• تماس  

20 نکته درباره آب

20 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

20 نکته درباره آب

در مطلب قبل حقایق بسیار جالبی را در خصوص آب و كاهش وزن مرور كرده‌ایم كه خلاصه آن چنین است:

- بدن بدون آب درست عمل نمی ‌كند و به طور مؤثر به سوخت و سوز چربی‌ها نمی ‌پردازد.

- کمبود آب در بدن در اثر مصرف كمتر از نیاز آن، خود را به صورت اضافه وزن ظاهری نشان خواهد داد.

- برای رهایی از آب‌های زاید و مزاحم بین سلولی باید آب بیشتری بنوشید.


- جهت كاهش وزن، نوشیدن آب ضروری است، ولی چقدر آب كافی است؟

به طور متوسط هر انسانی به نوشیدن هشت لیوان آب در شبانه روز احتیاج دارد، این یعنی حدود دو لیتر آب آشامیدنی، با این حال،‌ افرادی كه اضافه وزن دارند به ازای هر 5/12 كیلو اضافه وزن احتیاج به نوشیدن یك لیوان آب اضافی دارند. اگر شما ورزش می‌ كنید، یا یك روز گرم و خشك تابستان را بیشتر زیر نور خورشید پشت سر می ‌گذارید میزان مصرف آب نیز باید به تناسب افزایش یابد.

آب نوشیدنی شما بهتر است، خنك باشد چون آب خنك بهتر جذب سیستم می‌ شود تا آب گرم و شاید به همین دلیل است كه همه ما نوشیدن آب خنك را ترجیح می ‌دهیم. همچنین شواهدی وجود دارد كه اثبات می ‌كند، نوشیدن آب خنك در واقع به سوخت و سوز كالری‌ها هم كمك می‌ كند.
 وقتی بدن میزان مورد نیاز آبی را كه برای عملكردش در سطح مطلوب لازم است دریافت كند، تمام مایعات تداوم بخش حیات در آن به غلظت مطلوب و متوازن می‌ رسند. زمانی كه این اتفاق بیفتد شما به قله موفقیت زیستی دست یافته‌اید. این به این معنی است که: فعالیت غده اندوكرین بهبود پیدا می ‌كند. بازدارندگی دفع مایعات بین سلولی متوقف می‌ شود، چون دیگر آب ذخیره شده‌ای در بدن وجود ندارد.

چربی بیشتر به عنوان سوخت مورد نیاز بدن مصرف می ‌شود، چون كبد برای متابولیسم چربی‌های ذخیره شده كاملا آزاد است.

شما تشنگی طبیعی را بار دیگر تجربه می ‌كنید.

تقریباً در تمام طول شب تشنگی به سراغ تان نمی‌ آید.

چنانچه شما نوشیدن آب كافی را متوقف كنید، مایعات بدنتان مجدداً از حالت تعادل مطلوب خارج می ‌شود، و شما ممكن است، بازدارندگی دفع مایعات را دوباره تجربه كنید و باز شروع به چاق شدن كنید، و احساس تشنگی طبیعی خود را از دست بدهید. برای درمان این عوارض لازم است مجدداً سعی كنید قله موفقیت زیستی را فتح كنید.

بیست نكته‌ برای حصول اطمینان از نوشیدن هشت لیوان آب در هر روز

گاهی نوشیدن 8 لیوان آب در هر روز برایمان به چالشی واقعی تبدیل می‌ شود. در اینجا بیست نكته در اختیارتان قرار می‌ دهیم كه رسیدن شما به آن هدف متعالی زیستی را آسان‌تر كند! بسیاری از متخصصین زیبایی می‌ گویند: نوشیدن آب مورد نیاز بدنتان ارزان‌ترین ‌و سریع‌ترین راه خوش تیپ‌تر شدن است! این گفته باید انگیزه كافی برای ما جهت نوشیدن آب ایجاد نماید!

1. با یكی از همكارانتان شرط ببندید كه كدام یك از شما در یك روز كاری می ‌تواند آب بیشتری بنوشد.

2. در هر مقطعی از روز كه تغییر فعالیت می ‌دهید، یك لیوان بزرگ آب خنك نوش جان كنید. مثلا در شروع روز درست پس از برخواستن از خواب، درست پیش از ترك منزل برای رفتن به محل كار، وقتی در اداره پشت میز كارتان نشستید و غیره.

3. كار را برای خودتان ساده كنید: همیشه یك شیشه پلاستیكی پر از آب پاكیزه و خنك روی میزتان داشته باشید و در طول روز همیشه به سراغ آن بروید.

4. وقتی آب میوه می‌ خورید (آب سیب، آب انگور، آب پرتقال) نصف لیوانتان را با آب خالص پُر كنید.

5. وقتی خیلی هوس خوردن غذاهای غیر مغذی كردید، بلافاصله پس از صرف آن یك لیوان آب بنوشید!

6. در ساعات اداری رأس هر ساعت یك لیوان آب بنوشید. با پایان ساعت اداری شما آب مورد نیاز روزانه بدنتان را تأمین كرده‌اید.

7. به جای چای یا قهوه یك لیوان آب گرم با یك قاشق عسل حل شده در آن نوش جان كنید.

8. مادام كه سر كار هستید یك لیوان بزرگ پر از یخ در دسترس داشته باشید و همواره آن را از آب خوری اداره پر كنید. كلمه كلیدی “نوشیدن با نی” است چون در آن صورت هر بار مقدار بیشتری آب می ‌نوشید و در مجموع بهتر آب بدنتان را تأمین می ‌كنید.

9. تكه‌های كوچك لیمو ترش، پرتقال و دیگر مركبات را در فریزر منجمد كنید و از آنها به جای تكه‌های یخ استفاده كنید. آب خنك شده با آنها نشاط آورتر است و ضمناً قدری میوه مصرف كرده‌اید.

10. پس از هر بار توالت رفتن، برای تنظیم بهتر سیستم گوارشی تان یك لیوان آب بنوشید.

11. پیش از نوشیدن نوشیدنی‌های گازدار، سه یا چهار لیوان آب خالص گوارا استفاده كنید. خواهید دید دیگر یا میلی به صرف نوشیدنی گازدار نخواهید داشت، و یا با نوشیدن نصف قوطی، از مصرف بقیه آن‌ صرف نظر خواهید كرد.

12. دو برابر میزان مصرف چربی‌ها آب بنوشید. مثلا من هنگام خوردن غذایی كه 10 گرم چربی دارد 20 اونس آب می‌ نوشم.

13. با هر وعده غذا دو لیوان پر آب بنوشید، یكی قبل و یكی بعد از غذا، همچنین پیش از هر خوراكی وسط روز، یا عصر، یك لیوان آب بنوشید تا میل به پُرخوری بین وعده‌های اصلی غذا پیدا نكنید.

14. همیشه یك بطری قابل پر كردن مجدد همراه داشته باشید و در اوقات بیكاری در صف بانك هنگامی كه در اتوبوس یا مترو هستید، و…آب بنوشید.

15. یك لیوان زیبای لب طلائی تهیه كنید و از شیر آب آن را پر كنید و با لذت بنوشید.

16. بلافاصله پس از آرایش كردن دو لیوان آب بنوشید.

17. یك شیشه دو لیتری آب با خود به اداره ببرید و سعی كنید پیش از پایان كار آن را تمام كنید. اگر نتوانستید این كار را بكنید، در ترافیك در راه منزل آن را بنوشید. این درست مثل شركت در یك مسابقه است.

18. همیشه در هنگام تماشای تلویزیون، شستشوی رخت‌ها،‌ شام پختن ‌و غیره یك بطری بزرگ آب در دسترس داشته باشید.

19. به برنامه محافظت از پوست خود نوشیدن دو لیوان آب را بیفزایید. لیوان آب را بنوشید، پوست را تمیز كنید، آن را مرطوب نمایید و غیره،‌ و بعد دوباره آب بنوشید.

20. آبتان را از یك پیمانه مدرج شیشه‌ای پیركس بنوشید. این راه خوبی است برای اندازه‌گیری میزان آب مصرفی تان در روز.

 نظر دهید »

دهه کرامت

20 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

در این حریم ذکرم ، یارب و یا کریم است
دستم اگرچه خالیست، خرجیم با کریم است

کم میشود مگر از این سفره هر چه بردند؟
وقتی طرف حساب شاه و گدا، کریم است

بیهوده زائرانش دست کرم ندارند
هرکس شد آشنای این آشنا کریم است

تضمین ذکر “یامن یعطی الکثیر ” من اوست
گرچه زیاده خواهم، او منتها کریم است

با این لباس پاره ، فوراً مرا بغل کرد
من باورم نمیشد، اینقدرها کریم است

نوکر غریب باشد، مولا نمی پسندد
گفته سه جامی آیم ، آقای ما کریم است

اصلا ً بهشت یعنی در این حرم نشستن
امروز با رضاییم، فردا خدا کریم است

باب الجواد بودیم، دیدیم کاظمینیم
باب الرضا نوشته، ابن الرضا کریم است

هر جا که روضه بوده ، بالا نشسته زهرا
آنکس که برده من را ، تا کربلا کریم است

بردند مثل نذری، هرعضوی از علی را
این جسم قطعه قطعه، روی عبا کریم است

مهدی قاسمی

 نظر دهید »

هفت خصلت مومن

19 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

 نظر دهید »

عقوبت دنیوی و اخروی ریختن آبروی مؤمن بر اساس احادیث و روایات

19 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

امام صادق (ع) می فرمایند: کسی که به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مومن و اینکه او را از نظر مردم بیندازد سخنی را نقل کند، خداوند او را از ولایتش بیرون کرده، به سوی ولایت شیطان می فرستد ولی شیطان هم او را نمی پذیرد.از نظر اسلام حفظ جان، مال و آبروی مردم و حتی اندیشه آنان محترم است و ریختن آبروی مؤمن بسیار خطرناک و گناه بزرگی به شمار می رود به همین دلیل است که امام صادق (ع) در حدیثی، حرمت مؤمن را از حرمت کعبه بالاتر دانستند. اما متاسفانه گاهی دیده می شود در جامعه اسلامی حرمت و آبروی اشخاص حفظ نمی شود و با سادگی ابروی مسلمانی را می برند و هیچ توجهی به عقاب دنیوی و اخروی آن ندارند.

آبروی مؤمن به مثابه تمام سرمایه و اعتباری است که در طول زندگی با سختی آن را به دست آورده است. اما این امر مهم که در آیات و روایات اسلامی تأکید بسیاری به آن شده است ممکن است در اثر جهالت و یا غرض ورزی عده ای در یک لحظه از دست برود، چیزی که جبران آن بسیار مشکل است و حتی ممکن است هیچگاه جبران نشود. لذا توجه به آموزه های دینی و عواملی که باعث ریختن آبروی مؤمن می شود بسیار ضروری به نظر می رسد چرا که دقت در آیات و روایات نشان می دهد که خداوند توجه بسیاری به آن داشته تا جایی که هر چیزی که زمینه ریختن آبروی مؤمن می شود صراحتا به آن اشاره شده و از آن نهی شده است.
 
حفظ آبروی مؤمن آنقدر ارزش دارد که خداوند آن را خود بر عهده گرفته است. پیامبر اکرم (ص) در حدیثی می فرمایند: از خداوند درخواست کردم که در روز حساب، حساب رسی امت را به خودم واگذار کند که بندگان اگر لغزشی داشتند آبروی من پیش پیامبران پیشین نرود. خداوند پاسخ داد حساب آنها را خودم به عهده می گیرم که اگر لغزشی داشتند آبرویشان پیش تو نرود .
 
اباعبدالله الحسین(ع) همو که جان و آبرو و خانواده خویش را برای حفظ اسلام و جامعه اسلامی فدا کرد در حدیثی، آبروی مؤمن را یکی از حریمهای پنجگانه الهی توصیف کرده و می فرماید:” لِلهِ عَزَّ و جَلَّ فی بِلَادِهِ خَمسٌ حُرَم ؛ حُرمَةٌ رَسولِ اللهِ و حُرمَةُ آلِ الرَّسولِ و حُرمَةُ کِتابِ اللهِ عَزَّ و جَلَّ و حُرمَةُ کَعبَةِ اللهِ و حُرمَةُ المُؤمِنِ ” مملکت خداوند بزرگ را پنج حریم است : حریم پیامبر (ص) و حریم آل پیامبر و حریم کتاب خدای بزرگ و حریم کعبه الهی و حریم مؤمن “
 
در روایتی پیامبر خدا محمد مصطفی(ص) رو به کعبه کرد و فرمود: “آفرین بر تو ای خانه ( خدا ) چقدر نزد خداوند بزرگی و حرمت داری! اما به خدا سوگند که مؤمن (نزد خداوند) محترم تر از توست، زیرا خداوند از تو یک چیز را حرام و محترم قرار داده است، ولی از مؤمن سه چیز را: مالش ، جانش و گمان بد او را محترم قرار داده است.
 
همچنین رسول خدا (ص) فرمود: هر حسنه ای صدقه است و هر چیزی که مرد مسلمان از ثروت خود برای خود و خانواده اش انفاق کند ، برای او صدقه (نزد خدا) نوشته می شود و هر چیزی که شخص مسلمان به وسیله آن، آبروی خود را حفظ کند، برای او به خاطر حفظ کردنش، صدقه نوشته می شود.
 
در احادیث بسیاری از ائمه معصوم(علیهم السلام) بر دفاع از آبروی مؤمن تأکید شده است. امام صادق (ع) می فرمایند: هر کس از شما بتواند خداوند متعال را با دستی نیالوده به خون و اموال مسلمانان و زبانی سالم از لطمه زدن به آبروی آنان دیدار کند، پس باید چنین کند. همچنین امام زین العابدین (ع) فرمود: هر که از لطمه زدن به آبروی مسلمانان خودداری کند، خداوند عز و جل روز قیامت از لغزش او درگذرد.
 
مردی در حضور رسول خدا (ص) از کسی بدگویی کرد، در همان جا فرد دیگری از او دفاع کرد. حضرت فرمودند : “کسی که جلوی آبروریزی برادر مومنش را بگیرد، از آتش دوزخ در امان است” و در روایت دیگر است که فرمودند: “کسی که در غیاب برادر (مسلمان) خود از او دفاع کند، بر خداوند لازم است که او را از آتش جهنم محافظت کند".
 
در حدیثی از امام صادق(ع) چنین آمده است که فرمود: خدای بزرگ می فرماید هر که بنده مؤمنم را خوار سازد مرا به ستیز فرا خوانده است و هر که بنده  مؤمنم را بزرگ دارد از خشمم در امان ماند.
 
بر اساس آیات قرآن و روایات اسلامی غیبت مؤمن حرام و از گناهان کبیره به شمار می رود و در روایت آمده است که  کسی که در مجلسی غیبت برادر خود را بشنود و در مقام رد آن بر آید و از او دفاع کند خداوند هزار نوع از شرور دنیا و آخرت را دور خواهد ساخت. از این روایت چنین برداشت می شود که نه تنها نهی از غیبت کردن کافی نیست بلکه بر هر فردی لازم است که از برادران دینی خود دفاع کند و در حفظ آبروی وی بکوشد و انتقادها و عیب هایی را که به برادر دینی اش وارد می شود با توجیه صحیح و خداپسندانه دفع کند و زمینه شایعه پراکنی ها و اشاعه فحشاء را از بین ببرد تا دیگر کسی جرأت نکند بدون دلیل مطلبی را به کسی نسبت دهد. 
 
اتهام، حسادت، افراط در شوخی و خنده، استهزاء، تجسس، عیب گویی، غیبت از عوامل آبروریزی به شمار می رود. امام صادق (ع) می فرمایند : کسی که به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مومن و اینکه او را از نظر مردم بیندازد سخنی را نقل کند ، خداوند او را از ولایتش بیرون کرده، به سوی ولایت شیطان می فرستد ولی شیطان هم او را نمی پذیرد .
 
ابی برده گوید: پیامبر خدا (ص) با ما نماز گذارد و پس آنگاه شتابناک به پا خواست و به سوی در مسجد رفت و دست بر در نهاد و با صدایی بلند بانگ برداشت: ای ایمان آورندگان به زبان که ایمان در دلتان جای نگرفته! عیبهای مؤمنان را نجویید ؛ زیرا هر که عیب های مؤمنان را بجوید خداوند نیز در پی عیب های او باشد و هر که خداوند عیب هایش را بجوید رسوایش سازد هر چند درون خانه اش باشد.

 نظر دهید »

احمدبن موسی شاهچراغ

19 مرداد 1395 توسط زينب اسماعيلي

شناسنامه
نام: احمد

لقب: شاهچراغ، سید‌السادات

کنیه: ابوعبدالله

پدر: امام موسی کاظم علیه السلام

مادر: امّ احمد

تاریخ ولادت: نامشخص

تاریخ شهادت: بین سال‌های 203 تا 218 هجری قمری

قاتل: قتلغ خان(حاکم شیراز) به فرمان مأمون عباسی

محل دفن: شیراز

ولادت
تاریخ دقیق تولد حضرت احمد بن موسی شاه چراغ سلام الله علیه مشخص نیست. اخیراً در شورای فرهنگ عمومی استان فارس نامگذاری یک روز به نام بزرگداشت آن حضرت مطرح شد و متولیان امر تصمیم گرفتند که روز تولد آن حضرت را به عنوان مراسم بزرگداشت انتخاب کنند. لذا برای مشخص شدن روز دقیق تولد، مورخان و محققان تحقیقات خود را آغاز کردند. اما پس از بررسی های به عمل آمده کارشناسان به این نتیجه رسیدند که روز تولد حضرت شاه چراغ بدرستی مشخص نیست و در این خصوص نقلهای متفاوتی وجود دارد. از این رو تصمیم بر این شد که در دهه کرامت یعنی حدفاصل تولد حضرت معصومه سلام الله علیها و امام رضا علیه السلام یک روز به عنوان روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی «شاه چراغ» تعیین شود.

پدر و مادر
حضرت سید امیر احمد(ع) ملقب به شاه چراغ و سیدالسادات، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم علیه السلام است.

مادر وی، مشهور به «ام احمد»، مادر بعضی از فرزندان حضرت موسی بن جعفر(ع) بوده است.

ایشان داناترین، پرهیزگارترین و گرامی ترین زنان در نزد آن حضرت بودند و حضرت اسرار خود را به وی می گفتند و امانتشان را نزد وی به ودیعه می گذاشتند.

بیعت با علی بن موسی الرضا علیه السلام
 چون خبر شهادت حضرت موسی کاظم علیه السلام امام هفتم شیعیان در مدینه شایع شد، مردم به در خانه ام احمد، مادر حضرت شاه چراغ «احمد بن موسی» گرد آمده و حضرت سید میر احمد را با خود به مسجد بردند، زیرا از جلالت قدر و شخصیت بارز و اطلاع بر عبادات و طاعات و نشر شرایع و احکام و ظهور کرامات و بروز خوارق عادات که در آن جناب سراغ داشتند، گمان کردند که پس از وفات پدرش امام موسی بن جعفر علیه السلام امام بحق و خلیفه آن حضرت فرزندش «احمد» است.

به همیت جهت در امر امامت با حضرتش بیعت کردند و او نیز از مردم مدینه بیعت بگرفت، سپس بر منبر بالا رفت، خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت انشاء و قرائت فرمود، آنگاه تمامی حاضرین را مخاطب ساخته و خواست که غائبین را نیز آگاه سازند و فرمود: همچنان که اکنون تمامی شما در بیعت من هستید، من خود در بیعت برادرم علی بن موسی علیه السلام می باشم، بدانید بعد از پدرم برادرم «علی» امام و خلیفه ی بحق و ولی خداست. و از جانب خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم او، بر من و شما فرض و واجب است که امر آن بزرگوار را اطاعت کنیم و به هر چه امر فرماید گردن نهیم.

پس از آن شمه ای از فضایل و جلالت قدر برادرش علی علیه السلام را بیان فرمود، تا آنجا که همه حاضران گفته های آن بزرگوار را اطاعت کردند، ابتدا او بیعت را از مردم برداشت، سپس گروه حاضران در خدمت احمد به در خانه حضرت امام علی بن موسی علیه السلام آمده همگی با آن جناب بر امامت و وصایت و جانشینی امام موسی بن جعفر علیه السلام بیعت نمودند. و حضرت امام رضا علیه السلام درباره برادرش احمد دعا کرد و فرمود: همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.

سفر به ایران
 شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام، پس از حضور با برکت امام هشتم علیه السلام در خراسان برای زیارت چهره تابناک امامت و ولایت از نقاط مختلف، به سوی ایران حرکت می کنند. حضرت احمد بن موسی(ع) نیز در همین سال ها(198-203 ه. ق) با جناب سید امیر محمد عابد و سید علاءالدین حسین(برادران ایشان) و جمع زیادی از برادرزادگان و محبان اهل بیت علیهم السلام، به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام از مدینه حرکت می نمایند تا از طریق شیراز به طوس عزیمت کنند. در بین راه نیز عده کثیری از شیعیان به آنان ملحق می شوند. خبر حرکت چنین قافله بزرگی مأمون خلیفه عباسی را به وحشت انداخت.

سفر به شیراز
 در زمانی که حضرت امام علی بن موسی(ع) با ولایتعهدی تحمیلی در «طوس خراسان» بودند، حضرت احمد بن موسی(س) به اتفاق جناب سید محمد عابد و جناب سید علاءالدین حسین برادران خود و جمعی دیگر از برادرزادگان و اقارب و دوستان، به قصد زیارت آن حضرت از حجاز به سمت خراسان حرکت نمود. در بین راه نیز جمع کثیری از شیعیان و علاقه مندان به خاندان رسالت، به سادات معظم ملحق و به اتفاق حرکت نمودند تا جایی که می نویسند: به نزدیک شیراز که رسیدند، تقریباً یک قافله پانزده هزار نفری از زنان و مردان تشکیل شده بود. 

خبر حرکت این کاروان را به خلیفه وقت(مأمون) دادند. وی ترسید که اگر چنین جمعیتی از بنی هاشم و دوستداران و فدائیان آن ها به طوس برسند، اسباب تزلزل مقام خلافت گردد. لذا امریّه ای صادر نمود به تمام حکام بلاد که در هر کجا قافله بنی هاشم رسیدند، مانع از حرکت شوید و آن ها را به سمت مدینه برگردانید. به هرکجا این حکم رسید قافله حرکت کرده بود مگر شیراز.

 حاکم شیراز مردی به نام «قتلغ خان» بود. وی با چهل هزار لشکر جرّار، در «خان زنیان» در هشت فرسخی شیراز اردو زد و همین که قافله بنی هاشم رسیدند، پیغام داد که حسب الامر خلیفه، آقایان از همین جا باید برگردید. حضرت سید احمد(س) فرمود: «ما قصدی از این مسافرت نداریم، جز دیدار برادر بزرگوارمان». اما لشکر قتلغ خان راه را بستند و جنگ شدید خونینی شروع شد اما لشکر در اثر فشار و شجاعت بنی هاشم پراکنده شدند. 

لشکر شکست خورده، تدبیری اندیشیدند. بالای بلندی ها فریاد زدند: «الان خبر رسید که ولیعهد(امام هشتم علیه السلام) وفات کرد»! این خبر مانند برق، ارکان وجود مردمان سست ‎عنصر را تکان داده، از اطراف امام زادگان متفرق شدند. جناب سید احمد(س) شبانه با برادران و اقارب از بیراهه به شیراز رهسپار گردیدند و با لباس مبدّل پراکنده شدند.

شهادت
حضرت احمد بن موسی(س) برای امان از گزند حکومت، به همراه برادر خود مخفیانه به شیراز رهسپار شد. سید احمد در شهر شیراز در منزل یکی از شیعیان در منطقه «سردزک» که مرقد ایشان در این منطقه واقع است، سکنی گزید و در خانه این شخص مخفی گشت و شب و روز را به عبادت می گذرانید. 

«قتلغ خان» که جاسوسانی را برای شناسایی و دستگیر نمودن سادات که از مناطق خود فرار نموده بودند قرار داده بود، مکان ایشان را بعد از یک سال یافت و او و همراهانش را محاصره نمودند و نبردی بین آنها و مأموران حکومت در گرفت و سید احمد با شهامت و شجاعت هاشمی خود به دفاع از خود و همراهان خود پرداخت. 

هنگامی که «قتلغ» دانست که از طریق ستیز مسلحانه، قدرت از میان بردن آنان را ندارد؛ از طریق خانه همسایه او شدند و از طریق شکافی که در خانه همسایه درست کردند وارد خانه ای که سید أحمد در آن پناه برده بود، شدند و زمانی که او برای استراحت و تجدید قوا، پس از نبردی طولانی به خانه رفته بود، هنگام خروج، با شمشیری بر سر او ضربه ای وارد کردند. سپس به دستور «قتلغ خان» خانه را بر روی آن بدن شریف خراب کردند و زیر آوار باقی گذاردند. 

با توجه به تبلیغ گسترده حکومت و مأموران بر علیه تشیع و اهل بیت(ع) تعداد زیادی از مردم که از مخالفین تشیع بودند، حرمت بدن شریف نوه پیامبر را نگاه نداشتند و آن را در زیر آوار نگاه داشته و به خاک نسپردند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 302
  • 303
  • 304
  • ...
  • 305
  • ...
  • 306
  • 307
  • 308
  • ...
  • 309
  • ...
  • 310
  • 311
  • 312
  • ...
  • 386
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

محبان المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس