• تماس  

نشانه های افراد صبور از دیدگاه قرآن

14 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

نشانه های افراد صبور از دیدگاه قرآن
صبر در آیات و روایات اسلام از چنان جایگاهی برخوردار است که آن را در کنار عقل توصیف کرده اند.
 واژه صبر و مشتقات آن 103 بار در قرآن به کار رفته که نشان از اهمیت ویژه این حرکت اخلاقی از دیدگاه دین مبین اسلام و قرآن کریم دارد. در باب ارزش والای صبر همین بس که قرآن در آيات متعددي با عبارت «الله مع الصابرين»، «إنّ الله يحبّ الصابرين» و عبارات دیگر به آنان م‍ژده مي‌دهد که خداوند با صابران همراه است و آنان را بسیار دوست دارد، و در بیان علت رسیدن بعضی از بنی اسرائیل به مقام امامت و هدایت مردم می فرماید:«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ»«و از آنان امامان (و پيشوايانى) قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مى‏كردند؛ چون شكيبايى نمودند، و به آيات ما يقين داشتند.»
خداوند در موارد مختلف به پاداش صابران پرداخته است از جمله این آیه که می فرماید:«وَ جَزاهُمْ بِماصَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريراً…»«و در برابر صبرشان، بهشت و لباسهاى حرير بهشتى را به آنها پاداش مى‏دهد!…»

این آیه و آیات بعد که در وصف صبر بر گرسنگی و ایثار طعام امام علی(ع) و خانواده ایشان نازل شده است، به پاداش آن اشاره نموده و نعمتهای بهشتی را که به خاطر صبر به آن بزرگوارن داده شده، بیان می‌کند، و این خود بیان‌گر نشانه ای بر پاداش عظیم و منزلت صابران در درگاه خداوند است.

خداوند صبر را از ویژگی صاحبان عقل توصیف می کند/صبر در صورتي ارزشمند است که براي کسب رضاي الهي باشد

به هر حال انسان و محل زندگی او به نحوی آفریده شده که با آفات، کمبودها، موانع و مصیبتهای فراوانی همراه است و همیشه آفات و مصائبی در اموال، عزیزان، دوستان و… در کمین نعمتهاست که موجب از دست دادن آنها می‌شود؛ از سویی دیگر انسان در معرض حملات شدید تمایلات نفسانی است که همه این موارد ابزار آزمایش انسان توسط خدای متعال به شمار می آیند همانگونه که قرآن می فرماید«وَ نَبْلُوَكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُون‏‏» یعنی«و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مى ‏كنيم و سرانجام بسوى ما بازگردانده مى ‏شويد!»

در این میان بر اساس آیات و روایات، تنها کسانی از میان موانع و مشکلات، سلامت به مقصد می رسند که با صبر، به قضای الهی راضی شده و تمایلات نفسانی را حبس نموده، و تسلیم امر خداوند گشتند. مصائب گوناگون آنان را از شکر، اطاعت و عبادت خداوند باز نداشته و با وجود تمام مشکلات، خود را به انجام وظایف الهی وادار سازند.  خداوند در قرآن کریم در موارد مختلف به شکلهای گوناگون به این موضوع پرداخته و انسانها را با جایگاه و ارزش صبر آشنا ساخته است؛ همچنین به صابرین همراهی و یاری خود را در مراحل سخت زندگی، وعده داده و نعمت‌های ویژه‌ای عنایت کرده است:«وَ بَشِّرِ الصَّابِرين… أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُون‏‏»

از نظر قرآن، صبر در صورتي ارزشمند است که به قصد تقرب و براي کسب رضاي الهي باشد که خداوند صبر را از ویژگی صاحبان عقل توصیف می کند و در این باره چنين می فرماید:«إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْباب‏… وَالَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ… اُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار»

بیان پیامبر(ص) در نسبت صبر و عقل در گفتگو با شمعون راهب

همچنین روایات اسلامی بر همراهی صبر و عقل تصریح دارد. به طور نمونه در روایتی «شمعون راهب از پیامبر(ص) پرسید: به من بگو عقل چیست و چگونه است. چه چیز از آن منشعب مى‏ شود و چه چیز منشعب نمى‏ شود. اقسام و انواع عقل را برایم توصیف نما؟ رسول خدا(ص) فرمود: «همانا عقل، زانوبندى است بر نادانى و نفس [امّاره‏] مانند پلیدترین جانوران است که اگر پایش بسته نشود، بی‌راهه مى‏رود و سرگردان مى‏ شود، پس عقل زانوبند نادانى است. براستى، خداوند عقل را آفرید و به او فرمود: رو کن و او رو کرد؛ سپس فرمود: برگرد و او برگشت، آن‌گاه خداى تبارک و تعالى به او فرمود: به عزّت و جلالم سوگند که من آفریده‏اى از تو بزرگ‌تر و فرمان‌بردارتر نیافریدم، به تو آغاز کنم و تو را به درگاه خود برگردانم، معیار پاداش و کیفر تویى، پس، از عقل، بردبارى نشأت گرفت و از بردبارى، دانش و از دانش، هوشیارى و از هوشیارى، پاکدامنى و از پاکدامنى، خویشتن‌دارى و از خویشتن‌دارى، حیا و از حیا، وقار و از وقار، پایدارى بر کار خوب و از پایدارى بر کار خوب، بیزارى از کار بد، و از بیزارى از کار بد، پیروى از اندرزگو، پس این ده دسته از انواع اخلاق نیکو است و هر کدام از این ده دسته، ده نوع دیگر را در بر دارد …»

مراتب صبر

بنابر روایات نقل شده از پیامبر اکرم(ص)، صبر دارای سه مرتبه است؛ اول «صبر بر مكروهات و مصايب»؛ که شکیبایی انسان در برابر حوادث تلخ و ناگوار مثل خسارات مالی، مرگ عزیزان، بیماری و… از جمله مراتب صبر است که قرآن کریم از آن این‌گونه یاد کرده است:«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين‏ الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏». دوم «صبر بر طاعت» است؛ تکالیفی که خدای متعال بر عهده‌ بندگان قرار داده، با دشواری‌هایی همراه است؛ لذا ممكن است انسان به خاطر دشواری در انجام آن کوتاهی کرده و آن را ترک كند؛ از اين رو قرآن کریم انسانها را به صبر بر امتثال وظایف دینی توصيه کرده است:«رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبادَتِه‏». سومین مرتبه «صبر در معصیت» است که بالاترين مرحله از صبر است و آن ایستادگی در برابر شعله‌های سرکش شهوات و هیجان‌های برخاسته از هوي و هوس و یا مقامات دنیوی است؛ چراکه بيشتر انسان‌ها در برابر فقر و گرفتاري طغيان نمي‌كنند؛ ولي وقتي خدا مقام، پول و صحّت بدن بدهد، آن وقت خيلي سخت است كه خودش را سالم نگه دارد و صبر پیشه کند و این نعمت موجب غفلت و معصیت او نگردد. از این قسم به صبر بر نعمت نیز تعبیر می کنند.

قرآن کریم در این باره می فرماید:«وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ إِلاَّ الَّذينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏» یعنی «و اگر بعد از شدّت و رنجى كه به او رسيده، نعمتهايى به او بچشانيم، مى‏گويد: مشكلات از من برطرف شد، و ديگر باز نخواهد گشت! و غرق شادى و غفلت و فخرفروشى مى‏شود… مگر آنها كه (در سايه‌ ايمان راستين،) صبر و استقامت ورزيدند و كارهاى شايسته انجام دادند.» صبر در برابر معصیت‌ها و هوای نفس آنقدر عظیم است که حتی یوسف نبی(ع) نیز خود را از شرّ آن ایمن ندانسته و به خدا پناهنده می شود:«وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي‏ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي‏».

صبر در روابط اجتماعی

یکی از اقسام صبر، بردباری در روابط اجتماعی است. انسانها در زندگی خود با افکار و عقاید گوناگونی، موافق یا مخالف برخورد می کنند، که به لحاظ اهمیت، انسان را به موضع گیری های متفاوتی وادار می کند؛ لذا قرآن کریم به مؤمنان سفارش می کند که برای مقابله با عقاید باطل و رفتار خشونت آمیز دشمنان اسلام، صبر پیشه کنند و به بهترین وجه به مقابله با آنها برخیزند:«ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ ‏وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظيمٍ» یعنی «بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است! امّا جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند، به اين مقام نمى ‏رسند، و جز كسانى كه بهره­ی عظيمى (از ايمان و تقوا) دارند، به آن نايل نمى‏گردند!». از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است كه مي‌فرمايد: نصف ايمان صبر و نصف ديگر آن شكر است. به اين معنا كه انسان در زندگي، يا در آسايش است، كه بايد در آن حال شكرگزار باشد، يا در حال سختي و گرفتاري است كه بايد صبور باشد. از سوي ديگر، «صبر بر طاعت»، «صبر در معصيت» و «صبر در مصيبت» تقريباً تمامي رفتارهاي ديني را پوشش مي‌دهد. كسي كه مي‌خواهد ديندار خوبي باشد بايد از صفت صبر برخوردار باشد.

ارزشمند بودن هدف (ارزشمندي زندگي اخروي)،مشخص بودن هدف (رضايت خداوند)، اشتياق رسيدن به هدف (دست‌يابي به پاداش‌هاي دنيوي و اخروي)، ترس از شكست (ترس از عذاب جهنم)…. از پايه‌های روان‌شناختي صبر توصیف شده است. در واقع اگر هدف مشخص نباشد، فرد نمي‌داند چرا و به چه دليلي بايد سختي‌ها را تحمل كند، در نتيجه نمي‌تواند صبر كند. از اين‌رو، در قرآن به هدف صبر اشاره شده است: (وَ الَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَي الدَّارِ( (رعد: 22) از نظر يك مؤمن بالاترين هدف، جلب رضايت پروردگار است. صبر مانند هر رفتار ديگر نياز به انگيزه دارد. اولين چيزي كه ايجاد انگيزه مي‌كند هدف است.پيامبران بزرگ الهي كه پيش‌قراولان صبر بودند، هدف مشخصي براي صبر خود داشتند. قرآن در مورد پيامبر گرامي اسلام مي‌فرمايد: (وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ) شكيبايي پيشه كن و اين شكيبايي تو جز براي خدا نمي‏ تواند باشد.

فرد زماني مي‌تواند صبر كند که سختي‌ها را تحمل نمايد، و در راه رسيدن به هدف سخت تلاش كند كه آن هدف در نظرش ارزشمند باشد. قرآن هدف صبر را «جلب رضايت خداوند» بيان مي‌كند و ارزشمندي اين هدف را اينگونه نشان مي‌دهد: (ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ) از آن‌ رو كه خداوند متعال خود روان بشر را سرشته و مي‌داند كه انسان تنها به خاطر «هدف ارزشمند» مي‌تواند صبر پيشه كند، در اينجا به فناي داشته‌هاي انسان و بقاي عطاياي خود اشاره نموده و ارزشمندي آنها را نشان مي‌دهد. در انتهاي آيه نيز به ارزشمندي پيامد صبر اشاره دارد. افرادي كه صبر ندارند به متاع دنيا توجه دارند، ولي افراد صبور به پاداش‌هاي اخروي خداوند توجه دارند كه ارزشمندي و ماندگاري آنها صبر را براي آنان امكان پذير مي‌سازد.

اگر كسي مشتاق رسيدن به چيزي باشد، سختي‌هاي رسيدن به آن را تحمل خواهد كرد. اين اشتياق لازمه ارزشمندي واقعي هدف نيست. ممكن است هدفي در واقع ارزشمند باشد ولي فرد اشتياقي به رسيدن آن نداشته باشد؛ در نتيجه، دشواري‌هاي رسيدن به آن را تحمل نخواهد كرد. حضرت اميرالمؤمنين(ع) يكي از پايه‌هاي صبر را اشتياق مي‌داند: «فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِكَ عَلَي أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَي الشَّوْقِ … فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَي الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ» در اين حديث، امام علي(ع)به صورت واضح و روشن يكي از پايه‌هاي روان‌شناختي صبر را شوق و رغبت دانسته است. قرآن كريم مكرراً آثار و پيامدهاي دنيوي و اخروي صبر را بيان فرموده است. توجه انسان به اين پيامدها شوق و رغبت انسان را برمي‌انگيزد: (إِنَّما يُوَفَّي الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِساب)؛ بي‌ترديد پاداش شكيبايان بدون حساب و به طور كامل داده مي‌شود.

ترس از شكست (ترس از عذاب جهنم) نیز یکی دیگر از پایه های روان شناختی صبر است؛ از آموزه‌هاي اسلامي اين ايده به دست مي‌آيد كه شوق به تنهايي انسان را به مسيري سوق نمي‌دهد، بلكه ترس نيز لازم است. مثلاً درباره رابطه انسان با خدا بايد تعادل بين خوف و رجاء را در نظر داشت. ترس مطلق از خداوند به نااميدي و رها كردن عمل مي‌انجامد و اميدواري مطلق به خداوند بي‌خيالي و رهاكردن عمل را در پي دارد. خويشتن‌داري و تحمل مشكلات زماني به راحتي براي انسان امكان‌پذير است كه نه تنها رسيدن به هدف مزايايي براي انسان در پي داشته باشد، بلكه نرسيدن به آن انسان را با مخاطراتي مواجه سازد.

حضرت علي(ع) به روشني هيجان ترس را از پايه‌هاي روان‌شناختي صبر برشمرده است:«فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِكَ عَلَي أَرْبَعِ شُعَبٍ علي الاشفاق مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ رَجَعَ عَنِ الْمُحَرَّمَاتِ»؛صبر داراي چهار شعبه است كه يكي از آنها ترس است… كسي‌ كه از آتش بترسد از محرمات دوري مي‌ورزد. در قرآن كريم قريب يكصد مورد كلمه «النار» تكرار شده و خداوند مردم را از عذاب جهنم ترسانده است. اين بدان روي است كه ترس تأثير زيادي در وادار كردن مردم به عمل دارد. پيامبران خود را بشير و نذير مي‌دانستند، زيرا ساختار رواني برخي افراد به گونه‌اي است كه علاقه‌مندي به چيزي آنان را به عمل وامي‌دارد و برخي ديگر فقط ترس زيربناي رفتار آنان را شكل مي‌دهد. در فرد واحد نيز برخي رفتارها ممكن است به دليل علاقه و رغبت و برخي ديگر به دليل ترس انجام گيرد.

اگر انسان سختي‌ها را پله‌اي براي صعود و يا آزموني براي قبول شدن بداند، در آن صورت، نه‌تنها مشكلات او را آزرده نمي‌سازد، بلكه شايد با آغوش باز به استقبال آنها برود و به راحتي آنها را تحمل كند. قرآن مكرراً به ما گوشزد كرده كه سختي‌ها براي ابتلا و امتحان بندگان است: (وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشي‏ْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِِينَ). براي اينكه مؤمنان در برابر سختي‌ها درمانده نشوند و صبرشان را از دست ندهند، قرآن رنج‌ها را موقتي و پايان‌پذير مي‌داند: (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا)؛ همراه با هر سختي گشايشي است. يك گام بالاتر از اين، موقت دانستن كل دنيا و جهان است كه در اين صورت، انسان ايده بزرگ‌تر و جامع‌تر پيدا مي‌كند كه سختي و آسايش را پايدار نداند. دايمي دانستن راحتي به خاطر ايجاد تنبلي، انسان را از عمل دور نگه مي‌دارد و مستمر دانستن رنج‌ها به دليل درماندگي، توان عمل را از انسان مي‌گيرد.

اميرالمؤمنين(ع)يكي از پايه‌هاي صبر را انتظار مي‌داند. انتظار در اينجا به معناي سرآمدن مدت و پايان يافتن مهلت است: «فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِكَ عَلَي أَرْبَعِ شُعَبٍ علي … التَّرَقُّبِ… مَنْ رَاقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَي الْخَيْرَات‏»؛كسي كه منتظر مرگ است، مدت زمان زندگي خود را در دنيا زودگذر و موقتي مي‌داند و به انجام كارهاي درست مي‌شتابد. حضرت علي(ع) انتظار مرگ را از پايه‌هاي صبر به شمار آورده است. به فكر مرگ بودن، پايان يافتن فرصت‌ها را نيز گوشزد مي‌كند. وقتي فرد متوجه شود كه وقتش رو به اتمام است، حاضر مي‌شود سخت‌ترين كارها را براي رسيدن به موفقيت انجام دهد. پس مي‌توان توجه به كم بودن زمان را نيز از پايه‌هاي صبر به شمار آورد. آن حضرت در كلام ديگري نيز رابطه صبر و زمان اين‌گونه بيان مي‌كند: «الصبر علي المضض يؤدي إلي إصابة الفرصة»؛شكيبايي بر رنج‌ها به درك فرصت‌ها مي‌انجامد. پ

برخی ویژگی صابران در مناسبات اجتماعی بر اساس آیات قرآن

صبر  يك ويژگي رواني و ثبات دروني است كه نتيجة آن مديريت احساسات و هيجانات، توان تحمل سختي‌ها و سخت كوشي در كارهاست. صبر در زندگي انسان كاركردهاي گوناگوني دارد؛ از جمله: انسان را در مقابله با تنيدگي‌ها ياري مي‌دهد، موفقيت در تحصيل، شغل و روابط اجتماعي را تسهيل مي‌كند، در برخورد با هيجانات و احساسات دروني توانمندتر مي‌سازد و در زمينه دين‌داري انسان را ياري مي‌دهد.

فرد صبور از اشتباهات و ظلم ديگران مي‌گذرد و اهل گذشت است. آيات پيشين در مورد حق‌خواهي مظلوم بودند، اما قرآن كريم در آيه‌اي مي‌فرمايد:(وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُور( (شوري: 43)؛ كسي كه صبر كند و ببخشد كار بزرگي انجام داده است. فرد صبور هنگام مصيبت‌ها و مشكلات، خداوند را به ياد مي‌آورد: )… و بشّر الصابرين الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ).

فرد صبور در موقعيت‌هاي جهل و خشونت، با حلم و مدارا برخورد مي‌كند: (وَ لَا تَسْتَوِي الحَْسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي هِي أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلي‏ٌّ حَمِيمٌ وَ مَا يُلَقَّئهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبرَُواْ وَ مَا يُلَقَّئهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ). معناي «ادفع بالتي هي احسن» اين است كه هنگام مواجه شدن با سيئه، با حسنه برخورد كن. علامه طباطبائي در الميزان مي‌فرمايد: «ادفع بحلمك جهلهم و بعفوك إساءتهم». افرد صبور در كارها مقاومت بيشتري دارد و هر فرد صبور كار چندين نفر غير صبور را انجام مي‌دهد: (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَلَي الْقِتالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ).

فرد صبور اگر به درستي كاري اطمينان داشته باشد، به گفته‌هاي بي اساس ديگران توجه نمي‌كند: (إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ). صابر در برابر زخم زبان، تهمت و ناسزاي افراد جاهل با بردباري برخورد مي‌كنند: (وَ اصْبِرْ عَلي‏ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَميلاً)فرد صبور، موقع دزديده شدن، مفقود شدن يا از بين رفتن اموالش برخورد منطقي دارد: (وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين). همچنین در موقع از دست دادن شغل خود، از خود خويشتن‌داري نشان مي‌دهد و توكل به خدا مي‌كند: (وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ).

فردی که صابر است، هنگام از دست دادن عزيزان، بيش از حد بي‌تابي نمي‌كند:(وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ). یا هنگام بيماري خويشتن‌داري خود را از دست نمي‌دهد: (وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ). همچنین هنگام فقر و تنگ‌دستي متانت و خويشتن‌داري خود را حفظ مي‌‌كند و جزع و بي‌تابي نمي‌كند: (وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ) و در برابر نيازهاي فيزيولوژيك، خودكنترلي بيشتري از خود نشان مي‌دهد:(لَنْ نَصْبِرَ عَلي‏ طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها).

کسی که اهل صبر است، در موقعيت‌هاي ترس و خوف خويشتن‌داري از خود نشان مي‌دهد:( وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ) و  در موقعيت‌هاي تنش‌زا مي‌تواند خشم خود را كنترل كند:(الَّذِينَ يُنفِقُونَ في السَّرَّاءِ وَ الضرََّّاءِ وَ الْكَظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يحُِبُّ الْمُحْسِنِين‏).

 نظر دهید »

ویژگی های انسان‌های صبور

14 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي


ویژگی های انسان‌های صبور


عصر امروز عصر اضطراب است؛ انسان امروز مضطرب است و نمی‌داند باید به کدامین سو پناه ببرد؟ آیا مأوایی دارد؟ آیا دارویی هست که او را سلامتی ببخشد؟ و یا مرهمی هست که زخم هایش را مداوا کند؟ دنیای امروز دنیای استرس و فشار روانی است؛ اما دین مبین اسلام راهکارهایی برای مقابله با فشار و نگرانی به انسان ارائه کرده است تا بشر بتواند در برابر دشواری‌ها و فشارها ایستادگی کند و به زندگی خویش ادامه دهد.


صبر کردن و بی‌تاب نبودن:
یکی از راهکارهایی که انسان برای مقابله با فشار روانی دارد صبر و استقامت است؛ البته صبر باید با درایت و تدبیر باشد و انسان باید برای رهایی از مشکلات و دردهای خود راه چاره پیدا کند. بی‌تابی کردن نه تنها دردی را دوا نمی‌کند، بلکه درد را دو برابر می‌سازد.

حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «مصیبت یکی است و اگر بی‌تابی کنی، دو تا می‌شود.» (غرر الحکم ج562،4)

علاوه بر آن بی‌تابی کردن باعث از دست رفتن آسودگی و آرامش انسان می‌شود و کسی که مرتب اعتراض دارد و لب به شکایت می‌گشاید، هرگز روی آرامش نخواهد دید.

حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «از ناراحتی اندک بی‌تاب نشوید که شما را در ناخوشایندی بزرگتر گرفتار می‌سازد.» (عیون الحکم و والمواعظ ص523)

صبر کردن آنقدر ارزشمند و مؤثر است که حضرت علی می‌فرمایند: کسی بر گرفتاری صبر کند، گویا گرفتار نشده است
حضرت علی علیه السلام در نصیحتی به فرزندش محمد حنفیه، می‌فرمایند: «اندوه‌های وارده را به وسیله تلاش بر صبر کردن وعده بده، که صبر کردن خلق و خوی خوبی است و آن را بر آنچه از احوال دنیا و اندوه‌های آن به تو می‌رسد تحمل ساز.» (من لایحضره الفقیه، ج4ص386)و یا در حدیثی دیگر از امام علی علیه السلام منقول است که فرمودند: «کسی که زره صبر بپوشد، حوادث روزگار بر او راحت می‌شود.» (عزرالحکم، ج6295)

صبر کردن آنقدر ارزشمند و مؤثر است که حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «کسی که بر گرفتاری صبر کند، گویا گرفتار نشده است.» (عزر الحکم، ج6294)

 

ویژگی انسان‌های شکیبا:
انسان‌های شکیبا ویژگی‌های خاص خود را دارند و با این ویژگی‌ها شناخته می‌شوند:

شکایت نکردن:

انسان صبور هرگز شکایت نمی کند و لب به اعتراض نمی‌گشاید و به هر آنچه که خداوند به او داده راضی است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمایند:

«شخص صابر 3 نشانه دارد: کسل نیست، بی‌تابی نمی‌کند و از خداوند شکایت نمی‌کند.» (بحارالانوار ج17ص86)


ضعیف نشدن:

انسان شکیبا در برابر مشکلات قد علم کرده و شکست نمی‌خورد. انسان با‌ایمان مانند کوه است و در برابر تمام دشواری‌ها ایستادگی می‌کند.

انسان با‌ایمان می‌داند که در پس هر حادثه ای حکمتی هست، پس آن را می‌پذیرد و با درایت با آن رفتار می‌کند.

اما چگونه صبور باشیم؟ در قرآن آمده است: ((لقد خلقنا الانسان فی کبد)): انسان را در سختی آفریدیم. اگر انسان قبول کند که برای دشواری آمده و باید با دشواری‌ها امتحان شود، آن را می‌پذیرد و به آرامش می‌رسد.

از پیامبر اکرم پرسیدند: «ای پیامبر در دنیا چه چیزی خلق نشده است؟ پیامبر فرمودند: آسایش در دنیا.»

عده‌ای راحتی انسان را در ثروت و قدرت می‌دانند اما همه ادیان این موضوع را رد می‌کنند. امام سجاد علیه السلام می‌فرمایند: «هیچ کس اندکی از آن به دست نیاورد، مگر آنکه دو برابر حریص می‌شود و کسی از دنیا بیشتر به دست آورد، نیازمندتر می‌شود، چون او در حفظ اموال خود به مردم نیاز دارد، پس در دنیا راحتی و آسایش نیست و… .» (بحارالانوار، ج73ص69)

و یا امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «آسودگی در دنیا برای مؤمن محال است.» (بحار الانوار ج78ص195)

دشواری‌ها بخشی از زندگی هستند. اگر قبول کنیم که سختی جزئی از زندگی انسان است، دیگر اندوه به سراغ ما نمی‌آید، چرا که دشواری را جزئی از زندگی می‌دانیم. دنیای امروز با وجود رشد صنعت و تکنولوژی، باز هم باعث آرامش نشد. مشکلات اساسی بشرهمیشه هستند و همچنان باقی‌اند.»

پیامبر اکرم فرمودند: «ای مردم، این دنیا خانه اندوه است، نه خانه شادی و خانه‌ای پیچیده است، نه خانه ساده؛ از این رو هر کس آن را بشناسد، با برآورده شدن آرزویی مسرور نمی‌شود و با ناکام شدن اندوهگین نمی‌شود.»(بحارالانوار ج77ص187)

هنگامی که انسان این واقعیات را قبول کرد، دشواری‌ها را بهتر ساماندهی و مدیریت می‌کند و بهتر با مسائل کنار می‌آید.

 

پذیرش شرایط:

همانطور که گفتیم اگر شرایط را قبول کنیم، بهتر آن را مدیریت می‌کنیم و با آنها سر جنگ نخواهیم داشت، بلکه در همه حال شکرگزار خواهیم بود.

امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «همانا برای دشواری‌ها پایانی هست که هر کس به آن دچار شود، باید آن را تمام کند؛ پس برای انسان خردمند زیبنده است که هرگاه گرفتاری داشت با آن بسازد تا زمان آن سر آید، چرا که دفع کردن آن پیش از سر آمدن رنج افزودن بر رنج آن است.» (کنزالعمال، ج73ص752 ح8657)

حضرت علی می‌فرمایند: «بهترین دفع‌کننده اندوه تکیه کردن بر تقدیر است.» ، بنابراین اگر نظم در آفرینش را قبول کنیم و بپذیریم که خدایی هست که ناظر ماست و البته ما را دوست دارد، اندوه روح ما را دچار لغزش و تزلزل نمی‌کند
و یا امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «آگاه باش اگر تو صبر کنی، پاداش می بری و اگر صبر نکنی، آنچه که خداوند برایت مقدر کرده است بر تو می‌گذرد، در حالی که تو گناهکاری.» (بحارالنوار ج70ص184) 

امید داشتن به اتمام مشکلات:

انسان باید امید داشته باشد که مشکلات به سر خواهد آمد و روزی تمام خواهند شد؛ به همین دلیل احساس ناامیدی نخواهد کرد و همراه هر سختی آسانی و آسایشی هست.

حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «برای هر مشکلی راه فراری وجود دارد.» (عزرالحکم، ج11093) پس اگر انسان مشکلات را آسان بگیرد و به تعبییری دیگر از کنار آن رد شود، به آسایش و راحتی در زندگی دنیا و سعادت آخرت می‌رسد.

پیامبر می‌فرمایند: «همراه هر دشواری آسایشی هست.» ((عوالی الالی ج1ص285ح132)

 


پذیرش تقدیر الهی:
از دیگر مواردی که انسان را از اندوه نجات می‌دهد قبول تقدیر و خواست خداست و این خداست که انسان را به جهتی که دوست دارد هدایت و راهبری می‌کند.

روزی ام سلمه به پیامبر عرض کرد: «چرا شما هر سال به بیماری دچار می‌شوید؟» جواب دادند: «هیچ مصیبتی به من نمی‌رسد، مگر این که آن مصیبت وقتی آدم در حالت گل بود برای من نوشته است.» ((کنزالعمال ج1ص109 ح1504))

در منابع اسلامی اعتقاد به قضا و قدر باعث رفع عضه و ناراحتی‌ها می‌شود.

حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «بهترین دفع‌کننده اندوه تکیه کردن بر تقدیر است.» (غررالحکم ح1850) بنابراین اگر نظم در آفرینش را قبول کنیم و بپذیریم که خدایی هست که ناظر ماست و البته ما را دوست دارد، اندوه روح ما را دچار لغزش و تزلزل نمی‌کند.

 

استفاده کردن از آنچه که داریم:
انسان نباید به حفظ از دست رفته‌ها توجه کند، چه بسا چیزهای بسیاری از دست بدهد، اما چیزهای دیگر به دست آورد. نعمت‌های خداوند بسیار است و بهتر است هر روز نگاهی به نعمت‌ها کنیم و از آنها بهره ببریم و در آن تفکر و تعمق کنیم.

در روایتی از امام هادی علیه السلام آمده است: «خداوند ایمان را روزی تو ساخت و به خاطر همین بدنت بر آتش حرام شد و سلامتی روزی‌تر است، پس تو را بر اطلاعت خدا یاری کرد و قناعت را روزی تو کرد و تو را از ابتذال مصون داشت.» (من لا یحضرالفقیه، ج4ص104)

 امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: اگر به مصیبتی در خودت یا مالت یا فرزندت دچار شدی، مصیبت فقدان پیامبر خدا را به یادآور که مردم هرگز به مصیبتی مانند آن دچار نشده اند
انسان، به‌ خصوص انسان امروز، نعمت‌های بسیاری دارد: کامپیوتر، تلفن همراه، اینترنت، کتابخانه‌های دیجیتال و … که همگی نعمت‌های بشری هستند، البته به شرط آنکه به درستی از آن استفاده شود و بشر را به لغزش و گناه نکشاند. 

دلبستگی نداشتن به دنیا:
دلبستگی داشتن به دنیا و علاقه به آن انسان را خسته و دچار اضطراب می‌کند. بسیاری از تلاش‌های بشر برای آباد کردن این دنیاست و همین تلاش‌ها او را خسته می‌کند و مشکلات متعددی برایش به وجود می‌آورد.

پیامبر اکرم فرمودند: «علاقه به دنیا اندوه را زیاد می‌کند.» (بحارالانوار، ج73ص91ح65)

بسیاری از بیماری‌های روحی و روانی نتیجه اضطراب و ترس است؛ ریشه همه آنها دوستی و محبت دنیاست.

حضرت علی علیه السلام در این‌باره توصیفی بسیار زیبا دارند: «بهره‌جویان از دنیا دل‌هایشان می‌گرید، اگر چه خوشحال باشند و با خود دشمنی دارند. در هر چیز به خاطر آنچه خدا به آنها روزی داده است، مورد حسادت واقع شوند. دنیا فانی است و دوامی ندارد و آخرت باقی است فنایی ندارد.» (بحارالانوار ج78ص21ح82)

 

به خاطر آوردن مشکلات بزرگتر:
وقتی به مشکلی برمی‌خوریم، باید مشکلات بزرگتر را در ذهن مرور کنیم؛ مثلا اگر برای خرید یک تلفن همراه دچار مشکل هستیم، به یاد آوریم کسی را که هزینه درمان خود را ندارد.»

امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: «اگر به مصیبتی در خودت یا مالت یا فرزندت دچار شدی، مصیبت فقدان پیامبر خدا را به یادآور که مردم هرگز به مصیبتی مانند آن دچار نشده اند.» (الکافی، ج3ص220)

اینها بخشی از راهکارهای اسلام برای نجات بشر از استرس و فشارهای روانی بود. اگرچه راه‌های دیگری نیز مانند مشاوره، ورزش، تفریح و … نیز وجود دارد.

 نظر دهید »

آثار توکل بر خدا در قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع)

13 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

آثار توکل بر خدا در قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع)

هیچ کسی به اندازه ی خداوند مهربان ، بنده ی خودش را دوست نداره و فقط خدا از خیر و صلاح بندگانش اطلاع داره !
در قرآن کریم و احادیث معصومین (ع) مطالب بسیاری پیرامون آثار توکل بر خدا بیان شده است و انسان باید فقط به خدا توکل کند و فقط از او یاری بخواهد ، که :
حَسبُنا الله وَ نِعمَ الوَکیل
خداوند ما را کفایت می‌‌کند و او چه خوب نگهبان و یاورى است.


آثار توکل بر خدا در قرآن
بی تردید ، توکل آثار عجیبی در پی دارد که بر کلّیه ی شئون فردی و اجتماعی انسان تأثیر می‌گذارد . آثار توکل به حدّی عظیم است که تا انسان در این وادی گام ننهد نمی‌تواند به کنه حقیقتش برسد . برای نمونه به گوشه‌ای از این آثار که از قرآن برداشت می‌شود اشاره می‌کنیم :

۱) قدرت تصمیم گیری :


. . . فَاِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَی اللهِ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلینَ .
. . . هنگامی که تصمیم گرفتی [ قاطع باش و ] توکل بر خدا کن زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد .
فَتَوَکَّل عَلَی اللهِ اِنَّکَ عَلَی الحَقِّ المُبینِ .
پس توکل بر خدا کن که تو بر جایگاه حقِّ آشکار قرار دادی .
یعنی با توجه به این پایگاه ، بر خدا توکل کن و با عزمی راسخ و تصمیمی قاطع به کار خود ادامه بده .

۲) شجاعت :


وَ لاتُطِعِ الکافِرینَ وَ المُنافِقینَ وَدَع أذیهُم وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ وَ کَفی بِاللهِ وَکیلاً .
و از کافران و منافقان پیروی مکن و به آزارهای آن‌ها بی‌اعتنا باش و توکل بر خدا کن و همین بس که خدا حامی و مدافع [ تو ] باشد [ و با توکل بر خدای متعال از هیچ‌کس نهراس ]
. . . فَعَلَی اللهِ تَوَکَّلتُ فَاَجمِعُوا اَمرَکُم وَ شُرَکائَکُم ثُمَّ لا یَکُن اَمرُکُم عَلَیکُم عُمَّهً
. . . من تنها بر خدا توکل می‌کنم ، شما هم به اتفاق بتان و خدایان باطل خود هر مکر و تدبیری دارید همه را فراهم آورید و هیچ چیز از اسباب و وسایل بر شما مستور نماند . . .
یعنی شما هر چه در بساط دارید به میدان بیاورید و من هم با توکل بر خدا یک تنه به میدان شما و خدایان شما می‌آیم و از هیچ چیز باک ندارم .

۳) ترک گناه و عدم سلطه ی شیطان بر متوکلان

اِنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلطانٌ عَلَی الَّذینَ امَنُوا وَ عَلی رَبِّهِم یَتَوَکَّلُونَ .
چرا که او [ : شیطان ] بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند تسلّطی ندارد .
فَقالُوا عَلَی اللهِ تَوَکَّلنا رَبَّنا لا تَجعَلنا فِتنَهً لِلقَومِ الظّالِمینَ
گفتند : تنها بر خدا توکل داریم . پروردگارا ! ما را تحت تأثیر گروه ستمگر قرار مده .
پس به هر اندازه که ایمان و توکل داشته باشی از زیر سلطه ی شیطان بیرون خواهی بود و در نتیجه از آلودگی و انحراف مصون خواهی ماند .

۴) تأثیر ناپذیری از اقبال و ادبار مردم و عدم نگرانی از حوادث :

. . . فَاَعرِض عَنهُم وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ وَ کَفی بِاللهِ وَکیلاً .
. . . به آن‌ها اعتنا مکن [ و از نقشه های آن‌ها وحشت نداشته باش ] و توکل بر خدا کن و کافی است که او یار و مدافع تو باشد .
فَاِن تَوَلَّوا فَقُل حَسبِیَ اللهُ لا إلهَ اِلّا هُوَ عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَ هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظیمِ .
اگر آن‌ها روی [ از حق ] بگردانند [ نگران مباش ] بگو خداوند مرا کفایت می‌کند ، هیچ معبودی جز او نیست ، بر او توکّل می‌کنم و او صاحب عرش بزرگ است [ و همه ی عالم در قبضه ی قدرت اوست و تمام قدرت‌ها در برابر قدرت او ناچیز است ] .
. . . وَ ما تَوفیقی اِلّا بِاللهِ عَلَیهِ تَوکَّلتُ وَ اِلَیهِ اُنیبُ .
. . . و توفیق من جز به خدا نیست ، تنها بر او توکل دارم و تنها به سوی او باز می‌گردم .
. . . وَ اِلَیهِ یُرجَعُ الاَمرُ کُلُّهُ فَاعبُدهُ وَ تَوَکَّل عَلَیهِ . . .
. . . و همه ی کارها به او باز می‌گردد ، پس او را بپرست و بر او توکّل کن . . .
پس با توکل به خداوند ( تنها از او توفیق خواستن و تنها او را مؤثر دانستن ) نباید از ادبار و اقبال مردم متأثر شد ، که همه چیز در ید قدرت اوست .

آثار توکل بر خدا در روایات
در روایات و احادیثی که از ائمه ی معصومین (ع) رسیده برای توکل آثار خوبی برشمرده است که برخی از آن‌ها را یادآور می‌شویم :

۱) قوت و شجاعت

پیامبر (ص) فرمود :
مَن أحَبَّ أن یَکُونَ أقوَی النّاسِ فَلیَتَوَکَّل عَلَی اللهِ
کسی که دوست دارد قوی‌ترین مردم باشد باید بر خدا توکل کند .

امام باقر (ع) فرمود :
مَن تَوَکَّل عَلَی اللهِ لا یُغلَبُ وَ مَنِ اعتَصَمَ بِاللهِ لا یُهزَمُ .
کسی که توکل بر خدا کند مغلوب نمی‌شود و کسی که به خدا پناهنده شود شکست نمی‌خورد .

امیر المؤمنین (ع) فرمود :
أصل قُوَّهِ القَلبِ التَّوَکُّلُ عَلَی اللهِ .
ریشه ی قوّت قلب توکل بر خدا است .

۲) توکل و همت عالی :

حضرت جواد الائمه (ع) فرمود :
ألثِّقَهُ بِاللهِ تَعالی ثَمَنٌ لِکُلِّ غالٍ وَ سُلَّمٌ الی کُلِّ عالٍ .
اعتماد به خدای تعالی بهای هر چیز گرانبها و نردبانی به سوی همه ی بلندی ها [ : مقامات عالیه ] است .

۳) توکّل و لزوم کار و فعالیت :

رَای رَسُولُ اللهِ صلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ قَوماً لا یَزرَعُونَ قالَ ما أنتُم ؟ قالُو : نَحنُ المُتَوَکِّلُونَ قالَ : لا بَل أنتُمُ المُتَّکِلُونَ .
پیامبر اکرم (ص) گروهی را دید که [ برای کسب روزی ] به دنبال کشت و کار نمی‌روند ، فرمود : چه می‌کنید ؟ گفتند : ما متوکلین هستیم و توکل بر خدا می‌کنیم . فرمود : شما متوکل نیستید بلکه متّکل یعنی سربار مردمید .

توکل و بذل و بخشش
در حدیثی آمده است :

. . . إنَّهُ مَرَّ یَوماً عَلی قَومٍ فَرَءاهُم أصِحّاءَ جالِسینَ فی زاوِیَهِ المَسجِدِ فَقالَ مَن أنتُم قالُوا نَحنُ المُتَوَکِّلُونَ قالَ : لا بَل أنتُمُ المُتَأکِّلَهٌ فَإن کُنتُم مُتَوَکِّلینَ فَما بَلَغَ بِکُم تَوَکُّلُکُم قالُوا إذا وَجَدنا أکَلنا و إذا فَقَدنا صَبَرنا قالَ هکَذا تَفعَلُ الکِلابُ عِندَنا قالوُا فَما نَفعَلُ قالَ کَما نَفعَلُ قالُوا کَیفَ تَفعَلُ قالَ : إذا وَجَدنا بَذَلنا و إذا فَقَدنا شَکَرنا .

. . . یک روز امیرمؤمنان (ع) گروهی از مردم را دید که با برخورداری از صحّت و سلامت ، کار را رها کرده و گوشه ی مسجد نشسته‌اند . فرمود : شما چه کسانی هستید ؟ گفتند ما متوکلین هستیم [ و بر خدا توکل داریم ] . فرمود : نه ، بلکه شما متأکّلین هستید [ یعنی شما سربار اجتماع اید و از دسترنج دیگران ارتزاق می کنید ] . اگر بر خدا توکل دارید نشانه ی آن چیست ؟ گفتند : هر گاه چیزی پیدا کنیم می‌خوریم و هنگامی که چیزی نداشتیم صبر می‌کنیم . فرمود : سگ‌ها نیز این کار را انجام می‌دهند . گفتند : پس چه کنیم ؟ فرمود : همانند ما رفتار کنید . گفتند : شما چگونه عمل می‌کنید ؟ فرمود : وقتی چیزی را به دست آوریم در راه خدا می‌بخشیم و هنگامی که چیزی نداریم خدا را شکر می‌کنیم .

دعای حضرت سجاد (ع)
خلاصه اینکه انسان مؤمن و خود ساخته کارهای خود را به خدا وا می‌گذارد و در جمیع مراحل زندگی او را پشتیبان خود می‌داند ، همان گونه که امام سجاد (ع) به درگاه خدا التماس می‌کند و می‌گوید :

. . . وَ بِکَ اَستَغیثُ ، وَ اِیّاکَ اَرجُو ، وَ لَکَ اَدعُو وَ اِلَیکَ ألجَأُ وَ بِکَ اَثِقُ وَ ایّاکَ اَستَعینُ وَ بِکَ اُومِنُ وَ عَلَیکَ اَتَوَکَّلُ وَ عَلَی جُودِکَ وَ کَرَمِکَ اَتَّکِل .
. . . [ پروردگارا ! ] تنها به سوی تو استغاثه می‌کنم و تو را مایه ی امید می شمارم و تو را می‌خوانم و به تو پناه می‌برم و به تو اطمینان دارم و تو را پشتیبان خود می‌دانم و به تو ایمان می‌آورم و به جود و کرم تو توکل می‌کنم .

و در جای دیگر از خدای متعال می‌خواهد توکلی به او عنایت فرماید از روی صدق و صفا و صمیمیّت ، و با تمام وجود بر او اعتماد کند :

وَهَب لی صِدقَ التَّوَکُّلِ عَلَیکَ .
[ خدایا ! ] به من توفیقی عنایت فرمای که صمیمانه بر ذات اقدس تو توکل و اعتماد کنم .

و اگر کسی به این حد از مقام توکل برسد که حتی در سخت ترین شرایط و بحرانی ترین حوادث زندگی _ که از نظر ظاهر تمام درهای نجات را به روی خود بسته می‌بیند _ تنها توکل بر خدا کند و فقط او را مدبّر امور بداند ، بی‌شک به بالاترین مرحله ی توکل رسیده است .

 نظر دهید »

خدایا...

13 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

 نظر دهید »

فوایدایه الکرسی

13 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 317
  • 318
  • 319
  • ...
  • 320
  • ...
  • 321
  • 322
  • 323
  • ...
  • 324
  • ...
  • 325
  • 326
  • 327
  • ...
  • 386
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس