کاش
کاااااش دل من هم فرش حرمت بود…
کااااااش…..
منم میرفتم حرممممممممم…..
کاااااش دل من هم فرش حرمت بود…
کااااااش…..
منم میرفتم حرممممممممم…..
مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آن ها را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت ،آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم ؛ یقین داشته باش که به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم! ..
امام محمد باقر (ع) :
خداوند به وسیله تقوا بنده را از آنچه که عقلش به آن نمى رسد
حفظ می کند و کور دلى و نادانى او را بر طرف مى سازد.
منبع: کافى، ج 8 ، ص 52، ح16