آئین زیست طلبگی در نگاه امام خمینی(قدس سره)
اگر چه تاریخ صدر اسلام وجود صنفی با عنوان روحانیت را در خاطر ندارد اما اوراق و لحظاتش سرشار از حضور زنده، فعال و بالنده عالمان دین شناسی است که با مردم و در میان مردم می زیسته اند و نه تنها مرجع آگاهی آنان که ملجاء دردها و رنج هایشان و آموزگاران زندگی مؤمنانه آنان بوده اند. اندک اندک این عالمان دینی و اندیشمندان اسلامی در زبان مردمان با نامهای دیگری خوانده شدند و امروزه به درست یا غلط با عنوان «روحانی» شناخته می شوند همانطور که عمامه و قبا و عبا به تدریج و با تغییر شکل پوشش مردمان، بر قامت عالمان دینی ماند و به نشانه ای برای آنان و دانشجویان علم دین بدل شد. اما این تغییراتِ گذشته و هر آنچه در آینده رخ دهد نمی تواند هویت معلمان دین و عالمان اسلامی را تغییر دهد چرا که عالمان دینی و متعلمان علوم اسلامی بیش و پیش از آن که عنوان یا ردا و دستارشان شناخته شوند با مؤلفه های دیگری چون آگاهی و علم، تواضع و فروتنی، مردمداری و خویشتن داری، اخلاق کریمانه، ایمان راسخ، هماهنگی میان قول و عمل، زیست ساده و به دور از تجمل و صفات برجسته ای از این دست شناخته می شوند.
اگر چه آئین زیست جماعتی که دل به خدا داده و خویش را در لباس خدمت به مخاطبان دین درآورده اند و همتشان را مصروف شناخت و تبلیغ تعالیم دین کرده اند و خویش را در امتداد راه روشن پیامبران و ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) قرار داده اند هماره با برخی عناصر چون سادگی، اعتدال و معنویت همراه بوده اما همیشه به یک شکل و فرم نبوده است چرا که مصادیق ساده زیستی نسبت به هر زمان و مکان و جامعه ای، از سطحی متفاوت برخوردار است. بی تردید مصداق یک زیست ساده در عصر رسالت با مصادیق آن در عصر امام صادق(ع) یا مصادیق آن در زمان ما تفاوتهای بسیاری خواهد داشت. گو این که تمام آئین زیست طلاب و دانشجویان علم دین در ظاهر ساده زندگیشان خلاصه نمی شود. زیست ساده و بی تجمل از آن دسته آراستگی هاست که اگر چه مطلوب است اما دلیل قاطعی بر صلاح و سداد آدمیان نیست چه این که در دل تاریخ از کسانی می توان سراغ گرفت که ذکر سادگی زندگی شان بر زبانها جاری بوده است اما از هیچ فضیلت دیگری جز آن بهره نداشته اند و یا در پس ظاهر ساده زندگیشان دیو ریا و طمع خفته بوده است.
امام خمینی(س) پیش و بیش از این که رهبر سیاسی منتخب ملت و بنیانگذار نظامی برخواسته از بستر دین و قد برافراشته از آراء مردمان ایران زمین باشد، فقیهی پارسا، مجاهدی نستوه، انسانی فرهیخته و خودساخته است که در بالاترین نصاب آئین زیست عالمان و اندیشمندان دین شناس زندگی کرده است و چونان اسوه ای همیشگی، مرزهای تاریخ را درنوردیده و در سپهر حوزه های علمیه اسلام درخشیدن گرفته است. او شخصیتی است که دوست و دشمن به عظمت روح، بلندی همت، عمق بصیرت و نفوذ تدبیرش اعتراف دارند اما این درخشش هرگز موجب نشده که فضیلتهای زندگی اسلامی و انسانی او، زیست ساده و بی پیرایه و نفس وارسته و به حق پیوسته اش دچار آسیب شده یا دگرگون شود.
نویسنده بر آن است تا در این مجال به بررسی آئین زیست طلبگی در اندیشه امام خمینی (س) بپردازد و برخی مولفه های گوناگون و اصیل آن را از رهنمودهای آن اسوه پارسایی و امام هدایتگر جستجو کند باشد که برای او و دیگرجستجوگران و رهروان طریق آن پیر به معراج رفته، چراغی فروزنده باشد.
آئین زیست طلبگی
آئین زیست عالمان و متعلمان علوم دینی که به «زیّ طلبگی» مشهور است چنان باید با فضیلت و صداقت همراه باشد که آنان را به عنوان الگوهایی صادق از تعالیم اسلامی و نمونه هایی عملی از تعالیم علمی اسلام بشناساند چنان که هر بیننده ای با نظر به زندگی این گروه بتواند زیبائی ها و فضایل یک زندگی اسلامی را از نظر بگذراند. از همین روی، الگوی زیست عالمان و متعلمان دین در چنان درجه ای از اهمیت قرار دارد که افزون بر ایجاد جاذبه عمیق در دلهای پاک مردمان سبب اطمینان و رویکرد آنان به تعالیم اسلامی می شود. امام خمینی(س) که از تأثیر و اهمیت این الگوی زیست به خوبی آگاهند از سست شدن و دگرگونی این الگوی دیرینه نگران بودند و در جای جای سخنانشان به حفظ اصول و اساس این الگو توسط طلاب و عالمان دینی توصیه کرده و به خطرات حاصل از فقدان آن تذکر داده اند. این دغدغه و نگرانی به خوبی از جایگاه و اهمیت الگوی زیست طلبگی در منظر امام، پرده برمی دارد.
«آن چیزى که انسان را یک قدرى نگران مىکند، … مربوط به عموم روحانیت است:
یک مطلب اینکه من خوف این را دارم که در این انقلاب که باید روحانیت تقویت بشود و آنچه که شده است به هدایت آقایان بوده است، مبادا خداى نخواسته به واسطه بعض از اعمالى که از بعض از این روحانیون و معممین صادر مىشود، این موجب این بشود که یک وقت یک سستى در روحانیت پیدا بشود. یکى قضیه اینکه از آن زىّ روحانیت و زىّ طلبگى بوده است، اگر ما خارج بشویم، اگر روحانیون از آن زىّ که مشایخ ما در طول تاریخ داشتهاند و ائمه هدى- سلام اللَّه علیهم- داشتهاند، ما اگر خارج بشویم خوف این است که یک شکستى به روحانیت بخورد، و شکست به روحانیت شکست به اسلام است.» [صحیفه امام،ج 18، ص12]
انسان موجودی دو ساحتی است که در هر ساحت زیستی متناسب با آن را تجربه می کند؛ ساحت علم و ساحت عمل. چگونگی نسبت میان این دو ساحت وجودی انسان از موضوعاتی است که سالیان طولانی در مرکز تفکر اندیشمندان مختلف قرار داشته و نظرات مختلفی نیز درباره آن ابراز شده است. مسائلی از قبیل تعیین مرتبه اهمیت، تقدم و تأخر آن دو در تشکیل کلیّت زیست انسان، ابتنا یا عدم ابتنای آنان بر یکدیگر و … از زمره موضوعاتی بوده است که متفکران بزرگ و اندیشمندان متعددی را به خویش مشغول داشته است. این مقال، مجال آن را ندارد که به پاسخ مسائلی از این دست بپردازد اما به هر روی ناچار است تا برخی از عناصر مهم و ممتاز کننده زیست طلبگی در اندیشه امام خمینی(س) را در این دو ساحت از نظر بگذراند.
آئین زیست علمی
زیست علمی طلاب و دانشجویان علوم اسلامی از اساسی ترین و مهمترین ارکان زندگی آنان به شمار می آید چه این که تمام هویت حقوقی آنان را تشکیل می دهد. آن کس که پای در راه آموختن تعالیم دین مبین می نهد در حقیقت با خویش و خدای خویش تعهد می کند که دین را به خوبی بشناسد و به عنوان یک عالم اسلامی نخست خود بدان تعالیم متعهد بماند و در مرحله بعد دیگران را به آن تعالیم آشنا و به عمل بر طبق آن دعوت کند. طلبه ای که در راه آموختن تعالیم دین اهل تلاش و مجاهدت نباشد در حقیقت، هویت حقوقی خویش را منکر شده است.
امام خمینی(س) ماندن در مدرسه را برای آنان که درس نمی خوانند و در راه علم آموزی و علم اندوزی کوشش نمی کنند به صراحت حرام دانسته و استفاده از حقوق شرعی دانشجویان علوم اسلامی را برای آنان غیر مجاز خواندند.
«اگر خداى نخواسته درس نخوانید حرام است در مدرسه بمانید؛ نمىتوانید از حقوق شرعى محصلین علوم اسلامى استفاده کنید.» [جهاد اکبر، ص 20]
از منظر امام خمینی(س) اساسی ترین رکنِ زیست علمی طلاب، اهتمام به مطالعه عمیق دروس و استحکام بخشیدن به آموخته های علمی است. ایشان بر این باورند که طلاب تا هنگامی که در مسائل اسلامی به ویژه علم فقه صاحبنظر نشوند نمی توانند آنچنان که باید در خدمت اسلام و جامعه اسلامی قرار بگیرند. از این روی طلاب را به تلاش و جدیت در مسیر فقاهت اسلامی امر می کنند.
«لازم است درس بخوانید، فقیه شوید، جدیت در فقاهت کنید، نگذارید این حوزهها از فقاهت بیفتد تا فقیه نشوید نمىتوانید به اسلام خدمت کنید.» [ولایت فقیه و حکومت اسلامی، ص149]
آنچه در بیانات امام خمینی(س) در خصوص نگرانی از سست شدن و آسیب دیدن و تخطی از پرداختن به علوم اسلامی به ویژه فقه اسلامی به چشم می خورد حکایت از آن دارد که جدّیت و تلاش در راه ارتقاء و عمق بخشیدن به علوم اسلامی و صاحبنظر شدن در آنها به عنوان اولین و اصلی ترین وظیفه طلبگی و رکن اساسی الگوی زیست علمی طلاب است.
« اما طبقه جوان باید مشغول باشند به تحصیل، و این حوزههاى فقاهتى هر چه باید، هر چه بیشتر باید بشود و مراجع به اینها عنایت زیادتر بکنند و مدرسین عنایات زیادتر راجع به اینها داشته باشند. و حوزه فقهى به همان معنایى که تا کنون بوده است، حفظ کنید که اگر این حفظ نشود، فردا مردم دیگر شما را قبول نمىکنند. مردم معمم نمىخواهند، مردم عالِم مىخواهند. این منتها علامت علم است. اگر یک وقت- خداى نخواسته- حوزههاى علمیه ما سست شدند در تحصیل، سست شدند در اینکه فقاهت را تقویت بکنند، بدانند که این یک خیانت بزرگى به اسلام است. … اگر شما حوزههاى فقاهتى را؛ شما آقایان خراسان، آقایان قم، آقایان تبریز، سایر جاها، هر جا یک حوزه علمیه دارد، اگر تقویت نکنید اینها را به همان فقه که تا کنون بوده است؛ به همان فقه سنتى، اگر فقها تحویل جامعه ندهید، علما تحویل جامعه ندهید، مطمئن باشید که نمىگذرد یک نیم قرن، الّا اینکه از اسلام هیچ اسمى دیگر نباید باشد.» [صحیفه امام،ج 15، ص 218]
ذکر این نکته ضروری است که تأکید امام بر دانش فقه هرگز به معنای بی اهمیتی سایر دانشهای مرتبط با حوزه دین مانند تفسیر، کلام، فلسفه و عرفان نیست چه اینکه ایشان خود جامع میان این علوم بوده و به تدریس آنها نیز اشتغال می ورزیدند. بر همین اساس امام در بخشی از سخنان خود ضمن بیان دوباره نگرانی شان در خصوص کمرنگ شدن فقاهت جواهری در حوزه های علمیه به بیان روش علمای سلف در جمع کردن میان علوم مختلف در حوزه های فقهی می پردازند و آن روش را الگوی مناسبی برای حوزه های علمیه می دانند.
حوزههاى فقاهت، هم فقاهت را داشتند و هم یک جمعى هم معقول و سایر علوم را تحصیل مىکردند. علماى اخلاق بودند در حوزهها که مردم را و علما را و اهل علم را دعوت به مسائل اخلاقى مىکردند. اهل معنویت و عرفان بودند که اشخاصى را دعوت مىکردند به آن طور، و کارهاى خودشان را انجام مىدادند. لکن فقاهت که اساس است سر جاى خودش بود و باید باشد. [صحیفه امام،ج 13، ص 12]
بر اساس آنچه گذشت الگوی زیست علمی طلاب از نگاه امام خمینی(س) با کوشش و جدّیت برای درک معارف اسلامی و مطالعه عمیق و استحکام بخشیدن به آموخته های مزبور برجسته می شود.
آئین زیست عملی
از منظر امام خمینی(س) اصول آئین زیست طلبگی در عرصه عمل از مؤلفه های بسیاری تشکیل می شود که می توان به عنوان نمونه از ضرورت مراقبه نفس، پرهیز از سطحی نگری ، دوری از تحجر و واپس گرایی، رعایت سطح متوسط زندگی، دوری از تجمل گرایی، حساسیت به امور اجتماعی و سیاسی اسلام، دوری از تنگ نظری های بی مورد و … نام برد. اما نظر به مجال کوتاه این مقاله تنها به دو عنصر مهم از عناصر عملی زیست طلبگی در منظر امام اشاره می کنیم.