عظمت غدیردرفرهنگ اسلام
«عظمت غدیر در کلام پیامبر اکرم (ص)
«عظمت غدیر در کلام پیامبر اکرم (ص)»/فرازهایی از خطبه غدیر
۱٫ آن چه بر تو فرو فرستادیم
آری، نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که:«اگر در ابلاغ آن چه اینک بر تو فرو فرستاده ام کوتاهی کنی، در حقیقت، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکرده ای.» و هم او تبارک و تعالی حفظ و نگهداری مرا در برابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کننده ای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده:
۲٫ ابلاغ رسالت
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربکّ )فی عَلیٍ( و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه وَاللّهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ، مائده/۶۷٫
ای مردم من در ابلاغ آن چه که حق بر من فرو فرستاده است، کوتاهی نکرده ام و هم اکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشته وحی خدا جبرائیل علیه السلام سه بار بر من فرود آمده و از سوی حق تعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم، که علی بن ابی طالب، برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتش به من، همان نسبت است که هارون به موسی داشت، با این تفاوت که رسالت به من، خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولش، علی، ولیّ و صاحب اختیار شماست.
۳٫ همان کسی که
علی بن ابی طالب، همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع، به نیازمند، صدقه داده است و او در هر حالی رضای خدا را می جوید.
۴٫ از جبرائیل علیه السلام خواستم
از جبرائیل علیه السلام خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون می دانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسده جویی گنه آلودگان و نیرنگ بازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفته اند، آگاهی داشتم؛ همان ها که خداوند، در قرآن کریم، وصفشان کرده است:
تَقُولُونَ بِأفواهکم ما لَیسَ لَکُم بِه علِم وَ تَحسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِندَاللّهِ عَظیمً، نور/۱۵؛
هنوز آن آزارها که این گرو ه، بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبرده ام، تا آنجا که به دلیل ملازمت و مصاحبت فراوان علی (علیه السلام) با من و توجهی که به او داشتم، به عیب جویی من برخاستند و مرا مردی زودباور که هر چه می شنود، بی اندیشه می پذیرد، خواندند تا آن که خداوند عزّوجلّ، این آیه را نازل فرمود: وَ مِنهُم الَّذینَ یُؤذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أذُنٌ قُل أذُنُ خَیرٍ لَکُم یُؤمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ ،توبه/۶۱٫
۵٫ ولی و صاحب اختیار
ای مردم بدانید که خداوند، علی بن ابی طالب را ولیّ و صاحب اختیار شما معیّن فرموده و او را امام و پیشوای واجب الاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پیروان ایمانی ایشان و بر هر بیابانی و شهری و بر هر عجم و عربی و هر بنده و آزاده ای و بر هر صغیر و کبیری و بر هر سیاه و سپیدی و بر هر خداشناس موّحدی، فرض و واجب فرموده و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازم الاجرا مقرر فرموده است. هر کس با علی (علیه السلام) به مخالفت برخیزد، ملعون است و هر کس که از او پیروی نماید، مشمول عنایت و رحمت حق خواهد بود.
۶٫ مؤمن کیست؟
مؤمن کسی است که به علی (علیه السلام) ایمان آورد و او را تصدیق کند. مغفرت و رحمت خداوند شامل او و کسانی است که سخن او را بشنوند و نسبت به فرمان او مطیع و تسلیم باشند.
۷٫ بعد از من
خداوند عزّوجلّ، پروردگار و ولیّ و صاحب اختیار و خداوندگار شماست و گذشته از او و پیامبرش محمّد )صلی اللّه علیه وآله( همین من که اکنون به پا خاسته و با شما سخن می گویم سپس بعد از من علی (علیه السلام) به امر خدا بر شما سمت ولایت و صاحب اختیاری دارد و پس از او امامت و پیشوایی تا روز واپسین و تا آن هنگام که خدا و پیامبرش را دیدار خواهید کرد، در ذرّیه و نسل من که از پشت علی (علیه السلام) هستند، قرار خواهد داشت.
۸٫ امام و راهنمای آشکار
ای مردم دانشی نیست که خداوند به من تعلیم نکرده باشد، و من نیز هر چه که تعلیم گرفته ام به علی (علیه السلام)، این امام پرهیزکاران و پارسایان آموخته ام و دیگر دانشی نیست مگر آن که به علی (علیه السلام) تعلیم کرده ام و اوست امام و راهنمای آشکار.
کوی «رضا»
من خاک بوس درگه جانانم روشن زمهر اوست، دل و جانم آب بقا به خضر ببخشایند من در کنار چشمه حیوانم هم جرعه نوش باده توحیدم هم خوشه چین خرمن عرفانم تا یافتم به کوی «رضا» مامن آسوده از حوادث دورانم تا برده ام به حکم رضا فرمان هستند مهر و ماه به فرمانم تا مهر هشتم است مرا سرور هفت اخترند بر سرپیانم منت خدای را که به حکم عشق از عاکفان کعبه ایمانم عمری غبار مقدم زوارت شد توتیای دیده گریانم عمری زسوز سینه و صدق دل برآستان قدس تو دربانم هنگام رستخیز مرا دریاب کز جرم بیشمار،هراسانم شمس الشموس هستی و از احسان پرتو فکن به کلبه احزانم ضامن شدی تو آهوی صحرا را تضمین نمای، بخشش عصیانم در بامداد حشر، تو را جویم دربارگاه قدس، تو را خوانم