغزهای متعهد باید تشویق شوند تا شکوفا گردند».

جوانان و توجه به ورزش
در پرتو سالم سازی جسم، شکوفایی جان به دست می آید و به برکت ورزش، بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی، روانی و حتی اقتصادی برطرف می گردد. ورزش در برخوردهای نظامی و دفاع از مرز و بوم و نبرد قهرمانانه با دشمنان متجاوز نیز اهمیت بسیاری دارد. نکته مهم دیگر آن که ورزشکاران ایرانی، در واقع سفیران انقلاب به شمار می آیند. بر همین اساس است که امام خمینی رحمه الله فرموده است: «من وقتی که شما جوان ها را می بینم، ما شاءاللّه جوان های برومند و پهلوان، خیلی خوشم می آید و افتخار می کنم…. شما نمونه باشید در کشورهای دیگر که شماها از جمهوری اسلامی هستید…. کردارتان طوری باشد که نمونه باشید برای جمهوری اسلامی و جمهوری اسلامی با شما به جاهای دیگر هم ان شاءاللّه برود».

 نظر دهید »

نیایش

30 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

خدایا! سپاس و ستایش مخصوص توست. تویی که زمین را در آب ها فرو بردی، هوا را به آسمان سد بستی و بادها را به بشارت، پیشاپیش باران رحمت فرستادی. تویی که نعمتت شمرده نشود و لطفت سپاس گزارده نگردد.

«بخشی از دعای امام حسین علیه السلام در روز عرفه»

الهی! در عجایب حکمتت چشم عقلم را حیران ساختی و بیداری ام بخشیدی تا در زمین و آسمان بدایع خلقت را بنگرم و شکر نعمت بی حدت را یادآور شوم؛ تو را سپاس.

«بخشی از دعای امام حسین علیه السلام در روز عرفه»

پاک و منزه است خدایی که آسمان را برافراشت، زمین را گسترد و جز به درگاه او پناهی و به سوی او راه نجاتی نیست.

«بخشی از تسبیحات روز عرفه»

الهی! تاریکی شب را تو در هوا گنجاندی و نور را تو در آسمان فروپاشاندی. سقف آسمان را بر روی زمین نگاهدارنده تویی و زمین و آسمان را از فنا بازدارنده تویی. ای دائم ابدی! به نام نیکویت، نام مرا در صف اهل سعادت بنگار.

«بخشی از دعای شب بیست و هشتم ماه مبارک رمضان»

ای آن که صبح را گریبان شکافتی و شب را مایه تسکین و آرامش مردمان مقرر نمودی و خورشید را به حسابی منظم گرد زمین به گردش آوردی، به نام نیکویت، در دنیا و آخرت نیکویی ام ده.

«بخشی از دعای شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان»

ای ماه آسمان و ای مخلوق فرمانبردار گردنده در منازل فلکی! شب و روز به تقدیر الهی شتابان می گردی و در مدار آسمان به طاعت حق دور می زنی. من به خدایی ایمان دارم که شب های تاریک را به نور تو روشن کرد، راه ها را به واسطه تو پدیدار نمود و حدود زمان را به سیر تو بر بندگان شناساند.

«بخشی از دعای امام سجاد علیه السلام در رؤیت هلال»

منزه است آفریدگار من و منزّه است خدای صورت آفرین! او که همه موجودات را جفت آفرید و نور و ظلمت را مایه نظم جهان قرار داد و دانه و بذر را در زمین برشکافت. منزه است خدایی که آفریدگار همه عالم وجود است.

 نظر دهید »

جلوه های رفتاری حضرت زهرا علیهاالسلام

30 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

جلوه های رفتاری حضرت زهرا علیهاالسلام
رفتار با پدر
هنگامی که کودکان مکه در ناز و نوازش و رفاه بودند، فاطمه در سختی و رنج بزرگ شد و فرش گام هایش ریگ های داغ بیابان مکه بود. او هنوز کودکی بیش نبود که غم بی مادری بر زندگی اش سایه افکند. ولی فاطمه پیش از آن که غم از دست دادن مادر را در خاطره بگنجاند، یارو غمخوار پدر شد برای روزهای سخت و محنت افزا؛ روزهایی که پدرش تنها بود و غم هایش بسیار. در این وقت فاطمه برای پدر یاوری شایسته به شمار می آمد و نقش مادری مهربان را ایفا می نمود. به راستی سزاوار لقب امّ ابیهاست؛ زیرا هم چون پروانه ای بر گرد شمع وجود پیامبر می چرخید و غبار غم و اندوه را از چهره آن حضرت می زدود. همان گاه که دشمن حرمت حضرت رسول را در حالی که در سجده بود شکست و به زشت کرداری خویش، شکمبه شتر تازه ذبح شده ای را بر پشت ایشان فرو ریخت، زهرا با دستان کوچک و زلال مهربانی اش، بدن پدر را پاک نمود و او را به خانه برد.

رفتار با همسر
حضرت زهرا علیهاالسلام نماد خوب همسرداری است؛ زیرا همواره در استحکام پیوند مشترک خویش با حضرت علی علیه السلام اهتمام می ورزید و در تمامی مراحل زندگی، به عنوان یار و مددکار همسر خود به شمار می رفت. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله از حضرت علی علیه السلام پرسید: زهرا را چگونه یافتی؟ امام پاسخ داد: فاطمه، خوب یاوری برای اطاعت الهی است.

عشق به همسر
آن چه در زندگی حضرت زهرا علیهاالسلام بسیار پرفروغ و تابنده است، نهایت عشق وعلاقه ای است که به همسر والامقام خود حضرت علی علیه السلام داشت و در نکوداشت و حفظ حریم او، از هیچ تلاش وکوششی دریغ نمی ورزید. در مورد میزان عشق و علاقه حضرت زهرا علیهاالسلام به علی علیه السلام نقل است که: وقتی پیامبر حضرت علی علیه السلام را به جنگ ذاتُ السلاسل می فرستاد، علی علیه السلام نزد فاطمه علیهاالسلام رفت و دستمال مخصوصی راکه در جنگ های سخت به سر می بست طلبید. فاطمه علیهاالسلام گفت: به کجا می روی؟ حضرت علی علیه السلام پاسخ داد: به جنگ ذات السّلاسل. حضرت فاطمه علیهاالسلام به دلیل مهر و محبتی که به علی علیه السلام داشت، گریان شد. در همین هنگام پیامبر به خانه فاطمه آمد وبه او فرمود: آیا می ترسی که شوهرت کشته شود، نه ان شاءاللّه کشته نمی شود.

تندیس مهربانی
فاطمه علیهاالسلام با جایگاه حساس و خطیر شوهرش آشنا بود و به خوبی می دانست که علی علیه السلام در محیط بیرون، با چه مشکلاتی روبه روست. ازاین رو کوشش او، ایجاد محیطی آرام و با صفا درخانه بود. فاطمه علیهاالسلام نه تنها سخنی که موجب پریشانی همسر خود بشود بر زبان نمی آورد، بلکه هر آن چه می گفت وانجام می داد، در راه مصالح عالی همسر فداکار و دلاورش بود. بر این اساس است که حضرت علی علیه السلام ، زندگی خویش را با فاطمه علیهاالسلام این گونه توصیف می کند: «فاطمه هیچ گاه از من نرنجید و او نیز هرگز من را نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده نساخت. درهیچ امری قدمی برخلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به رخسارش می نگریستم، تمام غصه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می نمودم».

یک زندگی زیبا
یکی از جلوه های زندگی مشترک حضرت علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام ، تقسیم مطلوب وظایف و مسئولیت های زندگی بود. آن ها در ابتدای زندگی زناشویی، از پیامبر تقاضا کردند کارها را میان آن دو قسمت کند. رسول خدا نیز کارهای خانه را به فاطمه سپرد و مسئولیت های خارج از منزل را به علی علیه السلام واگذار کرد. بعد از این بود که زهرا بارها اظهار خشنودی می کرد و رضایت خود را از آن ابراز می داشت. بی تردید این تقسیم بندی پیامبر، بر مبنای ساختار روحی و جسمی، و نیز مصلحت اجتماعی آن ها بود.

پرتوی از ایثار
یکی از ارکان بنیادی زندگی موفق، گذشت و فداکاری زن و شوهر است. در زندگی مشترک علی علیه السلام و زهرا علیهاالسلام ، فداکاری موج می زد؛ زیرا حضرت زهرا علیهاالسلام که اُسوه ایثار و فداکاری بود، هیچ گاه از شوهر خویش خواهش و تمنّایی نمی کرد. در تاریخ آمده که: حضرت علی علیه السلام صبحگاهی گرسنه بود و از حضرت زهرا علیهاالسلام غذایی طلبید. ایشان پاسخ داد: دو روز است که چیزی در خانه نداریم جز همان خوراک مختصر که شما را بدان بر خود مقدم داشتم و برای شما آوردم. علی علیه السلام فرمود: چرا به من نگفتی که چیزی تهیّه نمایم. ایشان در جواب گفت: «من از خدایم خجالت کشیدم که تو را برآن چه توانش را نداری وادار نمایم».

رفتار با فرزند
مهر مادری
محبت مادرانه، نیاز اساسی تربیت فرزندان است و فاطمه علیهاالسلام مهربان ترینِ مادران دنیا بود. سلمان دراین باره می گوید: روزی فاطمه زهرا علیهاالسلام را دیدم که مشغول آسیاب بود. دراین هنگام فرزندش حسین گریه می کرد و بی تابی می نمود. عرض کردم: برای کمک به شما آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم. ایشان فرمود: «من به آرام کردن فرزند اولی هستم،شما آسیاب را بچرخانید».

توجه به نیازهای کودک
حضرت زهرا علیهاالسلام با آگاهی هایی که از نیازهای کودکان داشت، به ابعاد گوناگون آن نیازها، پاسخ می داد. ایشان چنان مراقب سلامت فرزندان خود بود که گاه می شد شکم فرزندان خودرا به قیمت گرسنگی خود سیر می کرد یا در مواقعی برای حفظ شادابی و پویایی آنان به بازی کردن با ایشان می پرداخت که در این مورد نقل است که: حضرت زهرا علیهاالسلام با امام حسن بازی می کرد و او را بالا می انداخت و برایش این اشعار را می خواند: پسرم! حسن، مانند پدرت باش، ریسمان را از گردن ظلم بَرکن، خدایی را بپرست که صاحب نعمت های متعدد است، هیچ گاه با صاحبان ظلم دوستی نکن. با توجه بدین اشعار بدیهی است که حضرت زهرا علیهاالسلام از همان اوان کودکی در قالب بازی های کودکانه در اندیشه تکمیل و تثبیت شخصیت فرزندان خویش بودند.

آموزش عبادت در کودکی
یکی از محورهای اساسی که حضرت زهرا علیهاالسلام بدان توجه و تأکید داشت، بُعد پرستش و گرایش کودکان به انجام تکلیف عبادی و الهی بود. دختر گرامی رسول اکرم، فرزندان را از کودکی به انجام عبادت فرا می خواند و آنان را به خدا پیوند می داد. حضرت زهرا علیهاالسلام کودکان خود را در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به بیداری و شب زنده داری وادار می کرد و به حدی در این کار جدی و قاطع بود که نمی گذاشت کسی از اهل خانه بخوابد و می فرمود: «کسی که از برکات شب قدر دور بماند، محروم است».

رفتار عادلانه
رفتار عادلانه با فرزندان، اصل سازنده ای است که تا اعماق وجود کودک اثر می گذارد. حضرت زهرا علیهاالسلام با سرلوحه قرار دادن این امر در رفتار با کودکان خود، از هرگونه تبعیض و رعایت نکردن انصاف پرهیز می نمود. در سیره رفتاری آن حضرت نقل است که: روزی امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در یک مسابقه خطاطی به رقابت پرداختند. امام حسن علیه السلام گفت: خط من بهتر است وامام حسین علیه السلام گفت: آن چه من نوشته ام زیباتر می باشد. سرانجام هر دو برای داوری خدمت مادرشان رسیدند. فاطمه زهرا علیهاالسلام نمی خواست بچه ها آزرده شوند؛ به همین دلیل گردن بند خود را پاره کرد و دانه های آن را که زوج نبود بر زمین ریخت و سپس فرمود: هر که بیشترین دانه ها را جمع کرد، برنده خواهد بود. دراین هنگام جبرئیل یکی از این دانه ها را به دو نیم تقسیم کرد تاهر دو به طور مساوی دانه بردارند؛ بدین ترتیب مسابقه دو برنده داشت.

مراقبت از فرزندان
در سیره حضرت زهرا علیهاالسلام آمده که ایشان در عین محبت و علاقه ای که به فرزندانش نشان می داد، مراقب تمامی رفتارهای آن ها بود. نقل شده که روزی پیامبر صلی الله علیه و آله عازم خانه دخترش فاطمه گردید. چون به خانه رسید، دید فاطمه با نگرانی منتظر آمدن فرزندانش پشت در ایستاده است. آن حضرت فرمود: چرا این جا ایستاده ای؟ فاطمه علیهاالسلام با آهنگی مضطرب عرض کرد: فرزندانم صبح بیرون رفته اند و تاکنون هیچ خبری از آن ها ندارم. پیامبر به دنبال آن ها روانه شد و چون به نزدیک غار جَبَل رسید، آن دو را دید که در کمال سلامت و آرامش مشغول بازی اند. پس آن ها را بر دوش گرفت و به خانه فاطمه آورد.

رفتار با مردم
با همسایگان
زیباترین شیوه رفتار با همسایه، در عمل فاطمه زهرا علیهاالسلام بروز پیدا کرده است. ایشان همیشه همسایگان را بر خود مقدم می دانست و در مناجات های شبانه، برای آنان دعا می کرد و خیرشان را از خدا می خواست. امام حسن مجتبی علیه السلام در این زمینه چنین فرمود: مادرم شب جمعه یکسره در حال عبادت بود و مدام برای مردم دعا می کرد و نام آنان را به زبان می آورد. صبح به ایشان گفتم: در دعای دیشب برای خودتان چیزی طلب نکردید. آن حضرت جواب داد: «اول برای همسایگان و پس از آن برای خود».

هم چنین در تاریخ آمده که مردی خدمت ایشان رسید و عرض کرد: ای دختر رسول خدا! لطفا سخنی از پیامبر به من هدیه کنید. آن حضرت فرمود: پیامبر به ما سفارش کرد: «از مؤمنان نیست کسی که همسایه اش از او ایمن نباشد. هر کس به خدا و قیامت ایمان دارد، همسایه را نمی آزارد».

برخورد با مهمان
زندگی حضرت زهرا علیهاالسلام ، جلوه ای از ایثار وگذشت بود، به نحوی که ایشان همواره دیگران را بر خود مقدم می داشت و در زمینه پذیرایی و گرامی داشت مهمان،از هیچ تلاشی فروگذار نمی کرد. نقل است که: مردی خدمت نبی اکرم صلی الله علیه و آله رسید و اظهار گرسنگی نمود. پیامبر او را به خانه همسران خود راهنمایی کرد تا از او پذیرایی کنند. آن ها گفتند: در خانه چیزی جز آب نداریم. رسول خدا صلی الله علیه و آله رو به اصحاب خود کرد و فرمود: چه کسی این مهمان را به خانه خود می پذیرد. علی علیه السلام فرمود: من او را به خانه می برم. هر دو به اتفاق روانه منزل آن حضرت شدند. امیرمؤمنان آمدنِ مهمان را به همسرش فاطمه اطلاع داد و از وضع غذای خانه خود جویا شد، حضرت فاطمه علیهاالسلام جواب داد: «قدری خوراک به اندازه بچه ها موجود است، ولی مهمان را بر خود مقدم می داریم».

رفتار با خدمتکار
حضرت فاطمه علیهاالسلام با همه بزرگواری و مقام و منزلتی که در پیشگاه خدا داشت، کار خانه را خود انجام می داد و تا مدت ها خدمتکارنداشت. تا این که روزی پیامبر زنی را که در یکی از جنگ ها به اسارت مسلمانان درآمده بود، نزد فاطمه علیهاالسلام آورد و دست او را در دست آن حضرت گذاشت و فرمود: ای فاطمه! این زن در خدمت توست. فاطمه نگاهی به صورت پیامبر کرد و چنین پاسخ داد: کار خانه را تقسیم می کنیم؛ یک روز من کار می کنم و یک روز او. از این رو آن حضرت نه تنها خدمتکار خود را به زحمت نمی انداخت، بلکه گاهی در انتخاب نوع کار از او سؤال می کرد تا هر کاری که بیشتر دوست دارد بپذیرد.

فاطمه و مستمندان
فاطمه علیهاالسلام ، انسانی کامل و خود ساخته بود. او با این که فقیر نبود و درآمد قابل توجهی از فدک داشت، ولی آن را صرف کارهای شخصی خود و خانواده نمی کرد، بلکه از آن در راه یاری دادن و کمک به مستمندان استفاده می نمود. از این رو گاهی می شد که با وجود درآمد فدک، چند روز در خانه حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام غذایی پیدا نمی شد. در شب عروسی حضرت زهرا علیهاالسلام بینوایی به منزل پیامبر آمد و از اهل آن خانه لباسی طلبید. در این هنگام فاطمه علیهاالسلام پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بینوا انفاق کرد و خود همان جامه عادی همیشگی اش را پوشید. فاطمه علیهاالسلام با این عمل، انفاق خویش را به تأیید کلام خداوند متعال رسانید که: «هرگز به نیکوکاری نمی رسید مگر از آن چه خود دوست دارید انفاق کنید».

رفتار با بانوان
 
یکی از نقش آفرینی های درخشان فاطمه زهرا علیهاالسلام ، بالا بردن فرهنگ جامعه، رشد فکر و اندیشه مردم و دفع مشکلات و شبهه های آنان بود که از آن جمله می توان به تعلیم و تربیت بانوان اشاره کرد تا ایشان بهتر بتوانند مسیر سعادت خویش را بپیمایند. نقل است که زنی به خدمت حضرت رسید و عرض کرد: مادر پیر و ناتوانی دارم که در نماز زیاد اشتباه می کند مرا فرستاده تا از شما بپرسم که چگونه نماز بخواند. آن حضرت فرمود: هر چه می خواهی بپرس. آن زن پرسش های متعددی طرح کرد و حضرت زهرا علیهاالسلام با روی گشاده پاسخ داد. در این هنگام زن از زیادی پرسش خود شرمنده شد و گفت: شما را بیش از این زحمت نمی دهم. حضرت فرمود: «باز هم بپرس؛ زیرا من در مقابل هر پرسشی که جواب می گویم، از خدا پاداشی افزون دریافت می نمایم و هرگز ملول و خسته نمی شوم».

در حریم عفاف
فاطمه زهرا علیهاالسلام می خواهد که بانوان امتش، چون فرشته، پاک و آزاده باشند؛ نه به سان بَردگان در اسارتِ نفس و شیطان. او می خواهد که زنان جهان، قدر گوهر وجودی خود را بشناسند و آن را با تمام قوا پاس دارند. از آموزش های فرهنگی و سازنده ای که دُخت فرزانه پیامبر بدان بسیار بها می داد، رعایت شرف و حفظ هویت و کرامت زن از راه پوشش شایسته بود تا ایشان بتوانند در عینِ حفظ شئونات اسلامی، به شایستگی های خویش در جامعه دست یابند. نقل است که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در برابر انبوهی از مسلمانان این سوال را طرح کرد که به نظر شما بهترین چیز برای زن چیست؟ اصحاب از پاسخ این سؤال درماندند. در این میان امیرمؤمنان به خانه رفت و این سؤال را از حضرت زهرا علیهاالسلام نمود. ایشان فرمود: «بهترین چیز برای زن این است که مردان بیگانه او را نبینند و آنان نیز او را نبینند».

بانوی خانه
 
خانه فاطمه، مَهد تعلیم و تربیت او به شمار می رفت؛ سنگری که از آن در راه حفظ دین و پاسداری از ارزش های اسلامی استفاده می نمود. خانه داری فاطمه، مهم ترین آموزشی بود که به دخترانش در راه زندگی می آموخت تا بتوانند مادرانی نمونه برای نسل آینده باشند و به حق که فاطمه در این امر سرآمد روزگارش گردید؛ زیرا او به خوبی می دانست که خانه هم چون پایگاهی برای تربیت فرزندان است و در این راه فراوان تلاش می کرد و از هیچ کوششی فروگذار نبود. از حضرت علی علیه السلام روایت است که: «فاطمه با این که از محبوب ترین افراد نزد رسول خدا بود، آن قدر با مشک آب کشید که اثر بند مشک در بدنش نمایان شد و آن قدر خانه را جارو کرد که لباس هایش غبارآلود شد و آن قدر زیردیگ آتش افروخت که رنگ لباسش تغییر کرد، به طوری که در سختی و زحمت افتاد».

بر مزار شهیدان
حضرت زهرا علیهاالسلام برای شهیدان اهمیت به سزایی قائل بود و همواره به شهید به دیده احترام می نگریست. او گاه بر سر مزار آنان می رفت و به یاد حماسه سازی هایشان دلسوزانه اشک می ریخت. از جمله شهیدانی که حضرت زهرا علیهاالسلام زیاد بر سر مزار پاکش می رفت و به او اُنس گرفته بود، عموی بزرگوار پیامبر، جناب حمزة بن عبدالمطلب بود؛ زیرا فاطمه علیهاالسلام از مقام حمزه آگاهی داشت و به خوبی می دانست که ایمان حمزه، دل دشمنان اسلام را سخت لرزانْد، جبهه پیامبر را استوار کرد وغم ها را از چهره ایشان زدود. حضرت زهرا علیهاالسلام حتی برای نکوداشت مقام او، تسبیح خویش را از تربت پاک حمزه سیدالشهداء ساخت.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 286
  • 287
  • 288
  • ...
  • 289
  • ...
  • 290
  • 291
  • 292
  • ...
  • 293
  • ...
  • 294
  • 295
  • 296
  • ...
  • 386
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس