واژۀ «اربعین» در برخی از آیات قرآن مکرر ذکر شده است
واژۀ «اربعین» در برخی از آیات قرآن مکرر ذکر شده است. خداوند در قرآن کریم از این عبارت چه مفهومی را بیان میکند؟
سؤال بسیار خوبی پرسیدید. اربعین از منظر قرآن کریم گاهی برای کشف واقع و اعمال و مقاصد گروهی و قومی است. گاهی برای ارزش دادن به افعال، اعمال، شخصیت و حقیقت انسانها است. این عبارت با تصریح در قرآن، ریشهای قرآنی پیدا کرده است. بهعنوان نمونه، در سورۀ مبارکۀ اعراف به وعدۀ الهی با حضرت موسی(ع) اشاره میکند و میفرماید: «وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً؛ با موسى سى شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم.» در همین مدت بود که مقاصد شوم و اعمال نامناسب و زشت قوم حضرت موسی(ع) که گوسالهپرستی بهوسیلۀ ساحری بود، آشکار و هویدا شد؛ کما اینکه در سورۀ مبارکه بقره در آیۀ 51 میفرماید: «وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ؛ و آنگاه که با موسى چهل شب قرار گذاشتیم آنگاه در غیاب وى شما گوساله را [به پرستش] گرفتید در حالى که ستمکار بودید.» در سوره مبارکۀ مائده در آیۀ 26 اشاره به سرگردانی بنیاسرائیل به خاطر مخالفت با فرمان خداوند اشاره میکند و میفرماید: «فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ»؛ ملاحظه میکنید که در این آیه سرگردانی بنیاسرائیل و گمراهی آنها را تا چهل سال برمیشمرد.
* در مورد جایگاه اربعین در روایات و احادیث نیز مطالبی بیان بفرمایید. آیا در روایات ائمه به مسئلۀ اربعین اشاره شده است؟
بله؛ اربعین علاوه بر ریشۀ قرآنی، ریشۀ روایی نیز دارد و در احادیث ما به این موضوع به صورت فراوان پرداخته شده و موردتوجه قرار گرفته است. بنده بهعنوان نمونه تعدادی از احادیث وارده در این باب را عرض میکنم:
در خصال شیخ صدوق در قسمت ابواب الاربعین آمده است که خداوند چهل سال به فرعون مهلت میدهد.
در بحارالانوار جلد یازدهم صفحۀ 162 آمده است: «حضرت آدم(ع) چهل روز در فراق بهشت گریه میکرد.»
در جای دیگر ذکر شده است که: «در طوفان نوح(ع) چهل روز باران بارید.»
مرحوم محدث قمی در سفینة البحار از وجود مبارک پیامبر(ص) نقل میکند که: «من اخلص لله اربعین یوماً فجر الله ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه».
در میان روایاتی که به عدد چهل تصریح کردهاند، این حدیث شریف نبوی(ص) است که: «من حفظ من امتی اربعین حدیثا مما یحتاجون الیه من امر دینهم، بعثه الله یوم القیامه فقیها عالما؛ هر کسی از امت من چهل حدیث از احادیث موردنیاز مردم را در امور دین نگهداری کند، خداوند روز قیامت او را فقیهی عالم و صاحب بصیرت بر خواهد انگیخت.» ملاحظه بفرمایید، روایات فراوان دیگری هست که عدد چهل و اربعین را موردتوجه قرار دادهاند که بنده فهرستوار فقط به آنها اشاره میکنم:
نطفه برترین بانوی هستی(حضرت صدیقۀ طاهره(س) ) به فرمان الهی پس از چهل روز عزلتگزیدن و عبادت پیامبر(ص) منعقد می گردد و این خود حکایت از اثرات و ثمرات اربعین دارد که این اتفاق مهم تنها با رعایت (چهل روز) و انجام اعمال در آن مدت معین، رخ داده است.
زمین در مرگ مؤمن چهل روز گریه میکند. رشد و کمال انسان در چهلسالگی محقق میشود. حضرت حق دعای چهل نفر را که باهم جمع شوند و دعا کنند به اجابت میرساند. چنانچه چهل نفر در تشیع جنازه مؤمنی شهادت بدهند که از او جز خیر ندیدهاند، خداوند آن مؤمن را مشمول غفران خود قرار میدهد. کسی که نیاز و خواسته خود را پس از دعا کردن برای چهل مؤمن از خداوند طلب کند، خواستۀ او برآورده میشود. همچنین آوردهاند که توبۀ بهلول نباش (کفن دزد) در چهلمین روز پذیرفته میشود. در جای دیگر از قول یکی از معصومین ذکر شده که زیارت در روز اربعین امام حسین(ع) یکی از ویژگیهای مؤمن به شمار میآید.
بهعنوان حسن ختام پرسش حضرتعالی به این روایت نورانی امام صادق(ع) هم، اشاره میکنم که میفرماید: «ما اجمل عبد ذکر الله عز و جل اربعین یوماً الا زهده الله عزوجل فی الدنیا، و بصره داءها و دواءها، فاثبت الحکمة فی قلبه، و انطق بها لسانه؛ هیچ بندهای، خداوند را چهل روز به نیکی یاد نکند، جز آنکه خداوند مهر دنیا را از دل او بیرون آورد و از درد و درمان دنیان او را آگاهی دهد.»
* اینکه برمبنای یکی از روایات گفتید: «کسی که چهل حدیث از احادیث موردنیاز مردم را حفظ کند… .»، این «محافظت» به چه معناست؟
بر مبنای ویژگی عدد چهل و نیز بر اساس گفتار پیشوایان دین و ائمه الهدی(ع)، حفظ «چهل حدیث» به صورتهای گوناگون موردتوجه قرار گرفته است؛ بنابراین، محافظت شامل، حفظ و به خاطر سپردن و نیز شامل کتابت، تعقل، تدبیر، تفکر در مفهوم احادیث و عمل کردن به آن و حراست از ضایع شدن و جلوگیری از متروک ماندن و فراموش کردن هم میشود. به همین خاطر است که بسیاری از بزرگان و عالمان دینی به انجام این سنتِ حسنه اهتمام داشتند و کتب متعددی با نامهای «اربعین» یا «چهل حدیث» یا « الاربعون حدیثاً» یا با نامهای دیگری نوشتهاند و آن را منتشر کردهاند.
* چنانچه مایل هستید دربارۀ اربعین حضرت سیدالشهدا(ع) نیز مطالبی بیان بفرمایید.
بله؛ بسیار بجا و شایسته است در آستانۀ اربعین تبار عصمت و نجابت، اربعین سید و سالار شهیدان و هفتاد و دو تن از خاندان و یاران باوفایش سخنی بگوییم و ذکر مصیبتی داشته باشیم.
شرمنده ایم........یا زینب
خسته ام شکسته ام دنیا چه کردی با دلم
خسته ام شکسته ام دنیا چه کردی با دلم
دل مگر کافی نبود ویرانه کردی منزلم
می خورم هر لحظه هر دم لطمه از شب های تو
می ستانی از وجودم ذره های اخرم
خورد شد در زیر حجم طعنه های دیگران
جسم بی روح ودل خون وتن غم پرورم
کاش همچو کودکی پر بودم از شادی خوشی
قهر بودم با غمو غصه جدا بود از برم
چشم بسته می پریدم می رسیدم اسمان
میدویدم سمت مادر می گرفتم در برم
اه ای ایام خوب کودکی یادت به خیر
کو کجای تا ببینی که چه بی بال وپرم
سادگی، ویژگی اولیای الهی
سادگی، ویژگی اولیای الهی
سادگی؛ کربلا خیلی ساده بود. هرچه تشریفات بیشتر شود وابسته تر میشویم. کسی میتواند شنا برود که لباسش سبک باشد. با لباس سنگین نمیشود شنا کرد. سادهی ساده. این چفیهای که شما دارید، عرق را با آن پاک میکند. اشکشان را میگرفتند. گاهی دست میشکست این را به گردنشان آویزان میکردند. دیگ را بلند میکردند. حمام میرفتند، حوله میشد. سجاده میشد. تب میکردند، تر میکردند روی پایشان میگذاشتند. از این گازهای شیمیایی بود، روی صورت میانداختند. یعنی یک چیزی که چه کاره بود. سادگی خیلی مهم است.
به من میگویند: آقای قرائتی سی و چند سال است تخته سیاهت را نمیخواهی عوض کنی؟ میدانی چقدر وسایل تکنولوژی و کمکآموزشی آمده؟ میگویم: میخواهم تخته سیاه باشد، چون تخته سیاه در همه روستاها هست. اگر از امکانات مدرن استفاده کنم، میگویند: بله، قرائتی جایش گرم است. همه امکانات هم دارد. به ما چه یک طلبه در روستا گیر کردیم و چیزی نداریم. من میخواهم بگویم: میشود با یک تخته سیاه و گچ، یعنی با سادهترین چیزها، کارهای مهمی کرد.
الآن یک سالن درست میکنیم، سالن آمفی تئاتر، یک سالن درست میکنیم حسینیه، یک سالن درست میکنیم مسجد، یک سالن را کتابخانه میکنیم، یک سالن درست میکنیم… از خدا یاد بگیریم. خدا یک شکاف در صورت به نام لب گذاشته است، با همین لب سینهی مادر را میمکیم. بزرگ میشویم با همین لب حرف میزنیم. اکسیژن میگیریم. با همین لب کربن پس میدهیم. با همین لب میبوسیم، با همین لب سوت میکشیم، با همین لب فوت میکنیم. حالا اگر دست مهندسها میدادی، یک لولهکشی میکرد خروج کربن، از این طرف یک لوله میگذاشتند ورود اکسیژن. اینجا یک لوله برای کشیدن و مکیدن. کلهی ما را پر از دودکش و لوله و دکمه میکردند. سادگی ارزش است. حتی در مراسم دینی.