• تماس  

حقیقت توکل

08 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

حقیقت توکل 

 توکل از ماده وکالت به معنی سپردن کارها به خدا و اعتماد بر لطف اوست، نه به این معنی که دست از تلاش و کوشش بردارد بلکه تا آنجا در توان دارد تلاش کند و منزلگاهها را یکی بعد از دیگری با تمام توان بپیماید، اما آنچه از توان او بیرون است به خدا واگذارد و از الطاف جلیه و خفیه او مدد بطلبد!

یکی از علمای معروف اخلاق در تفسیر توکل می گوید: «توکل منزلی از منزلگاههای دین و مقامی از مقامات اهل یقین است، بلکه آن از مفاهیم درجات مقربین است، از نظر مفهوم پیچیده و از نظر عمل سنگین است! »

دلیل بر پیچیدگی مفهوم آن این است که توجه به عالم اسباب و اعتماد بر آنها نوعی شرک است، و از سوی دیگر بی اعتنایی به اسباب و جدایی کامل از آنها نیز نفی سنت و ایراد به شریعت است که مردم را به آنها ترغیب نموده» .

سپس می افزاید: «حقیقت توکلی که در شرع اسلامی آمده همان اعتماد قلبی در تمام

[266]کارها بر خدا، و صرف نظر کردن از ماسوی الله است و این منافات با تحصیل اسباب ندارد مشروط بر اینکه اسباب را در سرنوشت خود اصل اساسی نشمرد» .

و در ادامه این سخن می افزاید: «مفهوم توکل آن گونه که افراد نادان و احمق تصور کرده اند ترک فعالیت های جسمانی و تدبیر عقلانی نیست که این جهل محض است، و در شریعت مقدس اسلامی حرام، چرا که انسان مکلف به تحصیل معاش است از راههایی که خدا به انسان نشان داده، از زراعت، تجارت و صنعت و غیر اینها از طرق حرام… ولی با این حال خداوند دستور داده که به عالم اسباب دل نبندند و در آن غرق نشوند» . (27)

در «المحجة البیضاء» در بحث حقیقت توکل چنین می خوانیم: «توکل از درهای ایمان است، و تمام ابواب ایمان دارای سه رکن است، علم، حالت، و عمل. علم ریشه آن است، و اعمال متوکلانه میوه آن، و حالت و اخلاق درونی مصداق توکل است، سپس به شرح علمی که ریشه توکل را تشکیل می دهد پرداخته و نوع و مراحل توحید را که ریشه توکل است تشریح می کند، و بعد از بیانات طولانی به حقیقت توکل می رسد و آن را عبارت از اعتماد قلبی بر وکیل (که در اینجا منظور خداوند متعال است) تفسیر می نماید، و بعد به ثمرات این حالت درونی پرداخته و آثار توکل را در حرکات و سکنات انسانی برمی شمرد.

کوتاه سخن اینکه: توکل مفهوم بسیار ظریف و دقیقی دارد که در عین توجه با عالم اسباب انسان را از غرق شدن در آن، و دل بستن به غیر خدا و آلودگی به شرک بازمی دارد.

انسان باید با کمال قدرت و قوت از هر گونه وسیله مادی برای پیروز شدن بر مشکلات بهره گیرد و موانع را از سر راه خود بردارد، و با این حال متکی به لطف پروردگار و قدرت بی پایان او باشد، و پیروزی را از او بداند نه غیر او.

در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) می خوانیم از جبرئیل سؤال فرمود: «ما التوکل علی الله عز و جل؛ توکل بر خداوند بزرگ چیست؟ » عرض کرد: «العلم بان المخلوق لایضر و لاینفع و لایعطی و لایمنع و استعمال الیاس من الخلق؛ حقیقت توکل علم و آگاهی به این است که

[267]مخلوق نمی تواند زیانی برساند و نه سودی، و نه چیزی ببخشد، و نه از او بازدارد، و (دیگر) به کار بستن یاس از خلق است (یعنی همه چیز را از سوی خدا و به اذن و فرمان او بداند) » .

سپس فرمود: «فاذا کان العبد کذلک لم یعمل لاحد سوی الله و لم یرج و لم یخف سوی الله، و لم یطمع فی احد سوی الله، فهذا هو التوکل؛ هنگامی که بنده خدا چنین باشد، جز برای خدا عملی انجام نمی دهد و امید و ترسی جز به خدا ندارد، و به هیچ کس جز خدا دل نمی بندد، این است حقیقت توکل» ! (28)

در حدیث دیگری می خوانیم که از امام معصوم پرسیدند: توکل چیست؟ فرمود: «لاتخاف سواه؛ توکل این است که از غیر خدا نترسی» . (29)

از این تعبیرات به خوبی استفاده می شود که روح توکل انقطاع الی الله یعنی بریدن از مخلوق و پیوستن به خالق است، و آن کس که دارای این روحیه نباشد به حقیقت توکل نایل نشده است.

در عین حال در روایات اسلامی شدیدا این معنی نفی شده است که مفهوم توکل، ترک استفاده از اسباب و وسایل عادی باشد. در حدیث معروفی می خوانیم: مرد عربی در حضور پیامبر (ص) شتر خود را رها کرد و گفت: «توکلت علی الله! » پیامبر اکرم (ص) فرمود: «اعقلها و توکل؛ شتر را پایبند بزن و توکل بر خدا کن» ! (با توکل زانوی اشتر ببند) . (30)

در حدیث دیگری همین معنی به صورت دیگری آمده است، و آن انیکه مرد عرب از پیامبر اکرم (ص) پرسید: آیا شترم را رها کنم و توکل کنم یا پایبند بزنم و توکل کنم؟ پیامبر اکرم (ص) فرمود: «پایبند بزن و توکل کن» . (31)

روی همین جهت آیات قرآن و تاریخ پیامبر (ص) پر است از تعبیراتی که نشان می دهد مؤمنان تا آنجا که امکان دارد باید از اسباب عادی استفاده کنند، و این کار هیچ منافاتی با توکل ندارد، در یک جا می فرماید: «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم… ؛ هر نیرویی را در اختیار دارید برای مقابله آماده

[268]کنید و از اسبهای ورزیده فراهم سازید تا به وسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید» ! (32)

قرآن در کیفیت نماز خوف در میدان جنگ می فرماید: «… ولیاخذوا حذرهم و اسلحتهم… ؛ (حتی هنگامی که گروهی از مؤمنان در پشت جبهه مشغول نماز هستند و گروهی در میدان مشغول نبرد) نمازگزاران باید وسایل دفاعی و سلاحهای خود را به هنگام نماز زمین نگذارند» . (33)

به این ترتیب حتی در حال نماز باید مراقب استفاده از اسباب عادی بود، چه رسد به حالات دیگر، بنابراین این گونه کارها هرگز با روح توکل منافات ندارد.

شخص پیامبر اکرم (ص) هنگامی که می خواست از مکه به مدینه هجرت کند هرگز آشکارا و بدون نقشه و برنامه، با گفتن «توکلت علی الله» حرکت نکرد، بلکه برای اغفال دشمن از یک سو دستور داد علی (ع) در بسترش تا به صبح بخوابد، و از سوی دیگر شبانه به طور مخفی از مکه بیرون آمد و از سوی سوم به جای اینکه به طرف شمال یعنی به طرف مدینه حرکت کند موقتا به سوی جنوب و غار ثور آمد و در آنجا دو سه روزی پنهان گشت و هنگامی که دشمن مایوس شد مکه را دور زد و به طرف مدینه حرکت فرمود، در حالی که مرتبا از بیراهه می رفت، شبها حرکت می نمود و روزها مخفی بود تا به دروازه مدینه رسید.

بنابراین روح توکل که تمام وجود پیامبر (ص) را پر کرده بود مانع از این نشد که از اسباب ظاهری لحظه ای غفلت کند.

اصولا مشیت خداوند بر این قرار گرفته که در این جهان مردم برای رسیدن به مقصود از اسباب و وسایل موجود کمک بگیرند، همان گونه که در حدیث معروف از امام صادق (ع) آمده است: «ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب فجعل لکل شی ء سببا؛ اراده خداوند بر این قرار گرفته که همه چیز مطابق اسباب جریان یابد، به همین جهت برای هر چیزی سببی قرار داده است» . (34)

بنابراین بی اعتنایی به عالم اسباب نه تنها توکل نیست بلکه به معنی بی اعتنایی به

[269]سنت های الهی است، و این با روح توکل سازگار نیست.

این سخن را با حدیثی مربوط به عصر حضرت موسی (ع) پایان می دهیم، در حدیث آمده است که حضرت موسی (ع) بیمار شده بود، بنی اسرائیل به عیادت او رفتند و بیماری او را تشخیص دادند، و به او گفتند اگر از فلان دارو استفاده کنی بهبودی خواهی یافت، موسی (ع) گفت: من از هیچ دارویی بهره نمی گیرم تا خداوند بدون دارو مرا شفا دهد! ولی بیماریش طولانی شد. باز به او گفتند: داروی این بیماری، معروف و مجرب است و ما با آن مداوا می کنیم و بهبودی می یابیم، باز موسی (ع) گفت: من از دارو استفاده نمی کنم! ولی بیماریش ادامه یافت، سرانجام خداوند به او وحی فرستاد: «و عزتی و جلالی لاابراتک حتی تتداوی بما ذکروه لک؛ به عزت و جلالم سوگند که بهبودی به تو نمی دهم مگر اینکه از دارویی که به تو گفته اند استفاده کنی! » موسی (ع) دستور داد آن دارو را برای او بیاورند و از آن استفاده کرد و بهبودی یافت، در این هنگام در دل موسی (ع) وسوسه ای پیدا شد (شاید وسوسه اش این بود که چرا خداوند تنها با توکل مرا رهایی نبخشید) دراین هنگام خداوند به او وحی فرستاد: «اردت ان تبطل حکمتی بتوکلک علی، فمن اودع العقاقیر منافع الاشیاء غیری؛ تو می خواهی با توکل خود حکمت و سنت مرا باطل کنی؟ ! مگر منافع داروها را کسی جز من در آنها قرار داده است» ؟ ! (35)

این حدیث به روشنی حقیقت توکل را بازگو می کند.

و اگر می بینیم ابراهیم خلیل (ع) در برابر فرشتگان آسمان در آن لحظات سخت آتش نمرودی اظهار بی نیازی می کند و دست به دامن آنها نمی شود با مساله بهره گیری از عالم اسباب که در داستان حضرت موسی (ع) آمده است منافات ندارد، زیرا در داستان ابراهیم (ع) مساله توسل به اسباب عادی مطرح نبود بلکه نوعی استمداد از اسباب ماورای طبیعی بود و ابراهیم (ع) راضی نشد که در این مرحله از غیر خدا چیزی بخواهد (دقت کنید) .

27- اخلاق شبر، صفحه 275 با کمی تلخیص.28- بحارالانوار، جلد 68، صفحه 138، حدیث 23.29- بحارالانوار، جلد 68، صفحه 143، حدیث 42.30- المحجة البیضاء، جلد7، صفحه 426؛ کنزالعمال، حدیث 5687 و5689.31- میزان الحکمة، جلد 4، صفحه 3661، حدیث 22577.32- انفال، 60.33- نساء، 102.34- اصول کافی، جلد 1، صفحه 183، حدیث 7.35- المحجة البیضاء، جلد7، صفحه 432.

 نظر دهید »

توکل یعنی..

08 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

 نظر دهید »

چگونه توکل بر خدا کنیم؟

08 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي


چگونه توکل بر خدا کنیم؟

توی هر کاری که می خواهد انجام دهد، به خدا توکل می کند … آنچنان که گویی هیچ کس دیگری در عالم ندارد … نه دوستی و نه آشنایی … نه خانواده ای و اقوامی که کمکش کنند، دستش را به یاری بگیرند، اگر جایی درمانده شد، به کمکش بشتابند … وقتی همین ها را از او می پرسم، لبخندی بر لبانش نقش می بندد و می گوید: جوان مگر نمی دانی همین دوست و آشناها، خانواده و اقوام و … هم بخواهند کمکی به من بکنند باید خدا کمکشان کند؟ … کمی فکر کن … می بینم راست می گوید … درست که دوست و آشنا و خانواده و اقوام هستند، اما نه اینکه همه شان بنده های خدا هستند؛ مگر نه اینکه خودشان محتاج کمک خدایند؛ مگر نه اینکه خدا نخواهد نمی توانند قدم از قدمی بردارند … پس … الهی به امید خودت و نه بنده هایت …

توکل تضمین الهی برای کسی است که همیشه‏ حامی و پشتیبان حق است. قرآن کریم می‏ گوید از پیمودن راه حق نترسید و به خدا توکل کنید، از نیروی باطل نترسید و به خدا توکل کنید. قرآن همه پیغمبرانی که بعد از نوح آمده‏ اند، را مثال می آورد که آنها به مردمی که با آنها مخالفت می ‏کردند و سد راه آنها می ‏شدند، می‏گفتند: «وَ ما لَنا أَلاّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ»( ابراهیم: 12) ؛ «و چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آن که ما را به راه هایمان رهبری کرده است؟ و ما بر آزاری که به ما رساندید البته صبر خواهیم کرد و اهل توکل باید تنها بر خدا توکل کنند.» این آیه در کمال صراحت، توکل را به صورت یک امر مثبت ذکر می ‏کند.

خداوند در آیه دیگری می ‏فرماید: «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ»( آل عمران: 159 )؛ «(ای پیغمبر!) همین که عزم کردی و تصمیم‏ گرفتی، به خدا اعتماد کن و کار خود را دنبال کن.» قرآن نشستن و دست روی دست گذاشتن را نهی می کند و می‏ فرماید کار خود را بکن و به خدا توکل کن. همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در زمان اتخاذ تصمیم نهایى باید قاطع بود. بنابر این پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید و دو دلى و آرای پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت. این، آن چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده است که به آن تصمیم قاطع نیز می گویند. جمله فوق بیانگر آن است که به هنگام تصمیم نهایى باید بر خدا توکل داشت؛ یعنى در عین فراهم نمودن اسباب و وسایل عادى، استمداد از قدرت بى پایان پروردگار را فراموش نکرد.

قرآن نشستن و دست روی دست گذاشتن را نهی می کند و می‏ فرماید کار خود را بکن و به خدا توکل کن. همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در زمان اتخاذ تصمیم نهایى باید قاطع بود. بنابر این پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید و دو دلى و آرای پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت
خداوند در آیه دیگری نیز درباره توکل می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»(مائده: 11)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، نعمتی را که خداوند به شما بخشید، به یاد آورید؛ آن زمان که جمعی از دشمنان قصد داشتند به سوی شما دست دراز کنند - و شما را از میان بردارند - اما خدا دست آنان را از شما بازداشت از خدا بپرهیزید و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.» توکل بر خداوند برنامه همیشگی زندگی یک انسان باایمان است. توکل بر خدا یعنی تلاش پی گیر و مناسب و دقت و برنامه ریزی برای انجام درست هر تکلیف و وظیفه خواه در زندگی فردی یا اجتماعی در زمینه مسائلی دنیوی یا اخروی و  … از سوی انسان باایمان و واگذار کردن نتیجه آن به خداوندی که خود دستور داده است که انسان ها دست از تلاش و کوشش برندارند و پیش از هر تلاش و در کنار آن و پس از آن، خداوند متعال را ناظر و حاضر و اثربخش ببیند.


قرآن کریم، در آیات دیگری می فرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْرًا»(طلاق: 2 و 3)؛ «هر کس پرهیزکاری کند، خداوند راه خروجی برای رهایی وی از مشکلات‏ قرار می ‏دهد و از طریقی که گمان ندارد، روزیش را می ‏رساند و هر کس بر خدا اعتماد کند و کار خود به وی واگذارد، خدا برای او کفایت است. همانا خدا فرمان خویش را به نتیجه می‏رساند و آنچه را که بخواهد تخلف ندارد. راستی که خدا برای هر چیزی قدر و اندازه ‏ای معین کرده است.» در این آیه، گویی قانونی که فوق همه قوانین و حاکم بر همه آنهاست‏، بیان گردیده و آن، قانون تقوا و توکل است.

این جمله که به خدا توکل کن، اگر بخواهند ترا بفریبند تو خدا را داری، نترس و … همه برای این است‏ که می‏ خواهد به پیامبر بگوید اگر دشمن‏ دست صلح و سلام به سوی تو دراز کرد تو تحت تأثیر این افکار و اندیشه‏ها که نکند دروغ باشد، نکند خدعه و مکر باشد، امتناع نکن، تو نیز دست صلح‏ و سلام به سوی او دراز کن. در این نگرانی ها که برای هر کسی پیدا می‏ شود که هیچ کس نمی ‏تواند صد در صد مطمئن بشود که دشمن‏ راست می ‏گوید، تو به خدا توجه کن، به خدا اعتماد کن. «فَإِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ»(انفال: 62)؛ «پس خدا تو را بس است.» در آیاتی دیگر چنین می فرماید: «إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دینُهُمْ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ»(همان: 46)؛ «آنگاه که منافقان و کسانی که در دل هایشان بیماری است، می گفتند: این (مسلمان)ها را دینشان مغرور کرده است و هر کس بر خدا توکل کند، به یقین خداوند شکست ناپذیر حکیم است.»

منافقان و دورویان و بیماردلان که فقط ظاهر را می ‏بینند و عوامل معنوی را نمی ‏بینند، می ‏گفتند این بیچاره ‏ها را ببین.‏ دینشان اینها را مغرور کرده است. در جنگ بدر پیش بینی ‏ها همه این بود که مسلمین مغلوب و منکوب شده و شکست خواهند خورد. یک عده که خودشان را عاقل حساب می ‏کردند و منافق و دورو بودند، پوزخند می ‏زدند و می‏ گفتند این بیچاره ‏ها را ببینید! وعده‏ های قرآن و دینشان این ها را مغرور کرده، دیوانه ‏اند که دارند خودکشی می ‏کنند. کجا دارند می ‏روند؟! با چه عده ‏ای! با چه قدرتی! در مقابل دشمن یک لقمه ‏اند. فریب خورده‏ اند، دینشان‏ این ها را فریب داده است.

قرآن می ‏گوید این ها نمی ‏دانند که اگر کسی با خدا باشد، تکیه‏اش به خدا باشد، چگونه عوامل الهی به نصرت او می ‏آیند و او را در هدفش تأیید می ‏کنند و قوت می ‏دهند. این ها غافل بودند که‏ «مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؛ «هر که اتکایش به خدا باشد، خدا برای‏ او کافی است.»

در همه کارهایت واقعا به خدا توکل کن … وظیفه خودت را با اعتماد به خدا انجام بده، آن وقت ‏ببین چطور دست خدا به همراهت می ‏آید … «فَإِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ» … خدا غالب و قاهر است، اگر بخواهد، هیچ قدرتی در مقابل او نیست و حکیم است و کارهایش‏ حکیمانه و بر اساس مصلحت است، بی جهت کسی را تأیید نمی ‏کند.

 نظر دهید »

توکل به خدا چطور زیاد می شود؟

08 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

توکل به خدا چطور زیاد می شود؟
پاسخ اجمالی
توکل یکی از فضائل اخلاقی است که به معنای اعتماد کردن بنده به خدای متعال و واگذار کردن همه کارهای خود به او می باشد. البته توکل واقعی به خداوند مانع از توسل به اسباب نمی باشد و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. این صفت ارزشمند در صورتی حاصل می شود که انسان همه کارهایی را که در عالم هستی انجام می گیرد، از جانب پروردگار بداند و هیچ قدرتی را جز او مؤثر نداند و معتقد باشد که حول و قوه ای نیست مگر به واسطه او. اگر کسی واقعاً چنین اعتقادی داشته باشد، در دل به خدا اعتماد پیدا کرد و بر او تکیه می کند و بدین سبب توکل به خدا روز به روز زیادتر می گردد.
پاسخ تفصیلی
توکل، در اصل از ماده «وکالت»، به معنای انتخاب وکیل است؛  توکل ، عبارت است از اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا ، و حواله کردن همه کارهای خود را به او و تکیه بر حول و قوه الهی نمودن. [1]

 

پیامبر اکرم (ص) فرمود: « از جبرئیل (ع) پرسیدم: توکل چیست ؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیت که مخلوق ، نه زیان می رساند و نه عطا و منعی دارد ، و اینکه چشم از دست و سرمایه مردم برداری ؛ هنگامی که بنده ای چنین شد جز برای خدا کار نمی کند و به غیر او امیدی ندارد . و اینها همگی حقیقت و مرز توکل اند». [2]

 

این صفت با ارزش در صورتی حاصل می شود که انسان همه کارهایی را که در عالم هستی انجام می گیرد ، از جانب پروردگار بداند و هیچ قدرتی را جز او مؤثر نداند و معتقد باشد که حول و قوه ای نیست مگر به واسطه او . اگر کسی واقعا چنین اعتقادی داشته باشد ، در دل به خدا اعتماد پیدا کرده و بر او تکیه می کند. [3]

 

توکل در روایات:

 

در این رابطه علی بن لوید گوید: از امام کاظم (ع) تفسیر «و من یتوکل علی الله فهو حسبه» یعنی «هر آن کس که کار خویش را به خدا واگذارد خداوند مهمات او را کفایت کند». [4] پرسیدم؛ فرمود: «توکل به خدا مراتبی دارد، یکی از آنها آن است که تمامی امور خویش را به او واگذاری و او را وکیل خودسازی که هر چه با تو کند از او راضی باشی و بدانی که آنچه به سود تو باشد و نیز لطف خود را از تو دریغ ندارد و بدانی که امر هر چیز به دست اوست. پس همه امورت را به او واگذار کن و به سوی او مطمئن باش. [5] و یا در این حدیث شریف از امام صادق (ع) که از نهایت توکل و عالی ترین مرتبه آن سؤال شد و ایشان فرمودند: «(عالی ترین مرتبه توکل آن است که) جز خدا، از کسی نترسی». [6] و این مقامی است که حضرات معصومین (ع) همگی دارای آن بودند و در اوج قله توکل، اسوه حسنه ای برای ما شیعیان قرار گرفتند بزرگان دین، نیز از این مرتبه عالی اخلاقی بهره مند بودند که مثال بارز آن مرحوم حضرت امام (ره) در کشاکش پیروزی انقلاب و در مواجهه با رژیم طاغوت زمان خود همواره می فرمود: «والله هیچ گاه من نترسیدم» که خود نشان دهنده توکل فراوان حضرت امام (ره) به قدرت لایزال الاهی بود.

 

بنابراین توجه به عالم اسباب و عوامل طبیعی با روح توکل سازگار است، زیرا جدا کردن اثرات و عوامل طبیعی از اراده خدا نوعی شرک است، چراکه عوامل طبیعی هر چه دارند از ناحیه خداوند است و همه به اراده و فرمان اویند. [7]

 

مراحل توکل:

 

توکل دارای مراتبی است که عبارتند از:

 

الف : ضعیف ترین درجات توکل اینکه انسان اعتمادش به خدا مانند اعتماد به وکیل در دعاوی باشد . در این مرتبه عمده نظر به حل شدن کار است.

 

ب : حالت متوسط : غیر خدا را نشناسد و به جز او به کسی پناه نبرد ؛ مانند وابستگی طفل به مادرش؛ و این مرتبه متوسط توکل است.

 

ج : عالی ترین درجه توکل حالتی است که فرد خود را صد در صد وابسته به خدا می بیند ، مانند میت در نزد غسال. [8]

 

رسیدن به مراحل بالای توکل:

 

همه صفات و محاسن اخلاقی با ممارست و تلاش خالصانه به دست آمده و استمرار می یابد. اگر انسان بخواهد حرفه ای را فراگیرد باید تلاش مستمری داشته باشد تا به حد استادی برسد و چه بسا تلاش او سالها به طول انجامد. اگر شخص بخواهد به مراحل بالای صفات اخلاقی از جمله ” توکل” برسد، باید در مصادیق مختلفی که برایش پیش می آید، توکل به خدا کند و هیچ گاه توکل را از دید خود دور نکند.در برخی از روایات درباره اخلاص و نتیجه استمرار برآن می فرماید:« کسی که چهل روز عبادت خالصانه خود را برای خداوند بیاورد چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می شود.» [9] دیگر صفات اخلاقی نیز، چنین است. اگر استمرار و مجاهدت باشد این حالات اخلاقی در انسان تبدیل به ملکات شده و ماندگار می شوند.

 نظر دهید »

فواید استفاده از حنا برای مو

08 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

حنا  یک نرم کننده گیاهی بسیار عالی بشمار می آید

 

حنا ماده ای است گیاهی که در خاورمیانه و کشورهای جنوب آسیا طرفداران بسیاری دارد. در بیشتر موارد از حنا جهت رنگ نمودن موی سر استفاده می شود و یک رنگ قهوه ای مایل به قرمز زیبایی به موهای تیره می دهد. هرچند که بسیاری از افراد از خاصیت های آن در درمان ریزش مو و بهبود رشد مو آگاهی ندارند. علت موثر بودن حنا  در رشد مو این است که با پروتئین های طبیعی در مو مخلوط می شود در نتیجه سبب تحریک رشد مو می شود. بعلاوه استفاده از حنا بطور منظم مو را سالم تر و محکم تر می کند.

فواید استفاده از حنا برای مو
حنا  یک درمان طبیعی ضد ریزش مو و حفظ سلامت مو است. کوتیکول های مو را درمان میکند در نتیجه در بهبود سلامت ریشه مو نیز موثر است که این امر مانع از خرد شدن تارهای مو شده و درخشندگی موها را حفظ می کند. همچنین حنا PH پوست سر را در حد متعادل نگه می دارد تا از ریزش موی زودرس جلوگیری کند.بسیاری از مشکلات پوست سر نظیر شوره و خشکی را درمان می کند. علاوه بر آن اثرات آلودگی بر روی مو و خشکی بیش از حد بعلت استفاده از سشوار را از بین می برد. در آخر ذکر توجه داشته باشید که حنا مانع از سفیدی زودرس مو می شود.

خواص نرم کنندگی حنا
حنا  یک نرم کننده گیاهی بسیار عالی بشمار می آید. سبب می شود تا موهایتان شفاف و براق بنظر برسد همچنین مو را تغذیه می کند و آن را نرم و ابریشمی می سازد. بهترین راه جهت استفاده از فواید حنا برای نرم کردن مو خیساندن آن در ماست ساده و سپس مالیدن آن به تمام نواحی سر است. ماست مانع از خشکی مو شده و درخشندگی تارهای مو را سبب می شود. همچنین می توانید پودر حنا را با ماست و چند قطره آبلیمو مخلوط نمایید و به سر خود بمالید و بعد از یکساعت سرتان را بشویید. اگر می خواهید از حنا برای تیره کردن رنگ موهایتان استفاده کنید پودر حنا و آبلیمو را در یک ظرف آهنی مخلوط نمایید و بگذارید یک شبانه روز بماند. البته اگر می خواهید موهایتان رنگ قهوه ای مایل به قرمز داشته باشد به هیچ وجه از ظروف آهنی استفاده نکنید.

اگر از دانه های شنبلیله در مخلوط بالا استفاده نمایید حنا بعنوان یک ضد شوره عالی به شما در از بین بردن آنها کمک می کند. برای این کار یک قاشق چایخوری دانه شنبلیله را در آب خیس کنید و بگذارید یک شب بماند سپس ماده ای خمیری شکل از آن تهیه کنید و با حنا مخلوط نمایید. همچنین می توانید با اضافه نمودن چند قطره روغن کرچک و روغن نعنا خاصیت آن را افزایش دهید. این ماده نه تنها موی شما را محکم و سالم می کند بلکه درخشندگی زیبایی به آنها می بخشد.

راهنمای استفاده از حنا
اگر از حنا با هدف رشد موهایتان استفاده می کنید باید آن را بصورت روغن و بطور منظم به کف سر خود بمالید. روش های زیر را دنبال کنید تا روغن حنا بدست آید.

ـ ۴/۱ لیتر روغن خردل را در یک ظرف گرم کنید.


ـ تعدادی برگ حنا را خرد کنید و درون ظرفی که روغن خردل در آن است ، بریزید.( برگ حنا در عطاری یافت می شود.)


ـ زمان دهید تا این مخلوط بجوشد.


ـ زمانیکه مخلوط قهوه ای مایل به قرمز شد شعله را خاموش کنید.


ـ قبل از اینکه آن را از صافی رد کنید چند دقیقه صبر کنید تا مخلوط سرد شود.

ـ آن را از صافی رد کنید ودرون یک بطری بریزید.

ـ زمانیکه می خواهید آن را بر روی پوست سرتان بمالید ، این روغن را با ماست و آبلیمو مخلوط نمایید.( مقدار روغن بستگی به طول موهایتان دارد.)

ـ بمدت دو ساعت بگذارید روی سرتان بماند سپس آن را با آب گرم بشویید.

مخلوط نمودن حنا با گیاهانی نطیر ریحان و مارچوبه نیز در رشد مو موثر است. یک راه طبیعی و بدون عوارض جانبی جهت زیبایی و درخشندگی مو بشمار می آید. امکان دارد استعمال حنا در مقایسه با برخی از محصولات گرانقیمت بهداشتی اتلاف وقت بشمار آید اما صرفا زمانی به خواص آن پی می برید که آن را بطور منظم استفاده نمایید.

منبع : مه شو

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 331
  • 332
  • 333
  • ...
  • 334
  • ...
  • 335
  • 336
  • 337
  • ...
  • 338
  • ...
  • 339
  • 340
  • 341
  • ...
  • 386
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس