• تماس  

طلاب امور دینی

31 تیر 1395 توسط زينب اسماعيلي

مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت نقلی از توصیه ولی عصر(عج) به طلاب علوم دینی دارند.

مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود: شهید اول و ثانی بعد از شهادت به جرم تشیع سوزانده شدند. در جریان ملاقات و تشرف یکی از اهل علم به محضر حضرت حجت در سفر حج، حضرت به او فرموده بودند: «شهیدین آش و پلو شیعه را نخوردند، مع ذلک کتاب‌های با برکت به جای گذاشتند، مبادا روزی بر تو بگذرد که یکی از کتاب‌های آن‌ها را مطالعه نکرده باشی.»

حضرت استاد(مدظله) در جای دیگر فرمودند: به نظر می‌رسد منظور حضرت از آش و پلو، مقام مرجعیت و زعامت باشد.

کتاب در محضر حضرت آیت ا…. العظمی بهجت – ص45

 نظر دهید »

​پرهیز از غیبت

31 تیر 1395 توسط زينب اسماعيلي

پرهیز از غیبت

شیخ بزرگوار و محقق عالی مقدار شهید سعید رضوان‏الله علیه را کلامی است که ما تتمیم می‏کنیم این مقام را به ترجمه آن کلام شریف.

فرماید: از پلید‌ترین انواع غیبت، غیبتی است که بعض اشخاص که در صورت اهل علم و فهم هستند و اهل ریا هستند، می‏کنند. زیرا که آنها مقصود خود را می‏فهمانند به صورت اهل صلاح و تقوا. اینها غیبت می‏کنند و اظهار می‏کنند که ما از آن پرهیز می‏کنیم ولی نمی‏دانند به واسطه نادانی و جهل خود که آنها جمع بین دو زشتی نموده‏اند: یکی ریا و دیگری غیبت. مثل این که کسی که ذکر شود پیش او انسانی بگوید الحمدلله که ما مبتلا به حب ریاست نیستیم یا مثلا مبتلا به حب دنیا نیستیم یا ما صفت کذایی را نداریم یا بگوید نعوذ بالله از کمی حیا یا از بی‌توفیقی… بلکه گاهی مجرد حمد خدا غیبت است اگر از آن عیب کسی فهمیده شود. منتها این غیبتی است که در صورت اهل صلاح واقع شده است

 نظر دهید »

نقش تهذیب در تاثیر کلام روحانی

31 تیر 1395 توسط زينب اسماعيلي


نقش تهذیب در تاثیر کلام روحانی

بر اهل علم خیلی لازم است که این مقامات را حفظ کنند و خود را کاملا از این مفاسد پاک کنند تا هم آنها اصلاح شوند و هم اصلاح جامعه را کرده وعظ آنها موثر گردد و پند آنها در قلوب موقعیت پیدا کند.[x]

بنابراین، آن چیزی که در رأس همه امور است، برای همه ماها اول تهذیب نفس است و در خلال او تهذیب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد نمی‏تواند دیگران را تهذیب کند، حرف اثر ندارد. وقتی که آقایان خودشان را تهذیب کردند، خصوصا، ائمه جمعه که سر و کارشان با توده‏های عظیم مردم است، ائمه جماعت هم هست، اما ائمه جمعه بیشتر الان مورد توجه هستند، آنها باید ان شاء اللَّه به مقام عالی تهذیب برسند و مردم را هم دعوت به این مطلب بکنند[xi]

بر عهده کی است که جامعه را تهذیب کند؟ بر عهده علما، بر عهده دانشمندان، بر عهده اندیشمندان، بر عهده ائمه جمعه، بر عهده مدرسین، بر عهده علمای بلاد. همه باید بکنند، اما آن که خودش را به این زی[5] درآورده و خودش را به صورت معلم، استاد، مدرس، فقیه، دانشمند و امثال اینها نمایش می‏دهد، این اگر بخواهد تهذیب کند جامعه را، اول از خودش باید شروع کند، و بعدا تکلیف دارد که جامعه خودش را تهذیب کند اگر خودش تهذیب نشود نمی‏تواند جامعه را تهذیب کند. کسی که خودش فاسد است، نمی‏تواند کلامش را یک طوری ادا کند که مردم صحیح بشوند، تأثیر ندارد. آن وقتی کلام تأثیر دارد که از قلب مهذّب و پاک بیرون بیاید، اگر چنانچه از قلب ناپاک بیرون بیاید و ازقلب شیطانی بیرون بیاید، به زبان شیطانی گفته بشود، این تأثیر نمی‏تواند بکند در قلب اشخاص، و اگر چنانچه قلب، قلب رحمانی شد، الهی شد، توجّه به خدا کرد، از خدا همه چیز را خواست، همه چیز را به دست او دانست، او می‏تواند که مردم را تهذیب کند.[xii]
لزوم انطباق گفتار و عمل روحانی

بنابراین، انسان باید متوجه این معنا باشد، و خصوصا این طبقه، این طبقه‏ای که می‏خواهند مردم را ارشاد کنند، اینها باید اقوالشان با اعمالشان موافق باشد، یعنی شمایی که مردم را تحذیر از دنیا می‏کنید، اگر خدای نخواسته، خودتان توجه‏تان به دنیا باشد و حریص در دنیا، مردم دیگر از شما باور نمی‏کنند؛ بلکه انحرافات در آنها پیدا می‏شود.[xiii]

مایی که ادعا داریم و ادعا می‏کنیم همه‏مان ـ و صحیح هم هست ادعامان ـ که اسلام آن نیست که آنها می‏گویند، اسلام یک اسلامی است که حکومتش یک حکومت خاص است، رژیمش یک رژیمی است غیر همه رژیم‌های دنیا، عدل و انصاف هست در آن، حکومت خداست، مایی که این حرف را می‏زنیم ـ و صحیح هم هست حرفمان ـ اگر گفتارمان با اعمالمان مخالف باشد [اسلام آسیب می‏بیند]. مگر منافق چیست؟ یک دسته از منافقین در صدر اسلام بودند که گفتارشان با واقعشان مخالف بود. راجع به اصل اسلام می‏آمدند می‏گفتند ما مسلمانیم و نبودند.

 نظر دهید »

اخلاق وروحانیت از منظر امام خمینی

31 تیر 1395 توسط زينب اسماعيلي

ضرورت و اهمیت اخلاق در حیات طلبگی

تربیت انسان هدف عالی تعالیم اسلامی است و تمامی دستورات فردی و اجتماعی اسلام، رشد و تعالی انسان را هدف گرفته‌اند. قرآن معجزه جاوید نبی‌اکرم (ص) در تمامی آیات خود این هدف را دنبال می‌کند تا انسان را به منزل مقصود کمال رساند و از ظلمت برهاند.

گرچه منش اخلاقی و سلوک معنوی برای هر فرد مسلمانی ضروری است، اما برای روحانی بخشی از هویت و موجودیت او به شمار می‌آید و پیوندی ناگسستنی با او دارد.

روحانیت وارث انبیا و نماینده اسلام است و مسئولیت هدایت انسان را پس از آنان بر دوش دارد، بی‌شک بر دوش کشیدن چنین بار سنگینی نیاز به آن دارد که طلبه ابتدا خود را از رذائل و نفسانیات پاک کرده و پا در مسیر تعالی گذاشته باشد. روحانی که از فرهنگ اسلام و تعالی بشر سخن می‌گوید باید در مقام عمل نیز پیشگام باشد و عمل خود را نشانه‌ای برای جلب اعتماد و آرامش مخاطب قرار دهد. اگر مخاطب میان رفتار و گفتار روحانی فاصله‌ای احساس کند، اثری از کلام او نخواهد گرفت، زیرا این امر را نشانه نوعی دورویی و شاهد بی‌اعتقادی به سخنان خویش می‌یابد.

بدون تهذیب یادگیری معارف دینی نیز راهگشا نخواهد بود و عالمان بدون تزکیه به حق رهزنان طریق سلوک خوانده شده‌اند. تاکید بر تقدم تزکیه بر تعلیم و خطر طی مسیر علم بی‌توجه به سلوک معنوی، در اندیشه و سخن امام (ره) در اخلاق روحانیت موج می‌زند. به توصیه حضرت امام (ره) تهذیب باید از همان اوان جوانی و ورود به عرصه طلبگی مد نظر طلاب و مربیان اخلاق در حوزه‌ها باشد و بیش‌ترین بهره از نیرو و صفای روح جوان انتظار می‌رود. ایشان بر اصلاح نفس پیش از پرداختن به اصلاح جامعه تأکید کرده و فرموده‌اند تا انسان تهذیب نفس نداشته باشد کلامش در مردم تأثیر ندارد. بنابراین قول و عمل روحانی باید انطباق داشته باشد. به توصیه حضرت امام تنها عالم مهذب می‌تواند در اصلاح جامعه موثر باشد و عالم نامهذب موجب انحراف امت می گردد. روحانی باید همان گونه که به فکر علم آموزی است به فکر تهذیب خود باشد و بلکه تهذیب را بر علم‌آموزی مقدم گرداند. عالمان دین باید از هواهانی نفسانی برحذر باشند و حب دنیا را از دل خود بیرون کنند تا بتوانند علاوه بر تأثیرگذاری بیشتر در جامعه خود نیز از هدایت الهی و توفیق درک حقایق بهره‌مند گردند. همچنین حضرت امام به طلاب در باره استمرار علم‌آموزی تا اخر عمر، اخلاص، زهد، ساده‌زیستی، بی‌اعتنایی به دنیا، پرهیز از رفاه‌جویی و پرهیز از رذایل اخلاقی مانند ریا و عجب و کبر و غیبت توصیه و تأکید فرموده‌اند.

 نظر دهید »

آئین زیست طلبگی

31 تیر 1395 توسط زينب اسماعيلي


آئین زیست طلبگی در نگاه امام خمینی(قدس سره)

اگر چه تاریخ صدر اسلام وجود صنفی با عنوان روحانیت را در خاطر ندارد اما اوراق و لحظاتش سرشار از حضور زنده، فعال و بالنده عالمان دین شناسی است که با مردم و در میان مردم می زیسته اند و نه تنها مرجع آگاهی آنان که ملجاء دردها و رنج هایشان و آموزگاران زندگی مؤمنانه آنان بوده اند. اندک اندک این عالمان دینی و اندیشمندان اسلامی در زبان مردمان با نامهای دیگری خوانده شدند و امروزه به درست یا غلط با عنوان «روحانی» شناخته می شوند همانطور که عمامه و قبا و عبا به تدریج و با تغییر شکل پوشش مردمان، بر قامت عالمان دینی ماند و به نشانه ای برای آنان و دانشجویان علم دین بدل شد. اما این تغییراتِ گذشته و هر آنچه در آینده رخ دهد نمی تواند هویت معلمان دین و عالمان اسلامی را تغییر دهد چرا که عالمان دینی و متعلمان علوم اسلامی بیش و پیش از آن که عنوان یا ردا و دستارشان شناخته شوند با مؤلفه های دیگری چون آگاهی و علم، تواضع و فروتنی، مردمداری و خویشتن داری، اخلاق کریمانه، ایمان راسخ، هماهنگی میان قول و عمل، زیست ساده و به دور از تجمل و صفات برجسته ای از این دست شناخته می شوند.

اگر چه آئین زیست جماعتی که دل به خدا داده و خویش را در لباس خدمت به مخاطبان دین درآورده اند و همتشان را مصروف شناخت و تبلیغ تعالیم دین کرده اند و خویش را در امتداد راه روشن پیامبران و ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) قرار داده اند هماره با برخی عناصر چون سادگی، اعتدال و معنویت همراه بوده اما همیشه به یک شکل و فرم نبوده است چرا که مصادیق ساده زیستی نسبت به هر زمان و مکان و جامعه ای، از سطحی متفاوت برخوردار است. بی تردید مصداق یک زیست ساده در عصر رسالت با مصادیق آن در عصر امام صادق(ع) یا مصادیق آن در زمان ما تفاوتهای بسیاری خواهد داشت. گو این که تمام آئین زیست طلاب و دانشجویان علم دین در ظاهر ساده زندگیشان خلاصه نمی شود. زیست ساده و بی تجمل از آن دسته آراستگی هاست که اگر چه مطلوب است اما دلیل قاطعی بر صلاح و سداد آدمیان نیست چه این که در دل تاریخ از کسانی می توان سراغ گرفت که ذکر سادگی زندگی شان بر زبانها جاری بوده است اما از هیچ فضیلت دیگری جز آن بهره نداشته اند و یا در پس ظاهر ساده زندگیشان دیو ریا و طمع خفته بوده است.

امام خمینی(س) پیش و بیش از این که رهبر سیاسی منتخب ملت و بنیانگذار نظامی برخواسته از بستر دین و قد برافراشته از آراء مردمان ایران زمین باشد، فقیهی پارسا، مجاهدی نستوه، انسانی فرهیخته و خودساخته است که در بالاترین نصاب آئین زیست عالمان و اندیشمندان دین شناس زندگی کرده است و چونان اسوه ای همیشگی، مرزهای تاریخ را درنوردیده و در سپهر حوزه های علمیه اسلام درخشیدن گرفته است. او شخصیتی است که دوست و دشمن به عظمت روح، بلندی همت، عمق بصیرت و نفوذ تدبیرش اعتراف دارند اما این درخشش هرگز موجب نشده که فضیلتهای زندگی اسلامی و انسانی او، زیست ساده و بی پیرایه و نفس وارسته و به حق پیوسته اش دچار آسیب شده یا دگرگون شود.

نویسنده بر آن است تا در این مجال به بررسی آئین زیست طلبگی در اندیشه امام خمینی (س) بپردازد و برخی مولفه های گوناگون و اصیل آن را از رهنمودهای آن اسوه پارسایی و امام هدایتگر جستجو کند باشد که برای او و دیگرجستجوگران و رهروان طریق آن پیر به معراج رفته، چراغی فروزنده باشد.

آئین زیست طلبگی

آئین زیست عالمان و متعلمان علوم دینی که به «زیّ طلبگی» مشهور است چنان باید با فضیلت و صداقت همراه باشد که آنان را به عنوان الگوهایی صادق از تعالیم اسلامی و نمونه هایی عملی از تعالیم علمی اسلام بشناساند چنان که هر بیننده ای با نظر به زندگی این گروه بتواند زیبائی ها و فضایل یک زندگی اسلامی را از نظر بگذراند. از همین روی، الگوی زیست عالمان و متعلمان دین در چنان درجه ای از اهمیت قرار دارد که افزون بر ایجاد جاذبه عمیق در دلهای پاک مردمان سبب اطمینان و رویکرد آنان به تعالیم اسلامی می شود. امام خمینی(س) که از تأثیر و اهمیت این الگوی زیست به خوبی آگاهند از سست شدن و دگرگونی این الگوی دیرینه نگران بودند و در جای جای سخنانشان به حفظ اصول و اساس این الگو توسط طلاب و عالمان دینی توصیه کرده و به خطرات حاصل از فقدان آن تذکر داده اند. این دغدغه و نگرانی به خوبی از جایگاه و اهمیت الگوی زیست طلبگی در منظر امام، پرده برمی دارد.

«آن چیزى که انسان را یک قدرى نگران مى‏کند، … مربوط به عموم روحانیت است:

یک مطلب اینکه من خوف این را دارم که در این انقلاب که باید روحانیت تقویت بشود و آنچه که شده است به هدایت آقایان بوده است، مبادا خداى نخواسته به واسطه بعض از اعمالى که از بعض از این روحانیون و معممین صادر مى‏شود، این موجب این بشود که یک وقت یک سستى در روحانیت پیدا بشود. یکى قضیه اینکه از آن زىّ‏ روحانیت و زىّ طلبگى بوده است، اگر ما خارج بشویم، اگر روحانیون از آن زىّ که‏ مشایخ‏ ما در طول تاریخ داشته‏اند و ائمه هدى- سلام اللَّه علیهم- داشته‏اند، ما اگر خارج بشویم خوف این است که یک شکستى به روحانیت بخورد، و شکست به روحانیت شکست به اسلام است‏.» [صحیفه امام،ج 18، ص12]

انسان موجودی دو ساحتی است که در هر ساحت زیستی متناسب با آن را تجربه می کند؛ ساحت علم و ساحت عمل. چگونگی نسبت میان این دو ساحت وجودی انسان از موضوعاتی است که سالیان طولانی در مرکز تفکر اندیشمندان مختلف قرار داشته و نظرات مختلفی نیز درباره آن ابراز شده است. مسائلی از قبیل تعیین مرتبه اهمیت، تقدم و تأخر آن دو در تشکیل کلیّت زیست انسان، ابتنا یا عدم ابتنای آنان بر یکدیگر و … از زمره موضوعاتی بوده است که متفکران بزرگ و اندیشمندان متعددی را به خویش مشغول داشته است. این مقال، مجال آن را ندارد که به پاسخ مسائلی از این دست بپردازد اما به هر روی ناچار است تا برخی از عناصر مهم و ممتاز کننده زیست طلبگی در اندیشه امام خمینی(س) را در این دو ساحت از نظر بگذراند.
آئین زیست علمی

زیست علمی طلاب و دانشجویان علوم اسلامی از اساسی ترین و مهمترین ارکان زندگی آنان به شمار می آید چه این که تمام هویت حقوقی آنان را تشکیل می دهد. آن کس که پای در راه آموختن تعالیم دین مبین می نهد در حقیقت با خویش و خدای خویش تعهد می کند که دین را به خوبی بشناسد و به عنوان یک عالم اسلامی نخست خود بدان تعالیم متعهد بماند و در مرحله بعد دیگران را به آن تعالیم آشنا و به عمل بر طبق آن دعوت کند. طلبه ای که در راه آموختن تعالیم دین اهل تلاش و مجاهدت نباشد در حقیقت، هویت حقوقی خویش را منکر شده است.

امام خمینی(س) ماندن در مدرسه را برای آنان که درس نمی خوانند و در راه علم آموزی و علم اندوزی کوشش نمی کنند به صراحت حرام دانسته و استفاده از حقوق شرعی دانشجویان علوم اسلامی را برای آنان غیر مجاز خواندند.

«اگر خداى نخواسته درس نخوانید حرام است در مدرسه‏ بمانید؛ نمى‏توانید از حقوق شرعى محصلین علوم اسلامى استفاده کنید.» [جهاد اکبر، ص 20]

از منظر امام خمینی(س) اساسی ترین رکنِ زیست علمی طلاب، اهتمام به مطالعه عمیق دروس و استحکام بخشیدن به آموخته های علمی است. ایشان بر این باورند که طلاب تا هنگامی که در مسائل اسلامی به ویژه علم فقه صاحبنظر نشوند نمی توانند آنچنان که باید در خدمت اسلام و جامعه اسلامی قرار بگیرند. از این روی طلاب را به تلاش و جدیت در مسیر فقاهت اسلامی امر می کنند.

«لازم است درس بخوانید، فقیه شوید، جدیت در فقاهت کنید، نگذارید این حوزه‏ها از فقاهت بیفتد تا فقیه نشوید نمى‏توانید به‏ اسلام‏ خدمت کنید.» [ولایت فقیه و حکومت اسلامی، ص149]

آنچه در بیانات امام خمینی(س) در خصوص نگرانی از سست شدن و آسیب دیدن و تخطی از پرداختن به علوم اسلامی به ویژه فقه اسلامی به چشم می خورد حکایت از آن دارد که جدّیت و تلاش در راه ارتقاء و عمق بخشیدن به علوم اسلامی و صاحبنظر شدن در آنها به عنوان اولین و اصلی ترین وظیفه طلبگی و رکن اساسی الگوی زیست علمی طلاب است.

« اما طبقه جوان باید مشغول باشند به تحصیل، و این حوزه‏هاى فقاهتى هر چه باید، هر چه بیشتر باید بشود و مراجع به اینها عنایت زیادتر بکنند و مدرسین عنایات زیادتر راجع به اینها داشته باشند. و حوزه فقهى به همان معنایى که تا کنون بوده است، حفظ کنید که اگر این‏ حفظ نشود، فردا مردم دیگر شما را قبول نمى‏کنند. مردم معمم نمى‏خواهند، مردم عالِم مى‏خواهند. این منتها علامت علم است. اگر یک وقت- خداى نخواسته- حوزه‏هاى علمیه ما سست شدند در تحصیل، سست شدند در اینکه فقاهت را تقویت بکنند، بدانند که این یک خیانت بزرگى به اسلام است. … اگر شما حوزه‏هاى فقاهتى را؛ شما آقایان خراسان، آقایان قم، آقایان تبریز، سایر جاها، هر جا یک حوزه علمیه دارد، اگر تقویت نکنید اینها را به همان فقه که تا کنون بوده است؛ به همان فقه سنتى، اگر فقها تحویل جامعه ندهید، علما تحویل جامعه ندهید، مطمئن باشید که نمى‏گذرد یک نیم قرن، الّا اینکه از اسلام هیچ اسمى دیگر نباید باشد.» [صحیفه امام،ج ‏15، ص 218]

ذکر این نکته ضروری است که تأکید امام بر دانش فقه هرگز به معنای بی اهمیتی سایر دانشهای مرتبط با حوزه دین مانند تفسیر، کلام، فلسفه و عرفان نیست چه اینکه ایشان خود جامع میان این علوم بوده و به تدریس آنها نیز اشتغال می ورزیدند. بر همین اساس امام در بخشی از سخنان خود ضمن بیان دوباره نگرانی شان در خصوص کمرنگ شدن فقاهت جواهری در حوزه های علمیه به بیان روش علمای سلف در جمع کردن میان علوم مختلف در حوزه های فقهی می پردازند و آن روش را الگوی مناسبی برای حوزه های علمیه می دانند.

حوزه‏هاى فقاهت، هم فقاهت را داشتند و هم یک جمعى هم معقول‏ و سایر علوم را تحصیل مى‏کردند. علماى اخلاق بودند در حوزه‏ها که مردم را و علما را و اهل علم را دعوت به مسائل اخلاقى مى‏کردند. اهل معنویت و عرفان بودند که اشخاصى را دعوت مى‏کردند به آن طور، و کارهاى خودشان را انجام مى‏دادند. لکن فقاهت که اساس است سر جاى خودش بود و باید باشد. [صحیفه امام،ج ‏13، ص 12]

بر اساس آنچه گذشت الگوی زیست علمی طلاب از نگاه امام خمینی(س) با کوشش و جدّیت برای درک معارف اسلامی و مطالعه عمیق و استحکام بخشیدن به آموخته های مزبور برجسته می شود.
آئین زیست عملی

از منظر امام خمینی(س) اصول آئین زیست طلبگی در عرصه عمل از مؤلفه های بسیاری تشکیل می شود که می توان به عنوان نمونه از ضرورت مراقبه نفس، پرهیز از سطحی نگری ، دوری از تحجر و واپس گرایی، رعایت سطح متوسط زندگی، دوری از تجمل گرایی، حساسیت به امور اجتماعی و سیاسی اسلام، دوری از تنگ نظری های بی مورد و … نام برد. اما نظر به مجال کوتاه این مقاله تنها به دو عنصر مهم از عناصر عملی زیست طلبگی در منظر امام اشاره می کنیم.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 353
  • 354
  • 355
  • ...
  • 356
  • ...
  • 357
  • 358
  • 359
  • ...
  • 360
  • ...
  • 361
  • 362
  • 363
  • ...
  • 386
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس