• تماس  

خدای مهربانم

19 اسفند 1397 توسط زينب اسماعيلي

​?✨نیایش شبانه✨?
?خدای عزیز و مهربان مهربانیت همانند امواج دریا پی در پی ساحل وجودم را در برمی‌گیرد و به دستِ قدرت تو ، تمام تیرهای بلا شکسته می‌شود…
?تو هر زمان با من و در کنار من بوده‌ایی من در “گهواره‌ی” محبتت چه آسوده آرام گرفته‌ام…
?پس ای “خـــــداے “مهربانم به ذکر نام زیبایت و نیایش لحظه‌هایت ، وجود زمینیَم را ملکوتی گردان تا آنچه تو می‌خواهی باشم و از آنچه من هستم “رها” شوم ، که تو بی نیاز و من “غرق” نیازم.

الـهـی آمین??

 نظر دهید »

میتوان " مادر " بود...

19 اسفند 1397 توسط زينب اسماعيلي

​مادرم گوشی اندرويد ندارد

ولی همیشه در دسترس ماست 

از بازار هیچ گزینه ای را دانلود نمیکند 

ولی با زنبیل هنوز نان داغ را برای صبحانه تهیه میکند…

محبتش همیشه بروز است 

تب کنم، برایم می میرد 

هرگز بی پاسخم نمیگذارد 

درد دلم را گوش میدهد 

سایلنت نمیکند 

دایورت نمیکند

تا ببیند سردم شده 

لایک نمی کند 

پتو را به رویم می کشد…
مادرم گوشی اندروید ندارد 

تلفن ثابت خانه ی ما به هوای مادرم وصل است هنوز

من بیرون باشم دلشوره دارد 

زنگ میزند…

ساعت آف مرا چک نمیکند 

فقط غر میزند 

که مبادا چشم هایم درد بگیرد…

فالوورهای مادرم

من، خواهر و برادرهایم هستیم…
اینستاگرام ندارد ولی

هنوز دایركت ما بچه ها با مادرمان همان فضای آشپزخانه است

 و درد دل هایی از جنس مادرانه…

ولی مادرمان چند سالی است خیلی تنهاست

چون ما گوشی مان اندروید است 

بله ما اینترنت داریم 

تلگرام داریم 

واتساپ داریم 

اینستاگرام داریم 

کلا کار داریم

وقت نداریم
یک لحظه صبر کن شده جواب مادر وقتی صدایمان می زند 

چقدر این مادرها مهربانند

من در عجبم با چقدر صبر و تواضع و مهر و محبت 

میتوان ” مادر ” بود…

 نظر دهید »

وای بر من اگر قدر ندانم

19 اسفند 1397 توسط زينب اسماعيلي

​??

?☘زیبا ترین متن دنیا
سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم “مشتی خاک”

که ممکن بود “خشتی” باشد در دیوار یک خانه

یا “سنگی” در دامان یک کوه

یا قدری “سنگ ریزه” در انتهای یک اقیانوس

شاید “خاکی” از گلدان‌

یا حتی “غباری” بر پنجره

اما مرا از این میان برگزیدند : برای” نهایت” برای” شرافت” برای” انسانیت”

و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای : ” نفس کشیدن ” ” دیدن ” ” شنیدن ” ” فهمیدن “

و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید

من منتخب گشته ام : برای” قرب ” برای” رجعت ” برای” سعادت “

من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده: به” انتخاب ” به” تغییر ” به” شوریدن ” به” محبت “
وای بر من اگر قدر ندانم…

?

 نظر دهید »

انگاه  به خدا  می گویم,مهربانم چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند؟!!!

19 اسفند 1397 توسط زينب اسماعيلي

​ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ…!!!

ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ…!

ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ…!

ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ…!

ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ …!

ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ…!!!

ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﺮ …!!!

ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ …!!!

ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺒﺎﺏ

ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ …!
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮﺭﮐﻨﯽ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨم …!

ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ

ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ …!!!

ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ

ﻣﻦ می مانم ﻭ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ

ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ می ماند…!!!

من می مانم و خدا…..   

انگاه  به خدا  می گویم,مهربانم چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند؟!!!!!!

 نظر دهید »

تصمیم بگیریم

19 اسفند 1397 توسط زينب اسماعيلي

​تصمیم بگیریم 

همین امشب

برای یکبار

غرورمان را نبینیم

صدای خودخواهی هایمان را صامت کنیم

و برای آدمِ دنیایمان بنویسیم 

چقدر دوستش داریم 

چقد وجودمان به وجودش بسته است 

بیایید یک شب خوشبخت بخوابیم 

بیایید یک شب خوابِ رسیدن به یار را ببینیم

از خودتان شروع کنید…

شاید شما دلیلِ “بخیر” شدنِ شبِ یک نفر گوشه ی این دنیا باشید.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 386
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس