گستره معنائی صدقه
گستره معنائی صدقه
صدقه، چیزی است که انسان به قصد قربت از مال خود خارج می سازد. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص480)
برخی در تعریف آن گفته اند که صدقه، مطلق انفاق در راه خداست، چه انفاق از امور واجب چون زکات و خمس باشد و یا امری مستحب باشد. (المیزان، علامه طباطبایی، ج2، 397)
در برخی از آیات قرآنی، زکات واجب اموال به عنوان صدقه بیان شده، چنان که گاه از انفاق نیز به صدقه تعبیر می شود. براین اساس تفاوت معنایی میان صدقه و انفاق و زکات نیست و می توان گفت که صدقه معنای عام و گسترده ای دارد که شامل هرگونه اخراج مال در راه خدا می شود.
با این همه آن چه در این جا مراد و منظور است تنها مفهوم نخست از صدقه است که از مفردات راغب نقل شده است. به این معنا که مراد ما در این جا از صدقه تنها مالی است که شخص به قصد تقرب الی الله به دیگری می دهد.
ارزش و اهمیت صدقه
برای شناخت اهمیت و ارزش صدقه می توان به آثار و کارکردهای اجتماعی و معنوی و یا همان کارکردهای دنیوی و اخروی آن اشاره کرد. از این رو، بازخوانی آثار و کارکردهای صدقه به معنای شناخت ارزش و اهمیت صدقه در اندیشه اسلامی و فرهنگ قرآنی می باشد.
صدقه روح
صدقه روح
نیکی کننده به پدر و مادر، همنشین انبیاست
نیکی کننده به پدر و مادر، همنشین انبیاست
روزی حضرت موسی علیه السلام در ضمن مناجات خود عرض کرد: «خدایا! می خواهم همنشین خود را در بهشت ببینم». جبرئیل بر حضرت موسی نازل شد و عرض کرد: یا موسی! فلان قصّاب در فلان محلّه، همنشین تو خواهد بود». حضرت موسی به آن محل رفت و دکانِ قصّابی را پیدا کرد و دید که جوانی مشغول فروختن گوشت است.
شامگاه که شد، جوان، مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل خود روان شد. حضرت موسی علیه السلام از پی او تا در منزلش آمد و سپس به او گفت: «مهمان نمی خواهی؟» جوان گفت: «خوش آمدید». آن گاه او را به درون منزل برد.
حضرت موسی دید که جوان، غذایی تهیه نمود، آن گاه زنبیلی از سقف به زیر آورد و پیرزنی کهنسال را از درون آن خارج کرد او را شستشو داده، غذایش را با دست خویش به او خورانید. موقعی که جوان می خواست زنبیل را در جای اوّل بیاویزد، پیرزن، کلماتی
[47]
که مفهوم نمی شد، ادا کرد. بعد از آن، جوان برای حضرت موسی غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید: حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟
جوان گفت: «این پیرزن، مادر من است. چون مرا بضاعتی نیست که برای او کنیزی بخرم، ناچار خودم کمر به خدمت او بسته ام». حضرت پرسید: «آن کلماتی که بر زبان جاری کرد چه بود؟». جوان گفت: هر وقت او را شستشو می دهم و غذا به او می خورانم، می گوید:
غفرالله لک و جعلک جلیس موسی یوم القیامة فی قبّته و درجته.
خداوند، تو را ببخشد و همنشین حضرت موسی در بهشت باشی، به همان درجه و جایگاه او.
حضرت موسی فرمود: ای جوان! بشارت می دهم به تو که خداوند، دعای او را درباره ات مستجاب گردانیده است. جبرئیل به من خبر داد که در بهشت، تو همنشین من هستی.(50)
50 - پند تاریخ، ص 69.