"السلام علیک یا قمر بنی هاشم"
دستش که به آب خورد
یاد وصیت پدرش افتاد
“کنارش بمان”
مظلوم تر از او نیست
چنان سراسیمه بازگشت
که دست هایش را جا گذاشت …
“السلام علیک یا قمر بنی هاشم”
دستش که به آب خورد
یاد وصیت پدرش افتاد
“کنارش بمان”
مظلوم تر از او نیست
چنان سراسیمه بازگشت
که دست هایش را جا گذاشت …
“السلام علیک یا قمر بنی هاشم”
این همه سال گریه برای سیدالشهدا، چرا؟
????امام خمینی:
این اجتماعات مساجد را زیاد کنید، مردم را دعوت کنید به مساجد بفهمانید به آنها که نکتۀ گریه چیست.
گریه فقط برای این نیست که ما عزادار هستیم. مردم برای پدرشان هم و فرزندشان هم دو، سه روز گریه میکنند و تمام شد، چرا این تمام نشد؟
برای اینکه مکتب تمامی ندارد، و این مکتب ماست، این سند مکتب ماست؛ ما میخواهیم مکتبمان را با این حفظش کنیم.
صحیفه امام،ج8، بیانات در تاریخ17/04/1358
در حادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبرو میشویم.
اول: حسین (ع)
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.
تا آخر میایستد.
خودش و فرزندانش کشته میشوند.
هزینه انتخابش را میدهد
و به چیزی که نمیخواهد تن نمیدهد.
از آب میگذرد، از آبرو نه
دوم: یزید
همه را تسلیم میخواهد.
مخالف را تحمل نمیکند.
سرِ حرفش میایستد.
نوه پیغمبر را سر میٔبرد.
بی آبرویی را به جان میخرد
تا به چیزی که میخواهد برسد
سوم: عمرِ سعد
به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است.
هم خدا را میخواهد هم خرما،
هم دنیا را میخواهد هم اخرت.
هم میخواهد حسین (ع)را راضی کند هم یزید را.
هم اماراتِ ری را میخواهد،هم احترامِ مردم را.
نه حاضر است از قدرت بگذرد،نه از خوشنامی.
هم آب میخواهد هم آبرو.
دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی است
که به هیچکدام از چیزهایی که میخواهد نمیرسد.
نه سهمی از قدرت میبرد نه از خوشنامی
ما آدمهایِ معمولی راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم،
نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را
اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!
من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم.
آیا عزادارى براى امام حسین علیه السلام، در زمان امامان علیهم السلام سابقه دارد؟
بلى، در اینجا تنها به ذکر نمونه هاى اندکى از آنچه که در تاریخ نقل شده، بسنده مى کنیم:
1. عزادارى بنى هاشم در ماتم سیدالشهدا؛ از امام صادق علیه السلام روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا هیچ بانویى از بانوان بنى هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنى هاشم دودى که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آنکه ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته ایم»[1].
2. عزادارى امام سجاد علیه السلام؛ حزن امام سجاد علیه السلام بر آن حضرت به صورتى بود که دوران زندگى او، همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت بر مصایب سیدالشهداء علیه السلام بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزاده ها، عمه ها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا که وقتى آب مى آوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارک شان جارى مى شد و مى فرمود: چگونه بیاشامم در حالى که پسر پیامبر را تشنه کشتند؟![2] و مى فرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا علیهاالسلام را به یاد مى آورم گریه ام مى گیرد».[3]
امام صادق علیه السلام به زراره فرمود: «جدم على بن الحسین علیه السلام هرگاه حسین بن على علیه السلامرا به یاد مى آورد، آن قدر اشک مى ریخت که محاسن شریفش پر از اشک مى شد و بر گریه او حاضران گریه مى کردند».[4]
3. عزادارى امام محمد باقر علیه السلام؛ امام باقر علیه السلام در روز عاشورا براى امام حسین علیه السلام مجلس عزا برپا مى کرد و بر مصایب آن حضرت گریه مى کردند. در یکى از مجالس عزا، با حضور امام باقر علیه السلام کمیت شعر مى خواند، وقتى به اینجا رسید که: «قتیل بالطف …»، امام باقر علیه السلام گریه زیاد کرده، فرمودند: «اى کمیت! اگر سرمایه اى داشتیم در پاداش این شعرت به تو مى بخشیدیم؛ اما پاداش تو همان دعایى است که رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره حسان بن ثابت فرمودند که همواره به جهت دفاع از ما اهل بیت علیهم السلام، مورد تأیید روح القدس خواهى بود».[5]
4. عزادارى امام صادق علیه السلام؛ امام موسى کاظم علیه السلام مى فرماید: «چون ماه محرم فرا مى رسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهره اش نمایان مى شد و اشک بر گونه اش جارى بود، تا آنکه روز دهم محرم فرا مى رسید. در این روز مصیبت و اندوه امام به نهایت مى رسید. پیوسته مى گریست و مى فرمود: امروز، روزى است که جدم حسین بن على علیه السلام به شهادت رسید».[6]
5. عزادارى امام موسى کاظم علیه السلام؛ از امام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا مى رسید، کسى پدرم را خندان نمى دید و این وضع ادامه داشت تا روز عاشورا: در این روز پدرم را اندوه و حزن و مصیبت فرا مى گرفت و مى گریست و مى گفت: در چنین روزى حسین را که درود خدا بر او باد، کشتند».[7]
6. عزادارى امام رضا علیه السلام؛ گریه امام رضا علیه السلام در حدى بود که فرمودند: «همانا روز مصیبت امام حسین علیه السلام، پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جارى ساخته است».[8]
دعبل خدمت حضرت رضا علیه السلام آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهدا علیه السلام کلماتى چند فرمودند؛ از جمله اینکه: «اى دعبل! کسى که بر مصایب جدم حسین علیه السلام گریه کند، خداوند گناهان او را مى آمرزد. آنگاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پرده اى زدند تا بر مصایب امام حسین علیه السلام اشک بریزند».
سپس به دعبل فرمودند: «براى امام حسین علیه السلام مرثیه بخوان، که تا زنده اى تو ناصر و مادح ما هستى، تا قدرت دارى از نصرت ما کوتاهى مکن». دعبل در حالتى که اشک از چشمانش مى ریخت، قرائت کرد:
أفاطم لوخلت الحسین مجد لا
و قد مات عطشانا بشط فرات
صداى گریه امام رضا علیه السلام و اهل بیت آن حضرت بلند شد.[9]
7. عزادارى امام زمان(عج)؛ بنابر روایات، امام زمان(عج) در زمان غیبت و ظهور بر شهادت جدّشان گریه مى کنند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا علیه السلام مى فرمایند:
«فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرک المقدور، و لم اکن لمن حاربک محاربا و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاَنْدُبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفا على ما دهاک»[10]؛ «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم؛ هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک مى ریزم و به جاى اشک در مصیبت شما خون از دیده مى بارم و آه حسرت از دل پر درد بر این ماجرا مى کشم».
در سوگ تو با سوز درون مى گریم
از نیل و فرات و شط، فزون مى گریم
گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشر
از دیده به جاى اشک، خون مى گریم[11]
پی نوشت ها منبع:
____________http://www.ahlebayt.porsemani.ir______
[1]. نگا: امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، ص 145.
[2]. بحارالانوار، ج 44، ص 145.
[3]. خصال، ج 1، ص 131.
[4]. بحارالانوار، ج 45، ص 207.
[5]. مصباح المتهجد، ص 713.
[6]. امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، ص 143.
[7]. حسین، نفس مطمئنة، ص 56.
[8]. بحارالانوار، ج 44، ص 284.
[9]. همان، ج 45، ص 257.
[10]. بحارالانوار، ج 101، ص 320.
[11]. مصطفى آرنگ به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص 66.
به یکتایی قسم یکتا است عباس
امیر کشور دلها است عباس
اگر چه زاده ام البنین است
ولکن مادرش زهرااست عباس