حکایت
حکایت
????مرد فقیری از خدا سوال کرد: چرا من اینقدر فقیر هستم؟!
????خدا پاسخ داد: چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی!
????مرد گفت: من چیزی ندارم که ببخشم…
????خدا پاسخ داد: دارایی هایت کم نیست!
یک صورت، ????که میتوانی لبخند بر آن داشته باشی!
یک دهان، ????که میتوانی با آن از دیگران تمجید کنی و حرف خوب بزنی!
یک قلب،???? که میتوانی به روی دیگران بگشایی!
و چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران با نیت خوب نگاه کنی!
اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند
امام على علیه السلام
اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند
قانع بودن به نادانى، حرص به دنیا، بخل ورزى به زیادى، ریاکارى در عمل، و خود رأیى.
لَو لاخَمسُ خِصالٍ لَصارَ النّاسُ کُلُّهُم صالِحینَ
أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ، الحِرصُ عَلَى الدُّنیا، وَالشُّحُّ بِالفَضلِ، وَالرِّیاءُ فِى العَمَلِ وَالعجابُ بِالرَّىِ؛
(غررالحکم، ج2، ص451، ح3260)
چرا نگران فردا باشم؟
نگرانی
.. چرا نگران فردا باشم؟
آنکس که همه عمر از من مراقبت کرده است، آیا فردا مراقب من نخواهد بود؟
«او» یگانه ی تغییر ناپذیر است.
«او» دیروز همانند امروز و صدها قرن آینده خواهد بود.
خداوند اینجاست تا مرا راهنمایی کند، پیش برد…
توکل
توکل
در سال قحطی عارفی غلامی دید که شادمان بود؛
گفت: چطور در چنین وضعی شادی می کنی؟
گفت: من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد.
عارف گفت:
“از خودم شرم دارم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم”