راه های مقابله با سختی ها ومشکلات
ما در اینجا با یاری گرفتن از کلام امیرمؤمنان علی(ع) روش برخورد با مشکلات را مرور میکنیم:
1. شناخت مشکلات
در اولین مرحله ما باید مشکل را بشناسیم تا بتوانیم با آن مبارزه کنیم. وقتی دو ورزشکار میخواهند با یکدیگر مبارزه کنند، درباره ویژگیهای یکدیگر اطلاعاتی به دست میآورند و از طریق این اطلاعات خود را برای مقابله با حریف آماده میسازند. شناخت مشکلات، نخستین مرحله برخورد است.
انواع مشکلات و مصیبتها
الف. مصیبتهایی که لازمه طبیعت و فطرت انسانی است، مانند مرگ.
ب. مشکلاتی که خدا برای توانا ساختن انسان قرار داده است. بعضی از این مشکلات انسان را از نظر جسمانی محکم میسازد و بعضیها از نظر معنوی.
مشکلاتی که انسان را از نظر جسمانی محکم میسازد.
یک استاد بیولوژی (BIOLOGY) شاگردان خودش را درس میداد که پروانه چگونه از قالب بیرون آمده و به شکل پروانه در میآید. او به شاگردان خودش گفت که وقتی پروانه تلاش میکند که از قالب بیرون بیاید هیچ کس در بیرون آمدن، به او کمکی نکند. این را گفت و از کلاس بیرون رفت.
شاگردان منتظر بودند. پروانه برای بیرون آمدن تلاش میکرد. دانشجویی از راه ترحم کمک کرد و قالب را شکست. پروانه بیرون آمد اما چند دقیقه بعد مرد. وقتی استاد برگشت، علت مرگ را جویا شد. او گفت پروانه برای بیرون آمدن سعی میکند و رنج و زحمت میکشد، این رنج و زحمت همانند ورزشی است که بال و پر او را تقویت میکند و او را برای زندگی در این دنیا آماده میگرداند. این دانشجو نگذاشت که او با تلاش خودش را تقویت کند، ضعیف ماند و نتوانست زنده بماند.
حضرت علی(ع) در نامه معروف خودش به عثمان بنحنیف میفرماید:
«الا ان الشجرة البریة اصلب عودا و الروائع الخضرة ارق جلودا و النباتات البدویة اقوی و قودا و ابطا خمودا(1)؛ آگاه باشید درختان بیابانی، چوبشان سختتر و درختان کناره جویبار پوستشان نازکتر است. درختان بیابانی که با باران سیراب میشوند آتش چوبشان شعلهورتر و پر دوامتر است. مراد امام این است که چون درختهای بیابان در شداید و سختیها رشد و نمو میکنند، از درختان دیگر سختتر هستند.
مشکلاتی که انسان را از نظر معنوی مستحکم میکند.
حضرت علی(ع) میفرماید:
«و لکن اللّه یختبر عباده بانواع الشدائد و یبتلیهم بضروب المکاره اخراجا للتکبر من قلوبهم و اسکانا للتذلل فی نفوسهم و لیجعل ذلک ابوابا فتحا الی فضله و اسبابا ذللا لعفوه(2)؛ خداوند همواره بندگان خود را به انواع شداید مواجه میکند و اقسام کوششها و مجاهدتها را پیش پای آنها میگذارد، تکالیفی گوناگون برخلاف طبع آسایشطلب آنها بر آنها مقرر میدارد تا غرور و تکبر از دلشان بیرون رود، نفوسشان به عبودیت خدا رام گردد و این وسیلهای است برای اینکه درهای فضل و رحمت پروردگار به روی آنها گشوده شود.
این اصل هم برای افراد است و هم برای ملتها. لذا ایشان در جای دیگر میفرماید:
«و لم یجبر عظم احد منالامم الا بعد ازل و بلاء؛(3) خدا هرگز استخوان شکسته ملتی را بازسازی نفرمود مگر پس از آزمایشها و تحمل مشکلات.»
خداوند برای امتحان و رشد دادن انواع مشکلها را سر راه انسان قرار میدهد تا با آنها دست و پنجه نرم کند و رشد نماید.
حضرت علی(ع) میفرماید:
«و قدّر الارزاق فکثرها و قللها و قسمها علی الضیق و السعة فعدل فیها لیبتلی من اراد بمیسورها و معسورها و لیختبر بذلک الشکر و الصبر من غنیها و فقیرها ثم قرن بسعتها عقابیل فاقتها و بسلامتها طوارق آفاتها و بفرج افراحها غصص اتراحها و خلق الآجال فاطالها و قصّرها و قدّمها و اخّرها؛(4) روزی انسانها را اندازهگیری و مقدر فرمود. گاهی کم و زمانی زیاد و به تنگی و وسعت به گونهای عادلانه تقسیم کرد تا هر کس را که بخواهد با تنگی روزی یا وسعت آن بیازماید، و با شکر و صبر، غنی و فقیر را مورد آزمایش قرار دهد. پس روزی گسترده را با فقر و بیچارگی درآمیخت و تندرستی را با حوادث دردناک پیوند داد، دوران شادی و سرور را با غصه و اندوه نزدیک ساخت، اجل و سرآمد زندگی را مشخص کرد، آن را گاهی طولانی و زمانی کوتاه قرار داد و مقدّم یا مؤخر داشت.»
ممکن است اینجا سؤال پیش بیاید که خدا چرا بندگان خودش را امتحان میکند؟ مگر نه این است که او آگاه بر همه پوشیدگیها است؟ متفکر شهید استاد مطهری میفرماید:
«امتحان اگر فقط به معنی به کار بردن میزان و مقیاس برای کشف مجهولی باشد، البته درباره خداوند صحیح نیست.
امتحان معنی دیگر هم دارد و آن از قوّه به فعل آوردن و تکمیل است. خداوند که به وسیله بلایا و شداید امتحان میکند، به معنی این است که به وسیله اینها هر کسی را به کمالی که لایق آن است میرساند.
فلسفه شداید و بلایا فقط سنجش وزن و درجه و کمیت نیست. همچنین زیاد کردن وزن و بالا بردن درجه و افزایش دادن به کمیت است. خداوند امتحان نمیکند که وزن واقعی و حد و درجه معنوی و اندازه شخصیت کسی معلوم شود، امتحان میکند یعنی در معرض بلایا و شداید قرار میدهد که بر وزن واقعی و درجه معنوی و حد شخصیت آن بنده افزوده شود. امتحان نمیکند که بهشتی واقعی و جهنمی واقعی معلوم شود. امتحان میکند و مشکلات و شداید به وجود میآورد تا آنکه میخواهد به بهشت برود در خلال همین شداید خود را شایسته و لایق بهشت کند و آن که لایق نیست سر جای خود بماند.»(5)
د مشکلاتی که سبب آنها گناه انسانها است. این یک حقیقتی است که دین بیان میکند که در این جهان همه مشکلات حساب مادی ندارند بلکه برخی از مشکلات به امور معنوی هم پیوند دارند.
امام(ع) چنین میفرماید:
«اناللّه یبتلی عباده عند الاعمال السیئة بنقص الثمرات و حبس البرکات و اغلاق خزائن الخیرات لیتوب تائب و یقلع مقلع و یتذکر متذکر و یزدجر مزدجر …(6)؛ خداوند بندگان خود را که گناهکارند با کمبود میوهها و جلوگیری از نزول برکات و بستن در گنجهای خیرات، گرفتار میکند. برای آنکه توبهکننده باز گردد. گناهکار دل از معصیت بکند. و پند گیرنده پند گیرد و بازدارنده راه نافرمانی را بر بندگان ببندد.»
مشکلات برای انسانها مفید هستند هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی. فایده معنوی این است که انسان به سوی خدا متوجه میشود و گناهانش کم میگردد و برای توبه و استغفار زمینه مییابد. امام در اینباره میفرماید:
«کلما کانت البلوی و الاختبار اعظم کانت المثوبة و الجزاء اجزل …؛(7) هر مقدار آزمایش و مشکلات بزرگتر باشد ثواب و پاداش نیز بزرگتر خواهد بود.»
البته مشکلات و مصیبتها زمینهساز رشد و پاک شدن و تعالی یافتن هستند و کسانی که با مشکلات در میافتند و جهاد و مبارزه میکنند و از آنها عبرت میگیرند، سود میبرند ولی کسانی که عبرت نمیگیرند و مبارزه نمیکنند، رشد نمییابند و پاک نمیشوند.
نکته دیگر اینکه کافی نیست ما مشکلات را بشناسیم بلکه باید حد و اندازه آنها را بسنجیم. بعضیها مشکلات کوچک را خیلی بزرگ میشمارند و در مقابل آن خود را میبازند و توان تصمیمگیری را از دست میدهند و به مشکلات بزرگتر گرفتار میگردند. امیرالمؤمنین(ع) شاید با توجه به همین نکته میفرمایند: «من عظّم صغارالمصائب ابتلاهاللّه بکبارها؛(8)
کسی که مصیبتهاکوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصیبتهای بزرگ مبتلا خواهد کرد.»
2. توبه و استغفار
مشکلاتی که به خاطر گناهان هستند راه درمان آنها توبه است. جایی که امام علی(ع) میفرماید:
«و قد جعلاللّه سبحانه الاستغفار سببا لدرور الرزق و رحمة الخلق …؛(9) همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسیله دائمی فرو ریختن روزی و موجب رحمت آفریدگان قرار داد.» و قرآن فرمود:
«از پروردگار خود آمرزش بخواهید که آمرزنده است برکات خود را از آسمان بر شما فرو میبارد و با بخشش اموال فراوان و فرزندان شما را یاری میدهد و باغستانها و نهرهای پر آب در اختیار شما میگذارد.»(10)
3. شناخت خود
انسان، علاوه بر شناخت مشکل، باید خودش را هم بشناسد. استعدادهایی که خدا به او داده شناسایی کند. کسانی که خودشان را نمیشناسند مشکلات راخیلی بزرگ تصور میکنند و خودشان را هیچ کاره. امیرمؤمنان میفرماید:
«هلک امرؤ من لم یعرف قدره؛(11) نابود شد کسی که ارزش خود را ندانست.»
وقتی انسان خودش را بشناسد، اعتماد به نفس و استحکام اراده پدید میآید.
ممکن است اینجا دو سؤال پیش بیاید:
الف. آیا اعتماد به نفس همان کبر نیست که در آیات و روایات شدیدا مورد نهی واقع شده؟
اعتماد به نفس باور به تواناییهای واقعی خود است و تکبر خود را بزرگتر پنداشتن است. اعتماد به نفس بر واقعیت استوار است ولی تکبر بر توهم. و بین این دو فاصله از زمین تا آسمان است.
ب. آیا اعتماد به نفس منافی با توکل نیست؟؟؟؟
متفکر شهید استاد مطهری میفرماید: «توکل در مقابله جهد و سعی نیست که آیا جهد و سعی کنیم یا توکل؟ توکل یعنی انسان همیشه به آنچه مقتضای حق است عمل کند و در این راه به خدا اعتماد کند که خداوند حامی و پشتیبان کسانی است که حامی و پشتیبان حق میباشند.»
توکل تضمین الهی است برای کسی که همیشه حامی و پشتیبان حق است.
او با ذکر یک مثال مطلب خودش را توضیح میدهد.
«شما میروید به مغازهای و متاعی خریداری میکنید و صاحب آن مغازه مرغوبیت آن متاع را تضمین میکند و به شما اطمینان میدهد و شما هم به گفته او اعتماد میکنید یعنی مطمئن میشوید که متاع مورد نظر همان اندازه مرغوب است که او گفته
است. راه حق چیزی است که انبیا از طرف خدا آن را شناسانده و از طرف خدا آن را تضمین کردهاند که هر که این راه را برود به نتیجه میرسد. خداوند این عالم را طوری ساخته است که همواره از کسانی که حق و حقیقت را حمایت کنند، حمایت میکند. حق همواره یک تأیید معنوی با خود دارد.
معنی توکل این نیست که کاری نکنید و قوای وجودی خود را تعطیل کنید و یکجا بنشینید و به خدا اعتماد کنید که او به جای شما وظیفه را انجام میدهد. کار نکردن و راه نرفتن که تضمین نمیخواهد، سکون و توقف تأیید نمیخواهد.»(12)
از تعریف توکل معلوم میشود که توکل نه فقط برای مقابله با مشکلات مانع نیست بلکه کسی که توکل میکند یقین دارد که اگر او راه حق را بپیماید و
سعی و کوشش کند خدا هم او را کمک خواهد کرد.
غیر از این، توکل انسان را از اوهام نجات میدهد. خیلیها هستند که به خاطر آیندهشان بیحساب نگران هستند. آنها فکر میکنند نکند فردا مشکلی پیش بیاید. اگر چه اکثر این اوهام به حقیقت تبدیل نمیشود ولی آنها بخاطر همین اوهام، وقتی که دارند هدر میدهند.
کسی که بر خدا توکل میکند، از خطرات نامعلوم هراسان نمیشود. امیرمؤمنان میفرماید:
«یابن آدم لاتحمل هم یومک الذی لم یأتک علی یومک الذی قد اتاک؛(13) ای فرزند آدم! اندوه روز نیامده را بر امروزت میفزا.»
معنای این حدیث این نیست که انسان برای آینده خودش اقدامی نکند، بلکه به بیان دیل کارنگی بهترین وسیله برای تهیه مقدمات آینده، همان تمرکز هوش و توجه به کار امروز است که آن را
به نحو شایسته انجام دهد چه اینکه این خود یگانه راهی است که آینده ما را تأمین میسازد. تفاوت بسیار است بین نقشه آینده کشیدن و در تشویش و نگرانی برای آینده بودن.(14)
شاعری میگوید:
ما فات مضی و ما سیأتیک فاین؟
قم فاغتنم الفرصة بینالعدمین؛
زمانی که گذشته، دیگر گذشته و زمانی که در آینده است الان کجا هست؟ پس برخیز و بین این دو عدم (گذشته و آینده) فرصت (امروز) را غنیمت شمار.
4. صبر و استقامت
انسان بعد از شناسایی مشکل و شناسایی راه حل، باید با استقامت آن راهکار را اجرا کند وقتی ما زندگی انسانهای بزرگ را میخوانیم میبینیم که آنها در نتیجه همین صبر و استقامت بر قله عظمت رسیدند.
حضرت علی(ع) میفرماید:
«لایعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان(15)؛ انسان شکیبا پیروزی را از
دست نمیدهد اگر چه زمان آن طولانی باشد.»
قرآن میگوید: «والصبر علی ما اصابک؛ مصیبتهایی که بر شما میآیند، مقابل آنها صبر و مقاومت کنید و در برابر مشکلات تسلیم نشوید.»
«و کأین من نبی قاتل معه ربیون کثیر فما وهنو لما اصابهم فی سبیلاللّه و ما ضعفول و ما استکانوا واللّه یحبالصابرین؛(16) و بسی پیامبران که خداپرستان بسیاری در کنارشان نبرد کردند و از هر رنجی که در راه خدا دیدند، سست و زبون و درمانده نشدند و خدا صابران را دوست میدارد.»
صبر یعنی تحمل سنگینی مصیبت و از بین بردن آن، نه شکستن و تسلیم شدن و از پا درآمدن.
5. اراده
برای مقابله با مشکلات لازم است که اراده محکم باشد. کسانی که عزم و ارادهشان سست است، از سختیها فرار میکنند ولی کسانی که عزمشان محکم است، مشکلات از آنها فرار میکند.
امام علی(ع) درباره رسول اکرم(ص) میفرماید:
«غیر ناکل عن قدم و لا واه فی عزم؛(17)
حتی یک قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد.»
دانشمندی میگوید: «کسی که ارادهاش قوی باشد، کل جهان را طبق خواست خودش درمیآورد.»
کسی که ارادهاش قوی باشد، شداید و گرفتاریها را به فرصتها تبدیل میکند و آنها را پلهای برای پیشرفت قرار میدهد.
6. توجه به مشکلات دیگران
برخی از گرفتاریها را ما نمیتوانیم از بین ببریم و منظور از مقابله با آنها فقط همین است که از اثرات سوء آنها در امان بمانیم. در اینگونه مشکلات اگر انسان توجه کند که تنها نیست بلکه همه یا بسیاری از مردم با چنین مشکلی مواجهاند آسودهخاطر میشود و از اثرات منفی مشکل در امان میماند.
امام علی(ع) مردمی را در مرگ یکی از خویشاوندانشان چنین تسلیت گفت: «ان هذا الامر لیس لکم بدأ و لا الیکم انتهی؛(18) مردن از شما آغاز نشده و به شما نیز پایان نخواهد یافت.»
7. توجه به نتایج مثبت مشکلات
اگر انسان به نتایج مثبت مشکلات توجه داشته باشد میتواند از اثرات منفی ذهنی آنها نجات یابد ولی وقتی مشکلات را فقط مصیبت میبیند و به نتایج مبارزه با آنها توجهی نمیکند، به غم و غصه گرفتار میگردد و این غصه و اندوه توان او را از بین برده و به پیری زودرس مبتلا میسازد.
امام علی(ع) میفرماید: «الهم نصف الهرم؛(19) اندوه خوردن نیمی از پیری است.»
اینها برخی از راهکارهای مبارزه با شداید و گرفتاریهاست که میتوانند ما را نجات بدهند و از نتایج منفی و زیانبار آنها محافظت کنند.