• تماس  

ساده زیستن پیامبر اکرم (ص)

04 شهریور 1395 توسط زينب اسماعيلي

ساده زیستن پیامبر اکرم (ص)همانطوری که گفتیم، ساده زندگی کردن در همه امور زندگی، در خوراک در لباس و پوشاک، در معاشرت ها، یک

[58]اصل مسلم است که در زندگی پیامبر اکرم (ص) دیده می شود.

برای روشن شدن این موضوع که پیامبر اکرم (ص) چگونه ساده زیستن را اختیارکرده بود، به این روایت توجه فرمائید.

روایتی است که امام حسن مجتبی (ع) از دائی ناتنی خود، به نام هند پسر ابی خالد، چنین تعریف می کند که: هند فرزند خوانده پیامبر اکرم (ص) و برادر ناتنی حضرت زهرا «س» فرزند حضرت خدیجه بود از شوهری که قبل از رسول اکرم (ص) اختیار کرده است. پیامبراکرم (ص) پسر خوانده دیگری نیز بنام اُسامة بن زید داشته است که، مادرش زینب دختر جَحْش بود، که از هند کوچکتر بوده است. هند چون در آن زمان 13سال در مکه و بعد از آن نیز10 سال در مدینه در خدمت پیامبراکرم (ص) بود، وهمچنین در خانه آن حضرت بزرگ شده بود، از این جهت بر تمام جزئیات زندگی آن بزرگوار آگاهی کامل داشت، بخاطر همین امام حسن مجتبی (ع) در سن طفولیت با آگاهی از شناخت هند نسبت به رسول اکرم (ص) ازاوسئوال کرد: ای هند! جدم پیامبراکرم (ص) را آن طور که دیده ای برای من تعریف کن.

هند برای امام حسن مجتبی (ع) پیامبر اکرم (ص) را این طور توصیف کرده و امام حسن مجتبی (ع) هم برای دیگران عیناً نقل کرده است که: کانَ رَسُولُ اللهِ خَفیفُ اْلمَوؤنَه. یعنی پیامبر اکرم (ص) در

[59]زندگی خود روش ساده زندگی کردن را انتخاب نموده بود، در همه امورات زندگی.(17)

و یا در روایتی که اهل سنت هم نقل کرده اند، آمده است که: یکی از خلفا در شرائط خاصی وارد اتاق پیامبر اکرم (ص) شد. و این در حالی بود که، حضرت از قصه زن هایش اعراض کرده وآنها را مخیر کرد بین طلاق یا صبر کردن به زندگی ساده.

عده ای از زنها گفتند: وضع زندگی ما، خیلی ساده است، از این غنائمی که در جنگ و غیرجنگ به دست می آید به ما هم بدهید، حضرت فرمود: زندگی من یک زندگی ساده است اگر می خواهید به همین زندگی ساده صبر کنید و بسازید، و اگر هم نمی خواهید من حاضرم که شما را طلاق بدهم و چیزی هم بعنوان مهریه به شما بپردازم.

همه گفتند: نه یارسول الله، ما به همین زندگی ساده می سازیم.

یکی از خلفا وقتی که اطلاع پیدا کرد که حضرت از زنها ناراحت شده است، خدمت حضرت رسید تا با حضرت صحبت کند.

او می گوید: شخص سیاهی آن جا بود که در واقع به منزله

[60]دربان و نگهبان بود وحضرت به او سپردند که کسی وارد نشود. من رفتم به این شخص گفتم: به حضرت بگو که فلانی است، آن شخص رفت و برگشت، گفت: حضرت جوابی ندادند و چیزی نگفتند.

او می گوید: من رفتم و دوباره آمدم، اجازه خواستم، حضرت اجازه ورود ندادند، دوباره رفتم، و برای بار سوم مراجعه کردم، این بار حضرت اجازه ورود دادند.

وارد اتاق شدم، دیدم پیامبر اکرم (ص) در اتاق استراحت کرده که کف آن اتاق را فرشی پوشانده بود که از لیف خرما درست کرده بودند، حضرت از جا حرکت کردند، دیدم اثر زبری وخشونت فرش روی بدن مبارک آن حضرت به جا مانده است و خیلی ناراحت شدم.

به پیامبر اکرم (ص) عرض کردم: یا رسول الله چرا باید وضع شما این گونه باشد؟! درحالی که کسراها و قیصرها و امثال اینها، غرق درنعمت ها باشند، ولی شما که پیامبر خدا هستید یک چنین وضعی داشته باشید؟ حضرت ناراحت شدند و ازجا بر خاست و فرمود: این حرف ها چیست که می گوئی؟

آیا دنیا به نظرت جلوه کرده است؟

حال که من این ها را ندارم، برای من محرومیت است و برای

[61]آنها ئی که چنین نعمت ها را دارند نعمت است؟

به خدا قسم که تمام آنها نصیب مسلمین می شود، واین مال و منال برای کسی افتخار نمی آورد.(18)

بنابراین رفتار پیامبر اکرم (ص) هم چون سخن آن حضرت الگو و اسوه است برای شما، بر همه پیروان و دوستان آن حضرت لازم است که از اصل ساده زندگی کردن و سبک بودن بار زندگی استفاده کنند و سبک بال وآسوده خاطر باشند.

زیرا در قرآن مجید آمده است که: لَقَدْ کانَ لَکمْ فی رَسُولِ اللهِ اُسْوَه حَسَنَه.

یعنی رفتار پیامبر اکرم (ص) همچون سخن آن حضرت باید برای همه اسوه والگو باشد، باید مرکز وکانون باشد که ما از آن کانون و ظائفمان را بدست آوریم و عمل کنیم، نقل تاریخ به تنهای کافی نیست، بلکه تفسیر و توجیه عمل و رفتار پیامبر اکرم (ص) مهم است. چون خود آن حضرت فرمودند: سخنانی که از من می شنوید ضبط کنید، نگه داری کنید و به نسل های آینده تحویل دهید. و بعد فرمودند: چه(19) بسا نسل های آینده حرف مرا

[62]بهتر از شما بفهمند.

(17)- نظام اخلاقی، ص 320.(18)- نظام اخلاقی، ص326.(19)- سفینه، ج 1، ص 392.

 نظر دهید »

قدرچیزی را که داری بدان

04 شهریور 1395 توسط زينب اسماعيلي

 نظر دهید »

عوامل مرگ ناگهانی

04 شهریور 1395 توسط زينب اسماعيلي

عوامل مرگ ناگهانی
چه گناهاني باعث مرگ ناگهانی و بد مي شود؟
به طور كلى اجل و مرگ دو نوع است: يكى اجل حتمي و مسمّى، و دوّم اجل معلّق يا غير مسمّى.
نوع اوّل همان اجل طبيعى است كه مطابق با نظام خلقت هرموجود زنده‏اى پس از يك دوره زندگى عوامل زيستى او رو به كاهش و زوال مى‏گذارد تا روزى كه عمر او به سر رسد، و اجل معلق، مرگ‏هاى زودرس هستند كه بر اثر تصادف يا بيمارى‏ها وگناهان و… پديد مى‏آيند و هر دو اجل به اراده و مشيت الهى و بر طبق قضا و قدر الهى انجام مى‏شود، ولى نكته‏اى كه در اين جا قابل توجه است اين كه اعمال و رفتار ارادى و اختيارى انسان نيز، خود يكى از اسباب اين عالم و جزئى از قضا و قدر الهى است كه در بسيارى ازحوادث و پديده‏هاى عالم، نقش فاعلى به خود مى‏گيرد. پس انسان مى‏تواند با اعمال و رفتار خود، سرنوشت خويش را تعيين كند و يكى از امورى كه رفتار انسان در تعيين آن مؤثر است، مرگ مى‏باشد. انسان مى‏تواند با رعايت اصول بهداشتى و … عمر خود را به حد طبيعى و واقعى برساند. علاوه بر اين بعضى از گناهان يا كارهاى خير مانند قطع رحم يا ظلم و احسان وصله رحم و صدقات و… نيز در تأخير و تقديم مرگ‏ها مؤثر است، ولى در نهايت همه اينها برطبق قانون قضا و قدر الهى است و خداوند از ازل مى‏داند كه هر انسانى با اعمال و رفتار خوب يا بد خويش چه نوع اجلى خواهد داشت.
از آيات و روايات نيز معلوم مى‏شود كه انسان داراى دو نوع مرگ است . مرگ حتمى، هرگز تأخير و تقدم ندارد و صله رحم، صدقه و… هم تأثيرى بر آن نخواهد داشت. آن چه در روايات وارد شده كه صدقه، صله رحم، تشييع جنازه مؤمن و… عمر انسان را طولانى مى‏كند و با برخى امور آن را كاهش مى‏دهد، مربوط به اجل معلق است. به اين مثال توجه كنيد: اگر فانوسى را كه در مخزن آن مقدارى نفت وجود دارد، روشن كنيم دو نوع خاموشى براى آن متصور است: يكى آن كه آن قدر روشن باشد تا نفت آن تمام شود و به طور طبيعى خاموش گردد. دوم آن كه قبل از تمام شدن نفت، كسى آن را خاموش كند يا فانوس بر زمين افتد و… خاموش شود.
بيشتر مرگ‏ها با اجل معلق تحقق مى‏پذيرد نه با اجل حتمى؛ يعنى، يك‏سرى عوامل، در تقديم و يا تأخير آن دخيل است.
همانطور که گفتیم برخی گناهان موجب کوتاهی عمر ومرگ مفاجات یا ناگهانی میشود ، و بنابر روایات اکثر مرگها بر اثر گناهان می باشد. امام صادق علیه السلام می فرماید:«من یموت بالذنوب اکثر ممن یموت بالآجال»(بحار الانوار ج5ص616)
«کسانی که به(واسطه) گناهان می میرند بیش از کسانی هستند که به عمر طبیعی از این جهان می روند». ودر حدیثی دیگر فرموده است :«اما انه لیس من عرق یضرب و لا نکبة ولا صداع ولا مرض الا بذنب»(اصول کافی ج3ص370)یعنی «هیچ رگی نزند ونکبتی پیش نیاید وسردرد وبیماری نباشد جز به خاطر گناهی که از انسان سرزده است »

برخی از گناهان که موجب مرگهای ناگهانی وبد میشود عبارتند از :

1-قطع رحم:
از ابو حمزه ثمالی روایت شده است که امیر مؤمنان علیه السلام در خطبه ای فرمودند :«اعوذ بالله من الذنوب التی تعجل الفناء» (پناه می برم به خدا ا گناهانی که در نابودی شتاب کنند)
«ابن کوا» که در زمره دشمنان آن حضرت واز خوارج بود و همیشه مترصد بود تا ایرادی به گفتار ویا کردار حضرت بگیرد برخاسته وگفت :یا علی!مگر گناهی هم هست که در نابودی شتاب کند حضرت در جواب فرمودند:«نعم وتلک قطیعةالرحم»(آری قطع رحم)(اصول کافی ج4 ص48)
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آمده که فرمودند:«صلةالرحم تعمر الدیار وتزید فی الاعمار وان کان اهلهل غیر اخیار»(صله رحم خانه ها را آباد گرداند وبر عمرها بیفزاید گرچه انجام دهندگان آن مردم خوبی نباشند) (اصول کافی ج4 ص48)
همچنین در حدیث دیگری فرمودند:«صلة الرحم تهون الحساب وتقی میتة السوء»(صله رحم حساب (روز قیامت)را آسان سازد واز مرگ بد حفظ کند)(سفینة البحار ج1 ص 514)
قطع رحم در روایات ما درردیف شرک به خدا شمرده شده است و روایات در مذمت وآثار قطع رحم بسیار زیاد است.

2- دروغ،عامل کوتاهی عمر

دروغ آثار سوء زیادی در زندگی انسان دارد از جمله آن آثار کوتاهی عمر است. در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در مورد قسم دروغ آمده است: «من حلف علی یمین وهو یعلم انه کاذب فقد بارز الله بالمحاربةوان الیمین الکاذبه تذر الدیار بلاقع من اهلها وتورث الفقر فی العقب»:کسی که به دروغ قسم بخورد وباند که دروغ است به جنگ با خدا رفته است و همانا قسم دروغ ، خانه ها را بی صاحب وبی خانمان گرداند وموجب فقر فرزندان گردد(سفینةالبحار ج1 ص 297)
امام باقر علیه السلام می فرماید :«سه خصلت است که هر کس مرتکب آن شود از دنیا نرود تا وبال وکیفر آن را (در این دنیا)ببیند:ستمکاری،قطع رحم ،وقسم دروغ برای مخالفت با خدا… به راستی که قسم دروغ وقطع رحم خانه خالی از اهل وخانمان میکند»

3-زنا

یکی از آثار شوم زنا کوتاهی عمر ومرگ بد وناگهانی است ، گناه زنا می باشد که در روایات ما به آن تصریح شده است از جمله در روایتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید:
«ا یا معشر المسلمین، ایاکم والزنا ؛فان فیه ست خصال: ثلاث فی الدنیا وثلاث فی الآخرة،فاما التی فی الدنیا :فانه یذهب بالبهاء، ویورث الفقر ، وینقص العمر واما التی فی الآخره :فانه یوجب سخط الرب ،و سوء الحساب ، والخلود فی النار»(خصال صدوق ج1 ص320):
«ای گروه مسلمانان!از زنا بپرهیزید که در آن شش خصلت (واثر سوء)وجود دارد : سه در دنیا وسه در آخرت . اما آن سه که در دنیا است جمال و زیبایی را می برد، وپریشانی وتنگدستی می آورد وعمر را کوتاه میکند. اما آن سه که در آخرت است :موجب خشم خدا،بدی حساب وخلود در آتش دوزخ گردد».
همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در روایتی دیگر می فرماید:«اذا ظهر الزنا من بعدی کثر موت الفجاءة»:
هرگاه پس از من زنا شایع شد مرگ ناگهانی بسیار می گردد(اصول کافی ج4 ص 81)
و نیز در روایت آمده پنج چیز است که اگر به آنها رسیدید از آنها به خدا پناه ببرید که یکی از آنها زنا می باشد می فرماید:«….هرگز در میان مردمی زنا شایع نشود آن را آشکار سازند جز آنکه در میان آنها طاعون ودردهایی که در میان گذشتگانشان سابقه نداشته است شایع شود…»(اصول کافی ج4 ص81)

4- آزار پدر ومادر عامل کوتاهی عمر

یکی از گناهانی که موجب کوتاهی عمر می شود آزار پدر ومادر است. در قرآن آیات زیادی درباره احسان به پدر و مادر واحترام به آنها وارد شده تا جایی که در برخی آیات مثل آیه 83 بقره ،36 نساء،151 انعام 23 اسراء و…بعد از دعوت به توحید وشکر پروردگار امر به احسان به والدین و قدردانی از آنها شده است .امام صادق علیه السلام می فرماید:
«نعوذ بالله من الذنوب التی تعجل الفناء وتقرب الآجال وتخلی الدیار ،وهی قطیعة الرحم والعقوق وترک البر»:
پناه می برم به خدا از گناهانی که در نابودی شتاب میکنند و مرگ ها را نزدیک می سازد و خانه را بی خانمان می کنند وآنها عبارتنداز :قطع رحم ،آزردن والدین ودست کشیدن از احسان ونیکی .(اصول کافی ج4 ص184)
در حدیثی دیگر رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید:
« سه گناه است که در کیفر آن (در دنیا)شتاب شود وبه روز قیامت نیفتد : نافرمانی وآزردن پدر ومادر ، ستم بر مردم وکفران احسان ونیکی(یعنی ترک احسان ونیکی)».(امالی شیخ طوسی ج2 ص13)
اینها مهمترین گناهانی است که در کوتاهی عمر ومرگهای ناگهانی وبد نقش بسزایی دارد.
Tags:معاد شناسي

 نظر دهید »

بهشت

03 شهریور 1395 توسط زينب اسماعيلي

مردی با اسب و سگش در جاده‌ای راه می‌رفتند. هنگام عبوراز کنار درخت عظیمی، صاعقه‌ای فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدت‌ها طول می‌کشد تامرده‌ها به شرایط جدید خودشان پی ببرند…!
پیاده ‌روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود، عرق می‌ ریختند و به شدت تشنه بودند. در یک پیچ جاده دروازه تمام مرمری عظیمی دیدند که به میدانی باسنگفرش طلا باز می‌شد و در وسط آن چشمه‌ای بود که آب زلالی از آن جاری بود. رهگذررو به مرد دروازه ‌بان کرد و گفت: “روز بخیر، اینجا کجاست که اینقدر قشنگ است؟”
دروازه‌بان: “روز به خیر، اینجا بهشت است.”
- “چه خوب که به بهشت رسیدیم، خیلی تشنه‌ایم.”
دروازه ‌بان به چشمه اشاره کرد و گفت: “می‌توانید وارد شوید و هر چقدر دلتان می‌خواهد بنوشید.”
- اسب و سگم هم تشنه‌اند.
نگهبان:” واقعأ متأسفم . ورود حیوانات به بهشت ممنوع است.”
مرد خیلی ناامید شد، چون خیلی تشنه بود، اما حاضر نبود تنهایی آب بنوشد. ازنگهبان تشکر کرد و به راهش ادامه داد. پس از اینکه مدت درازی از تپه بالا رفتند،به مزرعه‌ای رسیدند. راه ورود به این مزرعه، دروازه‌ای قدیمی بود که به یک جاده خاکی با درختانی در دو طرفش باز می‌شد. مردی در زیر سایه درخت‌ها دراز کشیده بود وصورتش را با کلاهی پوشانده بود، احتمالأ خوابیده بود.
مسافر گفت: ” روز بخیر!”
مرد با سرش جواب داد.
- ما خیلی تشنه‌ایم . من، اسبم و سگم.
مرد به جایی اشاره کرد و گفت: میان آن سنگ‌ها چشمه‌ای است. هرقدر که می‌خواهیدبنوشید.
مرد، اسب و سگ به کنار چشمه رفتند و تشنگی‌شان را فرو نشاندند.
مسافر از مرد تشکر کرد. مرد گفت: هر وقت که دوست داشتید، می‌توانید برگردید.
مسافر پرسید: فقط می‌خواهم بدانم نام اینجا چیست؟
- بهشت!
- بهشت؟!! اما نگهبان دروازه مرمری هم گفت آنجا بهشت است!
- آنجا بهشت نیست، دوزخ است.
مسافر حیران ماند:” باید جلوی دیگران را بگیرید تا از نام شما استفاده نکنند! این اطلاعات غلط باعث سردرگمی زیادی می‌شود! “
- کاملأ برعکس؛ در حقیقت لطف بزرگی به ما می‌کنند!!! چون تمام آنهایی که حاضرندبهترین دوستانشان را ترک کنند، همانجا می‌مانند…

برگرفته از: کتاب “شیطان و دوشیزه پریم"- پائولوکوئیلو

 نظر دهید »

الهی! تو پاک آفریده ای

03 شهریور 1395 توسط زينب اسماعيلي

الهی! تو پاک آفریده ای ،ما آلوده کرده ایم…

الهی اگر گلم یا خارم از آنِ بوستانِ یارم

چگونه دعوی بندگی کنم که پرندگان از من می رمند

و ددان رامم نیستند الهی ،

الهی ! گرگ و پلنگ را رام توان کرد،

با نفس سرکش چه باید کرد؟

انسان را قسطاس مستقیم آفریده ای،

افسوس که ما در میزان طغیان کرده ایم الهی،

به سوی تو آمده ام؛

به حقّ خودت مرا به من برمگردان الهی

 

گزیده ای از الهی نامه

“علامه حسن زاده آملی”

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 270
  • 271
  • 272
  • ...
  • 273
  • ...
  • 274
  • 275
  • 276
  • ...
  • 277
  • ...
  • 278
  • 279
  • 280
  • ...
  • 386
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس